روزنامه مشهور
آلمانی "دی ولت" متن مصاحبه خبرنگار خود "مانفريد کيوپرينگ"
با
"استانسلاو بئلکوفسکی" مؤسس انستيتوی استراتژی ملی روسيه را
منتشر کرد.
او در اين
مصاحبه وضع اقتصادی و سياسی روسيه را تيره و تار مجسم کرد.
سئوال:
امروز به نظر می رسد که روسيه کشوری با ثبات
است. پس
چرا در آستانه انتخابات پارلمانی و رياست جمهوری رهبری اين
کشور
بيش از
اندازه عصبانی بودند؟
جواب:
رهبری عصبانی است
برای اينکه مشکلات مهمی موجود است که پوتين در باره
آنها سکوت
کرده و يا سکوت می کند. حل آنها معوق مانده است.
سئوال-
شما در باره کدام
مسائل صحبت می کنيد.
پاسخ: همه مشکلات.
بحران از انفراستروکتور ملی آغاز می شود که در عرض سی سال
مدرنيزه
نشده است، تا راه ها، خطوط برق رسانی، شبکه های حرارت رسانی به
خانه ها، که همگی از جمله مسائل بحرانی است که برای حل آنها
کوچکترين اقدامی انجام نمی گيرد.
علاوه
بر آن وضع در قفقاز شمالی بحرانی تر می شود. جمهوری کوچک
خودمختار
"اينقوشتيا"
از کنترل خارج شده، وضع مشابهی در داغستان و کاباردين بلغار
حاکم است.
در اين مناطق روس ها تحت فشار هستند و کشته می شوند.
سئوال- قيمت مواد
غذائی ثابت مانده است؟
پاسخ:
البته نه.
گران شدن قيمت مواد غذائی نه تنها در روسيه بلکه در
کشورهای
ديگر نيز با نا آرامی ها و انفجارها همراه است. حل اين مشکل
در روسيه
ممکن نيست زيرا روسيه به واردات مواد غذائی وابسته شده است.
کارشناسان پيش بينی
می کنند که تا بهار آينده بهای نان 80 تا 70 در صد، روغن و
گوشت
۶۰
تا ۵۰
درصد افزايش يابد. اين وضع، زندگی خانوادهای کم در آمد را غير قابل تحمل
خواهد کرد. حالا 70
تا 80
درصد در آمد خانواده ها برای خريد
مواد
غذائی صرف می شود. در آينده نزديک هزينه برای خريد مواد غذائی
بيشتر
از در آمد
خواهد بود.
پوتين می
داند وضعی در کشور بوجود آمده که او از کنترل آن عاجز است.
بدين
سبب می
خواهد از صحنه بازی قبل از آنکه انفجاری رخ دهد يک گام عقب
برود. فروپاشی با افزايش قيمت مواد غذائی که قسمت اعظم اهالی
را در بر گرفته آغاز شده
است.
سئوال- اما گروه های
با نفوذی وجود دارند که برای حفظ ثبات می خواهند پوتين در
قدرت
بماند.
پاسخ: برهم خوردن
ثبات به علل عينی اجتباب ناپذير است. فاجعه در حال نزديک شدن
است:
بحران
زيرساخت ها، فروپاشی کامل ارتش، رشوه خواری دستگاه دولتی را
فلج
كرده
است.
اضافه بر اينها وضع نا آرام قفقاز شمالی، هم چنين پيشروی
قاطعانه
چينی ها
به طرف سيبری و شرق دور... بطور قطع آنها در 3 يا 4 سال آينده
اين
منطقه را
تحت کنترل خود در خواهند آورد. اينها بخشی از عوامل عينی بحران
هستند.
سئوال- اما اکثر
اهالی روسيه فکر می کنند ليدر با انرژی آنها در کرملين می
تواند
مشکلات را
به بهترين و جهی حل کند و بدين جهت بايد در قدرت بماند.
پاسخ: نبايد به نقش
فعال پوتين در سياست روسيه کم بها داد. همه تصميماتی که او
اتخاد
کرده جنبه تاکتيکی داشته و با اهميت نبوده است. او از اجرای
وظايف
استراتژيک
سرباز می زد، آنرا از دستور روز خارج می کند و يا به وقت ديگر
موکول می
کند. درحقيقت پوتين در اداره کشور نقش خنثی کننده دارد.
سئوال- چه کسانی در
روسيه تصميمات قطعی را اتخاذ ميکند پوتين و يا افراد مورد
اعتمادی
که دور بر او را گرفته اند؟
پاسخ: برای اتخاذ و
اجرای تصميمات، روش سياسی بشکل سنتی وجود ندارد و تصميماتی که
اتخاذ می
شود ماهيتأ سياسی نيست، بلکه درخدمت منافع صاحبان کلان سرمايه
است.
سئوال- منافع
گروههای مختلف يکسان نيست. آيا اين گروهبندی در کرملين نماينده
خاص
خودش را
دارد؟
پاسخ: بر عکس همه
کرملين نشينان افرادی هستند که بلاواسطه صاحبان مشترک مؤسسات
بزرگ
هستند.
سئوال- پريزيدنت هم
در ميان آنها است؟
پاسخ: پوتين هم
سرمايه دار بزرگی شده است. او صاحب ٣٧ %
سهام نفت وگاز است، اين سهام در بازار
20
ميليارد
دلار ارزش دارد.
علاوه از اين پوتين
۵ /
٤ % سهام "گاز
پروم" را در دست دارد. پوتين در عين
حال
۵۰ %
سهام شرکتgunvor
" "
را که به داد و ستد نفت مشغول است در اختيار
دارد.
گردش سرمايه اين شرکت در سال گذشته 40
ميليارد دلار بود که سود آن
8ميليارد دلار
بوده است.
سئوال-اين
ارقام واقعی است؟
پاسخ: آری واقعی
است. پوتين با سخنان پر طمطراق خود می خواهد ثبات رژيم را به
هر
قيمتی حفظ
کند. درعين حال که در خدمت کلان سرمايه داران است. اگر سياست
هشت
سال اخير
پوتين را بررسی کنيم خواهيم ديد که تظاهر بر قدرت طلبی در عمل
خالی از
محتوی است. نفوذ روسيه در جهان افزايش نيافته، بر عکس بشکل
فاجعه
باری
کاسته شده است.
سئوال- می توانيد
دلائلی در تأئيد گفته های خود ذکر کنيد؟
پاسخ: زمانی که
پوتين حاکميت را در دست گرفت روسيه دولت شناخته شدهای در
منطقه
بود.
روسيه نيروی سياسی عمده ای در اراضی شوروی سابق بود. از
اکرائين تا
آسيای
ميانه قادر نبودند بدون موافقت روسيه تصمم بگيرند. رژيم های
"آيلچی بيک" در آذربايجان "کامسا خوردی" در گرجستان با سرعت از
بين رفتند.
سئوال- پس امروز؟
پاسخ: امروز کشورهای
زيادی در مورد تعين سرنوشت خود، در مورد آينده خود، بدون
روسيه
تصميم می گيرند. مسکو تنها مانده است. ايدئولوژی خود بزرگ بينی
تنها
جنبه
تبليغاتی به خود گرفته است. سياست در واقعيت به شکل ديگری است.
البته
تغيير
سيستم سياسی که از جانب رئيس جمهور با سرعت صورت می گيرد از
دايره
ديد دور
نمانده است. اين تغيير در سال های
۹۰
، زمانی که پارلمان در 1993
به آتش
کشيده شد، قانون اساسی زير سايه رياست جمهوری تدوين گرديد،
انتخابات
رياست
جمهور سال
۱۹۹۶ با
دست بردن در آن انجام گرفت و پايه گذاری شد.
اوليگارشها
يعنی "برزوفسکی"، "قوسينکی"، "آبراموويچ"، "خادوروفسکی" ( هر
چهار
تن يهودی
تباراند) حکومت را در دست گرفتند و دارائی اتحاد شوروی را ميان خود تقسيم
کردند.
سئوال-
مناسبات پوتين با
آنها چگونه است. او در اوايل حکومت خود گفته بود که
نسبت به
آنها موضع متوازن اتخاذ خواهد کرد؟
پاسخ: پوتين برای
دست يابی به قدرت مبارزه نکرد. اين افراد او را به کرسی
نشاندند. برزوفسکی، ابراموويچ و ديگران او را رئيس جمهور کردند
تا وظيفه ای را اجرا کند که نتايج خصوص سازی را تضمين کند.
تبديل کارخانه های خصوصی به
پول نقد
را تأمين نمايد. همچنين به سرمايه های آنها هم در روسيه و هم
در
خارج ثبات
ببخشد.
سئوال- تعطيل شدن
دموکراسی از جانب پوتين که خود آنرا جلو کشيده بود، چه علتی
دارد؟ او به نظر شما ديکتاتور است؟
پاسخ: تعطيل کردن
دموکراسی ايده پوتين نيست. بنابراين او ديکتاتورنيست.
دموکراسی
واقعی يعنی رقابت واقعی ميان سياستمدران، در شرايط دست يابی
برابر
به رسانه
های جمعی از جمله به تلويزيون. فقدان چنين شرايطی يعنی
دموکراسی بشکل آگاهانه تعطيل شده است. اين تصميم پوتين نيست.
او اراده نخبگان را
اجرا می
کند که دراواسط
۱۹۹۰
شکل گرفته بود. پوتين وارث يلتسين است.
برخلاف "پشينی
بئلکوفسکی" پوتين خود را از قدرت کنار نمی کشد، بلکه جای خود
را عوض می
کند. پست رياست جمهوری را به وارث بلا معارض خود ميدهد و با
بدست
آوردن
اکثريت در دومای دولتی نخست وزيری را از آن خود می سازد. بدين
وسيله
در قدرت
می ماند تا حاکميت صاحبان ثروت باد آورده در دست شخص مورد
اعتماد
خود باقی
بماند.
(نقل از
ساويستايسکايا راسيا) |