احمدی نژاد با به قدرت رسيدن به همراه خود عدهای دوستان عمدتا
نظامی سالهای گذشته خود، به علاوه جوانانی را که در شهرداری و
ستاد انتخاباتی او فعاليت میکردند به دولت آورد که چون همه
نمیتوانستند از مجلس رأی اعتماد بگيرند، به عنوان مشاوران و
معاونان او منصوب شدند. اينان خواستههای او را به وزرا اطلاع
داده و مانند مبصر کلاس بر جزء جزء فعاليتها اشراف دارند. من
نام اين ساختار گسترده را دولت مخفی می گذارم.
اينان که حتی از داشتن تحصيلات عالی بالاتر از ليسانس، حتی به
صورت فرمايشی آن- مانند دکترای خود احمدی نژاد- بی بهرهاند،
در مناصبی که نياز به رای مجلس ندارد به راحتی منصوب می شوند؛
مانند امير منصور برقعی که کارشناسی مکانيک دارد و به جای دکتر
فرهاد رهبر به رياست سازمان مديريت و برنامه ريزی منصوب شد.
ابداعات و ابتکارات دولت جديد از انحلال سازمان مديريت و
برنامهريزی تا انحلال شورای پول و اعتبار ادامه دارد و در
آينده شاهد ادغام صنايع خودروسازی نيز خواهيم بود. متأسفانه
چيزی که مانع رسوايی تصميمهای خام و جاهلانهی احمدی نژاد
میشود، قيمت های افسانهای نفت است که هر ناکارآمدی و ضعفی را
می پوشاند. روند مديريتی پس از جنگ هرچه بود لااقل صورت موجهی
داشت ولی دستورهای خلق الساعهی دولت جديد جايی برای دفاع نمی
گذارد و کار دولت بعدی را برای اصلاح آنچه در اين چهار سال
تخريب شده، مشکل و مشکل تر می کند.(خلاصه شده) |