|
حاج سعيد قاسمی مبتکر ستاد نيروهای استشهادی است. درجريان دعوت
از پسر و دختر پابه سن چه گوارا، انقلابی امريکا لاتين او هم
دعوت داشت و قرار بود در وسط دعوت نرخ تعيين کرده و چه گوارا
را مسلمان کند، که نشد و فرزندان او نه تنها تکذيب کردند، بلکه
حسابی هم به ترتيب دهندگان اين "شو"ی تبليغاتی دولتی ها حمله
کردند. بعد از آن تکذيب تند و سخنان تندی که فرزندان چه گوارا
تحويل دعوت کنندگان دادند و از ايران برگشتند، حاج قاسم يک
سخنرانی قاره پيما کرد که می شنويد. انقلاب را از قاره امريکای
لاتين آورد در قلب بغداد و کابل. چون ممکن است کلماتش با يکبار
شنيدن مفهوم نباشد و بويژه در ايران نتوانند زير فشار فيلترينگ
دوستان حاج قاسم باز کنند وبشنوند يکبار هم متن آن را پياده
کرده ايم که می خوانيد.
صداي حاج قاسم
«بابا ما اينقدر حرف داريم توی دنيا... تا می رسيم به دختر
مثلا چه گوارا... می خواهيم حرف بزنيم بعد از اين کلمه
hello
،
how are you
و اينها...
where are you
و فلان و اينها .... بعد ديگه خفه قون می گيرم حرفی نمی مونه
برای گفتن... در صورتی که من مفاهيم اساسی ای که نبرد
ايدئولوژيک دارم بايد تو اين قد و قواره زبان بلد باشم...سرکار
خانم چگورا و اين ها؛ تو که علمدار مارکسيسم و کمونيسم هستی و
اينها... از نظر تو ، تو دفاع می خوای از مردم بکنی، اين
افغانيا بدبخت مظلوم نبودن زديد پدر و مادرشون رو در آورديد؟
اين بوسنی هرزگوين اين ها – خانم چه گوارا- اين ها... چی
نبودن... صربها و چتينکها از تو شکم و رحم مادران مسلمان اين
ها بچه ميکشيدن بيرون ؟ کدوم قبرستون دره ای بودين شما؟ ما يه
ندای حامی ای نديديم از شما؟ که امروز الان باز هم اومدی زرت و
پرت می کنی می گی که پدر من هيچ ارتباطی با خدا نداشت... نصف
دانشگاه، اين کمونيستهای توی دانشگاه هم دست بزنن برات
بدبختا... دو نفر می خواد خر يارو رو بگيرن بکشن پايين بش بگن
بابا فصل شما تموم شد بابا. خيلی اگر دنبال راه پدرت هستی،
لباس های سبزو بر تن کن و پوتين هات رو واکس بزن ...آقای
کاميلو چگوارا، فصل اين حرف ها و عربده کشی ها خيلی وقته که
گذشته!» |
