مرزهای مشترک دو کردستان ايران و عراق را
جمهوری اسلامی بسته است. سخنگوی وزارت خارجه می گويد اين اقدام
نه در واکنش به بازداشت سردار فرهادی در شهر سليمانيه کردستان
عراق توسط امريکائی ها، بلکه بدليل تحريک نيروهای اشغالگر-
بخوانيد امريکا- در مرزهای منطقه صورت گرفته است. بسته شدن
مرزها باعث ضرر و زيان اقتصادی به کردستان عراق شده است. حادثه
ای که می تواند، حتی پس از اين مرحله بازگشودن مرزها نيز به
دلائل ديگر و به اشکال ديگری تکرار شود و به همين دليل دولت
کردستان عراق در پی چاره ای درازمدت تر است.
همزمان با بسته شدن مرزها، بمباران روستاهای
مرزی کردستان عراق نيز به بهانه حضور افراد يک گروه ايرانی
مسلح در اين روستاها بار ديگر از سر گرفته شده است. اين گلوله
باران حدود 10 روز پيش متوقف شده بود.
در کردستان عراق خشم مردمی که وارد بازی های
سياسی نيستند، متوجه اقدامات نظامی و امنيتی جمهوری اسلامی شده
و سخنگوی دولت خودمختار کردستان عراق نيز با توجه به همين خشم
مردم، در يک مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت: در صورتيکه گلوله
باران خاک کردستان عراق توسط ايرانی ها ادامه يابد، چاره ای
نداريم جز اينکه از نيروهای چند مليتی بخواهيم در مرزهای دو
کشور مستقر شوند.
اگر اين تهديد، به واقعيت بپيوندد، جمهوری
اسلامی يک اشتباه استراتژيک ديگر نيز در دوران اخير مرتکب شده
است. چرا که به دو بهانه بسته شدن مرزها – بويژه به آن دليل که
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی گفته- و بمباران اهدافی در
داخل خاک عراق از سوی ايران، اگر نيروهای امريکائی و متحدانش
در عراق، در مرزهای دو کشور مستقر شوند، اين برای نخستين بار
خواهد بود که ارتش امريکا رسما و با درخواست يک دولت محلی در
مرزهای ايران نقش پاسدار را ايفاء خواهند کرد. گام بعدی می
تواند همان مصوبه و تصميمی باشد که چندين سال در دوران حکومت
صدام حسين در مورد کردستان به اجرا گذاشته شد. يعنی ممنوعيت
پرواز بر فراز منطقه (کردستان ايران و يا مناطقی از کردستان
ايران که نزديکتر به کردستان عراق اند) به بهانه دور کردن خطر
نظامی و جنگی.
شايد برخی حادثه سازی ها، چه از نوع عمليات
نظامی گروه های مورد اشاره سخنگوی وزارت خارجه در داخل خاک
ايران و چه دستگيری های اخير همگی برای دستيابی به همين موقعيت
باشد. اگر چنين باشد، مقامات امنيتی و سپاهی گام به گام به لب
همان چاهی نزديک نمی شوند که امريکا کنده است؟ |