بمناسبت اولين روز بعد از عيد فطر، آقای خاتمی
ديد و بازديدی داشت که دوستان مختلف آمده بودند و عيد ديدنی می
کردند. در بين جمعيت، آقای دعائی، پير زنده دل، رئيس بيست و
چند ساله روزنامه اطلاعات با يک دسته گل بزرگ و يک کيک قشنگ
وارد جلسه شد. روی کيک عکس آقای خاتمی بود. گفت اين را برای
تولد شما آوردم. آقای خاتمی هم که اهل اين حرفها نيست، کلی
خجالت کشيد. خيلی جوانانه شمع ۶۴ سالگی را گذاشت و اصرار داشت
آقای خاتمی هم شمع را فوت کند و هم کيک را ببرد. آقای خاتمی هم
قبول نمی کرد. منظره ی بامزه ای شده بود. يکی از همراهان آقای
خاتمی را ديدم. از هجوم غير عادی و فوق العاده نمازگزاران در
مراسم نماز عيد فطر و انتقادهای رسمی از دولت و درخواست از
آقای خاتمی که در انتخابات آينده حتماً بيايد و اين جور چيزها
حرف می زد. دو سه نفر هم درخواست عيدی کرده بودند که آقای
خاتمی به آن دو سه نفر هر کدام يک دو هزار تومانی داده بود. با
آقای خاتمی شوخی کردم و گفتم با روحيه ی يزدی که در شما هست،
لابد فکر کرده ايد با آن دو هزار تومان، آن دو سه نفر زندگيشان
زير و رو شده است! برايش تعريف کردم که وقتی در سايت انصار حزب
الله و شرکاء ديدم که نوشته اند آقای خاتمی به افراد دو هزار
تومان می داده، فهميدم در نماز عيد فطر حتماً بايد يک استقبال
فوق العاده ای از شما شده باشد که اين قدر سوخته اند و اين دو
سه تا دو هزار تومانی شما تبديل به خبر شده است! بعد هم رفتيم
جلسه مجمع روحانيون مبارز. بحث انتخابات داغ بود و ستاد
انتخابات مجمع تصويب شد و گزارش های مختلف و البته مهم تر از
همه وضعيت احتمالی ردّ صلاحيت ها داده شد. مسأله تبليغات و
رويکرد رسانه ملی به گروه های اصلاح طلب و موضوع اختلاف افکنی
و تقابل جدی تبليغاتی راديو و تلويزيون با اصلاح طلبان خيلی
مفصل مطرح شد.
مجمع تصميم گرفت دو نفر از اعضايش با رئيس صدا
و سيما ديدار کنند و اين اعتراض را رسماً ابلاغ نمايند. آقای
موسوی لاری هم از طرف مجمع خبر اين اعتراض و اين تصميم را به
رسانه ها
گفته است. |