نخست شايان توجه است كه قريب به چهار سال پيش برخی از
اصولگرايان بر اين تصور بودند كه جريان اصلاحطلبی برای هميشه
از ميدان علايق مردم رخت بربسته و اين ريشه را میتوان با
تكانی از خاك بركشيد. اكنون مجلس هفتم به پايان راه خويش نزديك
میشود و دولت نهم نيز در حال عبور از نيمه راه است. در اين
مدت نه چندان طولانی از سويی آثار منفی برخی عملكردها به
ويژه در حوزههای اجتماعی و اقتصادی رويای شيرين انجام معجزات
مديريتی در پرتو حاكميت يكدست را بر باد داد و از سوی ديگر نيز
وجدان عمومی جامعه و نخبگان آن و حتی برخی از منصفان جريان
اصولگرا ناخودآگاه نسبت به محروم شدن فضای سياسی و اداری كشور
از نظرات، ديدگاهها و راهحلهای طيفی از منتقدان مستقل،
دلسوز و اصلاحطلب در تصميمگيریها نگران شد. به هر تقدير
جريان اصلاحطلبی علیرغم آن تصورات زنده است و ريشههای آن
در عمق جامعه گسترده است.
حملات شديداللحن برخی نمايندگان اصولگرای مجلس هفتم در روزهای
اخير پيش از هر چيز گويای آن است كه چيزی برای حمله كردن وجود
دارد. وقتی نامنصفانه انگشتهای اتهام به سوی آنان كه محروم از
دسترسی جدی به فضای رسانهای هستند نشانه میرود، چشمهای
ناظران، ناخودآگاه به جای توجه به چهرههای خشمگين
عتابكنندگان متوجه آماجی میشود كه آنها به سويش درشتی
میكنند. بنابراين طبيعیترين سخن اين است كه اين چه جريان
مرده و بیروحی است كه كمترين تحرك تكعناصر باقيماندهاش در
مجلس يكسويه هفتم، اينچنين خشم و عكسالعمل اقتدارگرايان را
در آن برانگيخته است. عقل حكم میكند كه بر مرده نتازند!
سردمداران جريانی كه با در پيش گرفتن شيوههای حذفی و با تكيه
بر اهرمهايی كه قاعدتا در جريان رقابتهای سياسی بايد بيطرف
باشند، توانستند اصلاحطلبان را برای مدتی از صحنه بيرون
كنند، به طور دائم در برابر اين سوال قرار میگيرند كه مگر
آنها (اصلاحطلبان) به غير از خواستهای قانونی و برنامههايی
كه حاصل كار كارشناسی متخصصان بيطرف بوده و يك به يك در جريان
عمل درستی آنها در حال محرز شدن است، چه چيزی میخواستند؟ آيا
بالاترين درجه كفر آنها (از ديد آقايان) مثلا اين نبود كه
میگفتند برای حفظ منافع ملی با دشمن هم میتوان مذاكره كرد و
يا اينكه فناوری هستهای يك وسيله برای كسب منافع بيشتر برای
جامعه است و نه يك هدف مقدس و... اكنون كه بعد از فراز
و فرودی ماجراجويانه، شرايط دشوار روزگار آقايان را وادار كرده
است كه به همان واقعيتها كه ديروز گفته میشد توجه كنند،
چارهای جز اين ندارند كه به جامعه پاسخ دهند كه آن كفر ابليسی
اصلاحطلبان چه بود. اينجاست كه بعد از گذشت سه سال به ناچار
يك به يك پشت تريبون میآيند و در مذمت مجلس ششم داد سخن
میدهند.
بدون شك در ميدان عمل و در مقايسهای ساده، عمده مردم قادر
خواهند بود تفاوت دوگونه نگاه و عملكرد جناحهای اصلاحطلب و
اصولگرا را با هم مقايسه كنند و اختلاف كيفيتها را در زندگی
خود دريابند. ما در اين باب نگران شيوههای پوپوليستی و
عوامگرايانه هم نيستيم، چون جامعه به سرعت قادر است به سنجش
حرفها و وعدهها در مقايسه با نتايج و دستاوردها بپردازد.
درست به همين دليل است كه سخنوران جناح حاكم ناتوان در دفاع از
عملكرد خويش از پاسخ به پرسشهای اساسی طفره میروند و به جای
پاسخگويی ترجيح میدهند در مذمت رقيبی كه معتقدند جامعه به او
اقبالی ندارد، سخن بگويند. (اين مقاله خلاصه شده و عنوان نيز
از پيک نت است) |