1-
قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در ميان گروههای تروريستی از سوی
كنگره آمريكا حامل اين پيام واضح است كه جمهوری اسلامی رسما
پشتيبان گروه تروريستيی می باشد كه خود نيز نمی تواند منكر آن
شود . از سوی ديگر بنا بر مصوبات سابق كنگره در دادن اختيارات
قانونی به دولت آمريكا جهت مبارزه با گروههای تروريستی و
مقصران كشته شدن سربازان آمريكايی ، اين گونه به نظر می رسد كه
عرصه بر جمهوری اسلامی سخت تنگ تر شود.
2-
ناكامی امريكا و متحدانش در شورای امنيت و تلاش در جهت كشاندن
مسئله ايران از سطح شورای امنيت به حوزه ملی و كنگره ها در
واقع نه تنها موفقيتی برای جمهوری اسلامی ، روسيه و چين نمی
باشد بلكه فرصتی حياتی برای امريكا و متحدان اوست تا اهدافی
چند را همزمان تعقيب كنند. اول آنكه اينان مجالی برای جهت دهی
و توجيه افكار عمومی كشورشان در ضديت با جمهوری اسلامی را
يافتند و دوم اينكه بهانه های لحاظ سختگيری های تجاری نسبت به
واردات كالاهای چينی را منطقی تر جلوه می دهند.
3-
سخنان احمدی نژاد در سفر اخيرش كه همواره ناباوری افكار عمومی
غرب را در پی داشته از جمهوری اسلامی به واسطه اظهارات مظهر و
نمادش ، انچنان چهره نا مطبوعی تصوير كرده كه جهان غرب سياست
هايی همچون ضديت با يهوديان ، سركوب آزادی بيان و انكار
موجوديت همجنس خواهان را از سوی جمهوری اسلامی ، كاملا متناظر
با رژيم هيتلری تعبير می كنند كه با فشار تبليغات رسانه ای اين
تشابه امری بديهی تلقی می شود.
4-
سخنان احمدی نژاد پس از مراجعت به ايران در فرودگاه مهراباد كه
تحفه سفرش را افتخار افرين خواند و همچنين اظهار شگفتی و تاثر
وی از موجوديت يك نوجوان واكسی و يا يك دختر شانزده ساله
دستفروش در گوشه ای از اين جهان به نام "بوليوی" ، حكايتی از
نا آگاهی رييس جمهوری است كه هيچ اعتباری برای آگاهی افكار
عمومی ملتش و البته سطح معيشت قاطبه آنها قائل نيست. فشارهای
معيشتی بر گرده مردم كه از سوی دولتمردان ناديده انگاشته می
شود خود تيشه ای سهمگين بر ريشه آرامش ايران است.
5-
شايعاتی مبنی بر تعرض نظامی اسرائيل به پشتوانه آمريكا به
ايران پس از ماه رمضان هر چند به واسطه معادلات بازار نفت بعيد
به نظر می رسد اما با تكيه بر آنچه رفت و همچنين پيش بينی
اتفاقات و اظهاراتی كه در جمعه آخر ماه رمضان يعنی روز قدس رخ
خواهد داد نشان اندكی از واقعيتی دارد كه جمهوری اسلامی به سوی
عرصه ای پر تنش می رود . عرصه ای كه به نظر می رسد تمام جوانب
آن از سوی دولتهای غربی برنامه ريزی و اجرا شده است. پيش بينی
دوره ای پر تنش در آينده ای نه چندان دور برای ايران ابدا ناشی
از بدبينی و نا اميدی نيست بلكه علنا واقع بينی ناشی از
جمعبندی اتفاقات پيرامون می باشد. طرح مسئله حمله به ايران در
تمامی رسانه ها خود زنگ خطری است كه گوش هوشمان را آزار می
دهد. اينك نه جمهوری اسلامی به بمب هسته ای دست يافته تا سدی
در برابر مداخله خارجی باشد و فرصت تغييرات به دست مردم ايران
تمديد شود و نه مردم اكنون اراده و اشتياقی برای بدست گرفتن
سرنوشت خود دارند. خود كرده را تدبير نيست ، خود را مهيای جبر
روزگار می كنيم. |