ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  حالا که "باقی" زندانی است، بيانديشيم
بيماری کم علاج سوء ظن
حسين باستانی
 
 
 
 

 

اخبار مراسم اخير بزرگداشت عمادالدين باقی در تهران، بازتاب گسترده ای در سايت های خبری مختلف داشت. بايد قبول کرد که اين روزها، رئيس زندانی انجمن دفاع از زندانيان، به چهره محبوبی در رسانه های فارسی زبان تبديل شده است. تا اينجای ماجرا، داستان جديدی نيست. اما اجازه دهيد زاويه ديگری از همين داستان را مطرح کنيم. زاويه ای که شايد يادآوری آن ناراحت کننده باشد.

اجازه دهيد يادآوری کنيم که باقی پيش از رفتن مجدد به زندان، چگونه از سوی برخی از سياسيون به طيف وسيعی از موضوعات متهم می شد که بهترين آنها "محافظه کاری" بود. اين فعال حقوق بشر، در نوبت قبلی زندانی شدن خود، وضعيت اسفبار محبوسين (به ويژه محبوسان فراموش شده غير سياسی) را از نزديک لمس کرده بود و از همين رو، پس از آزادی، با تأسيس انجمن دفاع از زندانيان کوشيد تا برای بهبود وضعيت آنها قدمی بردارد. وی برای برخورداری از امکان راهيابی به زندان ها و تماس با زندانيان عادی، مجبور بود تمام تلاش خود را برای مذاکره با دستگاه قضايی و حتی زندانبانان سابق خود انجام دهد؛ و همينجا بود که "احراز صلاحيتش" لازم می شد تا معلوم شود چه معنی دارد که اين کارها را می کند، و از آن مهم تر، چه معنی دارد که سالم و سلامت می گردد و اتفاقی برايش نمی افتد.

به هر حال، فعلاً تا مدتی حيثيت او در امان است. زندانی است و مظلوم است و برای آزاديش بيانيه می دهيم و نامه امضا می کنيم. تا انشا الله روزی از زندان بيرون بيايد و آن گاه، اگر خانه نشين نشد، وی را پس از چند ماه تجليل، دوباره زير ذره بين خواهيم گذاشت... و روز از نو و روزی از نو.

يک مطالعه موردی ديگر، ماجرای احمد زيدآبادی است. روزنامه نگار پر خواننده و زندان رفته و اززندگی حرفه ای ساقط شده ای که چندی پيش، بعد از سال های سال فعاليت بی وقفه و انتشار صدها و صدها مقاله انتقادی و صريح، روزی خبط کرد و اظهار داشت که ديگر قصد ندارد تا مدتی يادداشت بنويسد: به ناگهان حمله به "احمد زيدآبادی" چنان اولويتی پيدا کرد که در مدتی مشخص، مثلا بيش از تک تک وزرای کابينه راجع به او نقد منتشر شد (نه فقط در خارج، که حتی بعضاً در داخل کشور هم)... عجيب بود که- گذشته از نقدهای دوستانه و خونسردانه- برخی چنان به احمدی زيدآبادی به عنوان "سازشکار" و "اصلاح طلب حکومتی" و امثال آن حمله کردند که گويی همه دارند با مقاله نوشتن های خود، به سرعت تکليف محافظه کاران را روشن می کنند و در اين ميان، ناگهان سرو کله زيدآبادی پيدا شده و جلوی آنها را گرفته است...

البته، در شرايطی که احمد زيدآبادی، که جزو تحريم کنندگان انتخابات بوده، "اصلاح طلب حکومتی" ناميده می شود، تکليف اعضای احزاب اصلاح طلبی که در انتخابات ليست می دهند (ولو آنکه به اتهام "تندروی" در حال محاکمه از چپ و راست باشند) بسيار روشن است. آنها، تنها در صورتی ممکن است (البته تضمينی هم نيست) که آمرزيده شوند که مثلا، مانند سعيد حجاريان تير مستقيم به مغزشان شليک شده و روی صندلی چرخدار افتاده باشند.

و البته، به احتمال قريب به يقين، حجاريان هم، اگر - به اميد خدا- روزی معالجه شود و بتواند با پاهای خود راه برود، آن گاه مجددا نه تنها سوابق او، که "ترور مشکوک" او نيز در نوبت رسيدگی قرار خواهند گرفت.

به راستی، بعضی از ما، اين همه وقت و انگيزه برای "گزينش" همديگر را از کجا گير می آوريم؟