نوروز: در پی سفر اخير رئيسجمهوری
روسيه به تهران، گمانهزنیهای مختلفی درباره تبعات اين سفر و
«پيام خاص» پوتين به رهبری ايران در محافل سياسی درگرفته است.
اين گمانهزنیها از آن رو گسترده بود كه سفر پوتين در پی
ديدار وی با «كاندوليزا رايس» و «رابرت گيتس»، وزرای خارجه و
دفاع آمريكا، «نيكلا ساركوزی"، رئيسجمهور فرانسه و در نهايت
«آنگلا مركل» صدراعظم آلمان انجام شد و براين مبنا، احتمال
وجود پشتوانهای جدی درباره
پيشنهاد وی به ايران در نزد تحليلگران شكل گرفته است. در
اينحال، سخنان «جرج دبليو بوش» رييس جمهوری آمريكا درباره سفر
پوتين به تهران و هشدار وی درباره «احتمال بروز جنگ جهانی سوم»
در صورت عدم توقف فعاليتهای هستهای ايران، بار ديگر بحث
مربوط به حمله به ايران را به سطح رسانهها كشانده است.
جبهه مشاركت در تحلیل خود نوشت:
در هفتههاي گذشته مجددا موجی از اخبار و گزارش های مربوط به
احتمال حمله نظامی به ایران از سوی رسانه های خارجی با منابع
مختلف طرح و منتشر شده است. این رسانهها این بار در گزارشهای
خود جزییات بیشتری را از نحوه اقدام در صورت حمله به چاپ
رسانده اند.
استناد این گزارشها در پارهای موارد به مقاماتی از ایالات
متحده باز می گشت كه در اظهاراتی دو پهلو گزینه نظامی را منتفی
نمی دانستند. اما در این میان این بار مقامات دولت جدید فرانسه
گوی سبقت را از شركای آمریكایی ربوده و مواضع متفاوت و لحن
خصمانهای را نسبت به سلف خود و نیز شركای اروپایی خود و حتی
بریتانیا اظهار كردند كه اگرچه در بدو امر اظهارات كوشنر تكذیب
شد ولی بعد شكل دیپلماتیك تری از آن توسط رییس جمهور فرانسه
مطرح گردید.
از سوی هر دو این كشورها همچنین اعلام شد كه درصورتی كه چین و
روسیه در وضع اعمال تحریم های بیشتر در شورای امنیت با دیگر
اعضای 5+1 همراهی نكنند تلاش می شود كه این تحریمها از سوی
خود این كشورها و نیز اتحادیه اروپا اعمال شود.
در برابر، جمهوری اسلامی هم در سطوح مختلف به این موج خبری
واكنش هایی داشت. مقام رهبری پاسخ ایران را در صورت هرگونه
تعدی، قاطع دانستند. برخی مقامات ارشد نظامی هم در همین راستا
اظهار نظرهایی داشتند. رییس جمهور احتمال حمله را به دلیل
درگیری هایی كه آمریكایی ها فعلا در عراق دارند و نیز با
استناد به اینكه عقلایی در آمریكا مقامات این كشور را از این
اقدام بازخواهند داشت؛ منتفی دانست.
در سطوح غیر رسمی و تحلیلی سه نوع واكنش به این موج خبری
مشاهده میشود:
برخی این موج خبری را مثل دفعات قبل، بیشتر یك جنگ روانی
گسترده با هدف تغییر مواضع تهران ارزیابی میكنند. این گروه
معتقدند شواهد متعددی از عدم امكان تحقق حمله به ایران وجود
دارد و نه آمریكا از پتانسیل قبل از اشغال عراق برخوردار است
كه خودسرانه و یكجانبه دست به چنین اقدامی بزند و نه در اروپا
زمینه ای برای همراهی وجود دارد به ویژه آنكه احساسات ضد جنگ
در افكار عمومی همه این كشورها نسبت به گذشته چند برابر تشدید
شده است. همچنین كوچكترین اتفاقی در ایران به بیثباتی در
منطقه دامن خواه زد كه كشورهای حوزه خلیج فارس و همسایگان
ایران به دلیل درخطر افتادن منافع خود از احتمال این بیثباتی
به شدت نگران هستند.
گروه دیگری هستند كه معتقدند اگرچه استدلال گروه نخست غیرواقعی
نیست ولی دربرابر، امكان هرگونه تحركی منتفی هم نیست. این گروه
به تجربه عراق و نیز انتخابات 15 ماه آینده در ایالات متحده
اشاره می كنند و معتقدند با توجه به اوضاع نامناسب
جمهوری خواهان نزد افكار عمومی
آمریكا كه شكست آنها را در انتخابات قریب الوقوع حتمی نشان می
دهد؛ یك اقدام متهورانه احتمال معكوس
شدن این وضعیت را بالا میبرد ضمن آنكه گذشت زمان،
دموكرات ها را در اتخاذ مواضع سختتر علیه ایران تحریك كرده
است و دموكراتها حالا كمتر از پتانسیل خود برای بازدارندگی
جمهوریخواهان بهره می برند. اتحاد نمایندگان جمهوریخواه و
دموكرات در تصویب قاطع طرح تروریست خواندن سپاه پاسداران در
كنگره آمریكا مثالی است كه در این زمینه مطرح میشود.
گروه بسیار كم شماری نیز هستند كه این اخبار را زمینه ساز یك
توفان نزدیك میدانند.
از نقطه نظر استراتژیك صرفنظر از اینكه تحلیل كدامیك از این 3
گروه قوت بیشتری نسبت به دیگری دارد این نكته مهم است كه در هر
صورتی چگونه میتوان به بهترین وجه از منافع و امنیت ملی كشور
دفاع نمود.
1- یك نسخه تجویزی این است كه سیاست های بازدارنده را باید
تشدید كرد و از سطوح تنش به
منظور اجتناب از هرگونه ایجاد فرصت برای بهانهجویی كاست.
2- برخی معتقدند كه تغییر پارهای روشهای تهاجمی در روابط بین
الملل و برداشته شدن گامهای عملی تحقق زمینههای
آشتی ملی در داخل
اجتنابناپذیر و ضروری است.
3- متقابلا پارهای نیز معتقدند شدت یافتن
سیاستهای تهاجمی نشاندهنده
اقتدار بیشتر و عقبنشینی دشمنان خواهد شد.
هر یك از این سویههای تحلیلی مادام كه با همراهی افكار عمومی
و در راس آنها گروههای مرجع و نخبگان توام نباشد تاثیر لازم
را نخواهد داشت. جهتگیری افكارعمومی
میتواند میزان نسبی توفیق هر یك از این گزینهها را نشان دهد
كه متاسفانه تمهیداتی در این زمینه به چشم نمیخورد.
آمادگی كشور برای سناریوهای مختلف كه از سوی پارهای مقامات
مطرح شده البته لازم است ولی این آمادگی بدون زمینهسازی برای
همبستگی بافتهای سیاسی و اجتماعی كامل نیست.
تمهیداتی كه دولتها در برابر حوادث غیرمترقبه اتخاذ می كنند
فقط در صورتی نیست كه احتمال وقوع آنها را قطعی و قریبالوقوع
بدانند. زمانی كه قطعیت این حوادث مسجل شود معمولا آنقدر دیر
هست كه كار زیادی برای جلوگیری از
آسیب های احتمالی نمیتوان كرد. برای مصون ماندن از هر
نوع خطر باید از پیش خود را رویینتن كرد و این مصونیت بهویژه
بدون مطلع كردن و همراه ساختن افكارعمومی ناقص و ناكارآمد
خواهد بود.
|