گروهی از فعالان سياسی، فرهنگی، مطبوعاتی و دانشگاهی روز
دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۸۶ با انتشار "فراخوان جديد صلح خواهی ملت
ايران" مخالفت خود را با درگيری نظامی و جنگ، شرايط نه جنگ، نه
صلح و تشديد تحريمهای اقتصادی عليه ايران اعلام كردند.
بدنبال فراخوان صلح و مخالفت با جنگ، که مبتکر آن "شيرين
عبادی" برنده جايزه صلح نوبل بود و پس از تشکيل کميته تدارک "شورای
ملی صلح"، پرشمار ترين بيانيه صلح خواهی در ايران منتشر شد.
اين بيانيه را 333 تن از ستمديدگان مشهور سياسی ايران، چهره
های شناخته شده سياسی دگرانديش و يا مذهبی ايران امضاء کرده
اند.
دراين بيانيه با ابراز نگرانی از ادامه و گسترش تحريم ها عليه
ايران و خطر همچنان پايدار احتمال حمله نظامی به کشور آمده
است:
«گروه موسوم به 5+1 در حال تدارك نشست ديگری هستند كه پيامد آن
میتواند به تصويب قطعنامه ای ديگر عليه ملت و حكومت ايران
بيانجامد و در حاليكه جناح جنگ طلب ساكن كاخ سفيد و متحد جنگ
افروز آن اسرائيل، در قبال گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی - امنيتی
آمريكا موضعی منفعلانه يافتهاند و مجبورند تا مدتی برنامههای
تنش را در برابر ايران كنار گذارده و بر پيگير سياست مذاكره و
گفتوگو تاكيد كنند، حكومت و ملت ايران نيز بايد از فرصت فراهم
شده، استفاده كرده و با ارسال پيامهای روشن و گامهای عملی
دائر بر پذيرش سياست "تعليق
در برابر تعليق"
زمينه را برای تحكيم صلح در ايران و منطقه و جهان فراهم آورند.
ضرب الاجل شورای امنيت سازمان ملل در مورد قطعنامهی ۱۷۳۷
پايان يافته است و اعضای دائمی اين نهاد بينالمللی به علاوه
آلمان در حال شور و رايزنی هستند تا دامنهی تحريمهای مستقيم
و غيرمستقيم ايران را تشديد کنند. اين در شرايطی است که دولت
آمريکا با وجود مخالفتهای فزايندهی داخلی به موازات تلاشهای
خود در سازمان ملل، با مشارکت اسرائيل دامنهی حضور نظامی خود
را در منطقه افزايش میدهد تا به صورت برنامهريزی شده تنش
موجود در روابط ايران و جامعه بينالمللی را وارد مرحلهی
جديدی کند.
همانگونه كه پيش از اين نيز گفته شده است بايد باور داشت كه
"ناديده گرفتن قطعنامه ١٧٣٧ شورای امنيت و عدم ارائه پيشنهاد
سازنده توسط حکومت ايران خود زمينه ساز مجازاتهای نظامی و
مالی و تحريمهای اقتصادی گستردهتر شورای امنيت خواهد بود و
چشم انداز فقر و جنگ را در برابر مردم صلح دوست ايران قرار
خواهد داد.
بابد پذيرفت كه اگر در اين شرايط سرنوشت ساز، روند تصويب
قطعنامههای زنجيرهای توسط شورای امنيت سازمان ملل ادامه يابد
و حتی با وجود گزارش اطلاعاتی - امنيتی انتشار يافته، دامنه آن
در زمانی دورتر به جنگ و حمله نظامی گسترش پيدا کند، پيامدهای
شوم و ويرانگر آن مستقيما متوجه ملت ايران و به ويژه كودكان،
زنان و سالخوردگان خواهد بود که هيچ مداخلهای در برنامه
ريزیها و تصميم گيریهای هستهای ندارد و همواره مخالفت خود
را با تشديد تنش و به خطر افتادن صلح و امنيت اعلام داشته است
و هم اكنون نيز به معنای واقعی قربانی اصلی تحريمهای اقتصادی
قطعنامههای شورای امنيت سازمان ملل، و فشارها و محاصرهی
صنعتی، تجاری، بانكی و ... اعمال شده از جانب دولت آمريكا و
متحدان نزديك اين كشور اند.
ما شهروندان صلحطلب ايران در اين شرايط سياسی – اقتصادی
بحرانی حق و وظيفهی قانونی خويش میدانيم که بار ديگر "صدای
صلح خواهانه خود را به گوش ملت و دولتمردان کشور و مجامع
بينالمللی برسانيم و از صلح طلبان جهان درخواست کنيم که سکوت
پيشه نکنند و برای پيشگيری از بروز فشار اقتصادی گسترده به
مردم ايران و وقوع مجدد جنگ و خونريزی در منطقه دست ياری به
ملت ما دهند".
ما بار ديگر اعلام میكنيم كه "اگرچه برخورداری از دانش و فن
آوری هستهای را، صرفنظر از کاربرد تسليحاتی آن، حق مسلم مردم
ايران میدانيم، اما بر اين نکته تاکيد داريم که ملت ايران
حقوق اساسی تر و مهمتری چون برخورداری از حق "مردمسالاری و
حقوق بشر"، "امنيت و آزادی" و " عدالت و رفاه"- و در اين شرايط
خاص سياسی" حق برخورداری از يك انتخابات آزاد، سالم و
عادلانه"- را نيز دارد و کسب اين حق نبايد ديگر حقوق ملت را
نفی و يا کمرنگ کند و سايه شوم جنگ و ويرانی را بر سر آنان
بگستراند. به باور ما، در شرايط جديد نيز پذيرش پيشنهاد مدير
آژانس بين المللی انرژی اتمی، محمد البرادعی مبتنی بر "تعليق
در برابر تعليق" اقدامی دورانديشانه برای پيشگيری از تحريم و
جنگ است و میتواند سياست "برد- برد" را شکل دهد و سازماندهی
کند و بهانه را از دست آتش افروزان و جنگ طلبان بگيرد.
همانگونه که در بطن اين پيشنهاد نهفته است خط مشی "تعليق در
برابر تعليق" از يک سو حکومت ايران را وادار میکند که تعليق
موقت را بپذيرد و داوطلبانه برنامه غنی سازی را تا مدت مورد
توافق متوقف کند و از سوی ديگر فشارها و مجازاتهای اقتصادی
عليه ايران را تا زمان مورد توافق طرفين به حالت تعليق درآورد.
راهکار ديگر میتواند پذيرش پيشنهادهای جمعی گروه 5+1 يا
پيشنهاد دولت فرانسه با اصلاحاتی توسط جمهوری اسلامی ايران
همراه با تعليق و پيگيری مذاکرات باشد.
با توجه به اين نکات، امضا کنندگان اين بيانيه مصرانه بر سياست
اعتمادسازی در عرصهی جهانی تاکيد دارند و آن را از طريق تعامل
با خاوير سولانا و نمايندگان گروه موسوم به 5+1 و دبيرکل
سازمان ملل امکانپذير میدانند. به باور اين جمع، تداوم
سياستهای تنشزا
و سخنان و اقدامهای تحريكآميز نمايندگان حاکميت در داخل و
مجامع بين المللی تنها ديوار بی اعتمادی گسترده ميان ايران و
جامعه جهانی را ضخيم تر خواهد ساخت و به نفع برنامههای کاخ
سفيد برای ايجاد يک اجماع بين المللی عليه تماميت ارضی و منافع
ملت عزيز ايران خواهد بود.
ما همچنين ضمن پرهيز دادن دولت بوش از هرگونه اقدام
ماجراجويانه با هدف جنگ افروزی در منطقه و حمله به خاک ايران
با نيت اثر گذاری بر روی آرای انتخاباتی ملت آمريكا، نگرانی
عميق خود را نسبت به پيامدهای ويرانگر سياستهای جنگ طلبانه که
با هدف تحت الشعاع قرار دادن شکستهای داخلی و بين المللی و
کمرنگ ساختن مشکلات فزاينده سياسی و اقتصادی صورت میگيرد،
بيان میکنيم. به نظر ما آغاز گفت و گوی دو جانبهی رسمی، علنی
و شفاف بين تهران و واشنگتن و نشستن پشت ميز مذاکره بر مبنای
يک برنامه از پيش اعلام شده، يکی از بهترين راه حلها برای
جلوگيری از بروز جنگ و خونريزی و گسترش ناامنی و اغتشاش در
منطقه است.
جهانيان در اين شرايط خطير و بحرانی بايد به اين نکتهی مهم
واقف باشند که تشديد تحريمهای اقتصادی و حمله نظامی به خاک
ايران برای همه طرفها به ويژه برای ملت عزيز ايران، چيزی جز
جنگ و ويرانی، مرگ و فقر و فلاکت و عقبماندگی در پی نخواهد
داشت و منطقه را به جهنمی سوزان تبديل خواهد کرد.
عاليترين مقامهای مسئول ايران بايد اين حقيقت كتمان ناپذير را
بدانند که نبايد با تبديل مسالهی غنی سازی به يک موضوع
حيثيتی، ملی و امنيتی، در عمل شهروندان و گروههای سياسی ايران
را از حق هرگونه ابراز نظر و بحث آزاد پيرامون اين مساله ملی
بازدارند و مطبوعات ، روزنامه نگاران و نويسندگان کشور را با
تشديد جو سانسور و خودسانسوری از پرداختن به اين مسئلهی ملی
حياتی که به آيندهی تك تك آحاد ملت ايران مربوط است محروم
سازند. بايد پذيرفت كه آگاهی حق مسلم ملت ايران است و مردم
ايران بايد به صورت شفاف و روشن آگاه شوند که حتی با وجود
انتشار چنين گزارشهايی
خطر جنگ روز به روز نزديکتر میشود
و برخی از مسئولان عاليرتبه نظام، با خط مشی متخذه و بهانه
دادن به دست جنگ افروزان کاخ سفيد، چه در شرايط "نه صلح- نه
جنگ" و چه "درگيری و برخورد محدود يا جنگ گسترده" جامعه را در
سراشيبی فقر و ويرانی قرار میدهند.
ما امضا کنندگان اين بيانيه بار ديگر چون روزهای پايانی سال
۱۳۸۵ "با توجه به وظيفه ملی و تاريخی خويش،
مخالفت قاطع
و روشن خود را با چنين سياستهايی که چشم انداز آن چيزی جز
تشديد تحريمهای اقتصادی و در چشم انداز تيره قرار داشتن جنگ
نيست، اعلام میکنيم و به مسئولان عاليرتبه کشور هشدار میدهيم
که تا دير نشده است به خود آيند و سياست "تعليق در برابر
تعليق" و يا هر راهکار مفيد ديگری را بپذيرند، چون فردا خيلی
دير است. از
همگان نيز میخواهيم
که بيش از اين سکوت را جايز ندانند و نقطه نظرهای صلح جويانه و
مخالفت خود را با جنگ - در اشكال و ابعاد مختلف آن - به
روشهای مناسب ابراز دارند.
26/9/1386
محمد آزادى، حميد آصفی،هاشم آقاجری، ، سامر آقايی، ناصر آملی،
عباس ابوذری،هادی احتظاظی، منوچهر احتشامی، حميد احراری، طاهر
احمدزاده، حسن احمدی، محسن احمدی، نعمت احمدى، محمود احمديان،
محمدرضا احمدی نيا، مصطفی اخلاقی، ، ساجد اردبيلی، يدالهع
اسلامی، مرتضى اشفاق، حسن افتخاراردبيلی، جلال اقتدارى، اعظم
اكبرزاده، زهرا اكبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی،
محمود امير احمدى، عبدالمجيد الهامی، مهدی امينی زاده، حسين
انصاری راد، مصطفی ايزدی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان،
فرشته بازرگان، محمد نويد بازرگان، كمال الدين بازرگانى، مختار
باطولی، روحاله باقرآبادی، ايرج باقرزاده، پروين بختيارنژاد،
اكبر بديع زادگان، محمد بذرپور، ايمان براتيان، رحمت الله
برهانى، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار، محمد حسين بنی اسدی،
عماد بهاور، محمد بهزادى، حميد بهشتى، محمد بهفروزى، راضيه
بوستانکار، مرضيه بوستانکار، جلال بهرامی، صفا بيطرف، مسعود
پدرام، جعفر پناهی، رضا پويان، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان،
عبدالرضا تاجيك، عباس تاجالدينی،هادی تفنگچی، مصطفى تنها،
رضا تهرانى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، مجيد
جابرى، جلال جلالی زاده، علی جمالی، فرشته جمشيدی، مجتبی
جهانی، رضا حاجى، مجيد حاجی بابائی، بهمن حافظى، طه حجازى،
حميد حديثی، علی حديثی، حسين حريرى، آيدين حسنلو، بهزاد حق
پناه، جمشيد حقگو، وحيد حقيقی، على حكمت، منيژه حکمت، ابوالفضل
حكيمى، عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمد رضا حمسى، محمد
حيدری، جعفر خائف، نبی اله خانزاده مرخالی، ابراهيم خوش سيرت،
مهدی خدادادى، امير خرم، حسين خطيبی، محمد خطيبی، مجتبی خندان،
اسماعيل خوش محمدى، ناهيد خيرابی، هوشنگ خيرانديش، محمدعلى
دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمد داديزاده، محمدمهدى
دانشيان، محمد حسن داوودی ، فريبا داودی مهاجر، محمود درد
كشان، محمود دل آسايى، اميرخسرو دليرثانی، عباس دهقان نژاد،
مصيب دوانى، ابراهيم دينوی، محمد صادق ربانى، تقی رحمانی،
محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، امير رزاقی، سميرا رزاقی،
سهراب رزاقی، محمد صادق رسولی، بهمن رضاخانی، احد رضائى، اصغر
رضائى، بيوك رضائى، عبدالعلی رضائی، سعيد رضوى فقيه، حسين
رفيعى، مهدى رهنما، رضا رئيس طوسى، جمال زره ساز، علی زرين،
اکبر زمانی، محمد ابراهيم زمانى، پرويز زندى نيا، احمد
زيدآبادى، محمد رضا زهدى، عليرضا ساريخانى، احمد ساعی، نسرين
ستوده، عزت الله سحابى، فريدون سحابى،هاله سحابى، عيسی سحر
خيز، محمد سرچمى، محمود سعيدزاده، بيوک سعيدی، علی اشرف سلطانی
، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانيه، محمد جواد سليمانی، علی
سياسی راد، سيد محمد علی سيفزاده، محمود شاددل بصير، ابراهيم
شاكرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی ، محمد شانه چى، حسين شاه
حسينی، جواد شرفالدينی، محمد شريف، كاظم شكری، مازيار شکوری
گيلچالان ، الله وردى شمبورى، محمود شمس الواعظين، احمد شهامت
دار، حسن شهبازی، احمد شيرزاد، فيروزه صابر، هدی صابر، محمد
صاحب محمدی،هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر،
سميرا صدری، باقر صدری نيا، مهدی صراف، لطيف صفری، مظفر صفری،
بيژن صفسری، فضل الله صلواتى، حميد رضا صمدی، كيوان صميمى،
جليل ضرابی، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، اعظم طالقانى،
حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اكبر طاهرى، رئوف
طاهرى، محمد طاهرى، امير طيرانی، کيان ظهرابی، سيد جعفر عباس
زادگان، روئين عطوفت، باقر علائی، علی علوی، علی رضا علوى
تبار، محمدباقر علوى، رضا عليجانی، على عليزاده نائينى، محمد
جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد
غروى ، سعيد غفارزاده، مسعود غفاری، على غفرانى، مهدى غنى،
فريده غيرت، باقر فتحعلی بيگی، پويان فخرآيی، مقصود فراستخواه،
غفار فرزدى، شهين فرزين پژوه، حسن فرح آبادی، ليلی فرهادپور،
فاطمه فرهنگ خواه، حسن فرهودی نيا، حسن فريد اعلم، مرتضی فلاح،
ارسلان فلاح حجت انصاری، بهرام فياضی، احمد قابل، حسين قاضيان،
عباس قائم الصباحی، خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، رحمانقلى قلى
زاده، مهدی قلیزاده اقدم، عبدالحسين قمی زاده، عبدالمجيد قندى
زاده، نظام الدين قهارى، مصطفى قهرمانى، حجت الله قياسى، رحمان
كارگشا، امير حسين کاظمی، مرتضى كاظميان،هادی كحالزاده، محسن
كديور، خسرو كردپور، مسعود كردپور، عليرضا كرمانی، على كرمى،
فريدون کشکولی، پروين كهزادى، يعقوب كوثرى، بهناز كيانی، بيژن
گل افرا، فاطمه گوارائی، علی اصغر گواهی، اکبر گنجی، مسعود
لدنى، حسين لقمانيان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، حسين
مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدی، نوشين محمدی، محمد محمدى
اردهالى، سيد على محمودى، حسين مدنی، سعيد مدنى، ماشاءالله
مديحى، مرضيه مرتاضی لنگرودی، فريد مرجائی، مصطفى مسكين، رضا
مسموعى، ضيا مصباح، ليلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى،
محمد جواد مظفر، مهدی معتمدی مهر، ضياء مصباح، احمد معصومی،
ياسر معصومی، خديجه مقدم، مرتضى مقدم، فهيمه ملتى، کاظم ملکی،
احمد منتظرى، سعيد منتظرى، خسرو منصوريان، كيوان مهرگان،
سيدرضا موسوى سعادتلو، سيد علی موسوی خوئينی، عبدالله مومنی،
على مومنى، محمود مومنى، امير ميرخانى، وحيد ميرزاده، فرشته
ناصرگيوه چى، حسن نراقى، محمود نعيم پور، احمد نعمت زاده، جعفر
نقمی، محمود نكوروح، امير نكوفر، محمد تقى نكوفر، علی
نکونسبتی، سيد حميد نوحى، امير حسين نوربخش، فخرالسادات
نوربخش، منوچهر نوربخش، حسين نوری زاده، غلامرضا نيک صفت ،
احمدهادوی،هادىهادى زاده يزدى، ناصرهاشمی، خليل هراتی،
مراد همتی، عليرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپايى، منصور
وفا، باقر ولى بيك، جليل ولى بيك، رحيم ياورى، على فريد
يحيايى، مير محمود يگانلی، حنيف يزدانی پور، كاظم يزدى،
ابراهيم يزدى، حسن يوسفى اشكوری، حسن يوسفيان آرانی. |