تغيير ناگهانی فرمانده کل سپاه پاسداران که با
انواع اطلاعات اشتباه از سوی همه خبرگزاری ها مخابره شده بود -
و پيک نت نيز بدون تاثير از آنها گزارش اوليه خود را منتشر
نکرد-، سرانجام به يک خبر دقيق تبديل شد.
نخستين اشتباه خبری را "تايم" با اين جمله
مرتکب شد:
Earlier this year US forces almost captured Jaafari in
Iraq. He escaped but the Americans seized five of his
colleagues, all belonging to the Quds force of the guards.
و بدنبال آن راديوهای فارسی زبان و سايت های
خبری. اعلام شب هنگام (9 و نيم شب) تغيير فرمانده کل سپاه و
عدم دسترسی به منابع آگاه از جمله دلائل عدم تفکيک دو نام و
مقام از يکديگر شد. يعنی آنکه فرمانده سپاه شد "محمد علی
جعفری" يا "عزيز جعفری" نام دارد و آن که در شورای عالی امنيت
ملی معاون امنيت داخلی لاريجانی است محمد جعفری است. اولی
سالها فرمانده نيروی زمينی سپاه و در سه سال اخير رئيس نهاد
تازه تاسيس راهبری سپاه بوده و دومی با عضويت در شورای امنيت
ملی و قرار گرفتن در کنار لاريجانی و بويژه درجريان حمله
نيروهای امريکائی به ساختمان جمهوری اسلامی در اربيل عراق
مشهور شد. وی از آن حمله مصون ماند و به ايران بازگشت.
هنوز يک نکته در باره تفکيک مسئوليت های گذشته
و حال اين دو جعفری نا مشخص است و آن اينکه: کدام جعفری در
هيات مذاکره کننده با امريکائی ها در بغداد شرکت داشته است.
از نيمروز ديروز اطلاعات بيشتری در باره سابقه
محمدعلی جعفری روی سايت های داخلی قرار گرفت و اشاراتی بسيار
دو پهلو و نا مفهوم درباره انگيزه اين تغيير مهم در فرماندهی
سپاه که عمدتا مربوط به نقش سرلشکر جعفری در طول جنگ با عراق و
بويژه طرح های استراتژيکی که وی در سه سال اخير در باره ايجاد
دگرگونی در سپاه ارائه داده است.
هيچ خبرگزاری و سايت خبری داخلی در باره اين
استراتژی ها اطلاعاتی را منتشر نکرده است اما در محافل سياسی
تهران گفته می شود نه تنها آن استراتژی ها، بلکه تغيير فرمانده
کل سپاه همسو و همآهنگ است با پيش بينی حمله نظامی به ايران.
سرتيپ پاسدار محمد علی جعفری که همزمان با
رسيدن به فرماندهی سپاه به درجه سرلشکری سپاه نيز رسيد، از
تئوريسين های "جنگ نامنظم با دشمن، درخانه بيگانه" است. اين
تئوری در عراق و افغانستان و لبنان به اجرا گذاشته شد و
ارزيابی شورای فرماندهی سپاه و رهبر جمهوری اسلامی موفقيت آميز
بودن اين طرح و زمين گير کردن آمريكا، پيش از رسيدن به ايران است.
رهبر و مشاوران ناشناخته وی و همچنين فرماندهان سپاه بر اين
اعتقاداند که با پياده کردن طرح سردار محمدعلی جعفری حمله
امريکا به ايران عقب افتاد و مهلتی شد برای ايران جهت آماده
شدن در برابر اين حمله.
دو طرح نظامی ديگر محمد علی جعفری نيز در
شورای فرماندهی سپاه با تائيد روبرو شده است. نخست تبديل بسيج
به زير مجموعه نيروی زمينی سپاه پاسداران و سپس آماده سازی
نيروی زمينی برای جنگ های نا منظم يا نامتقارن پس از حمله به
ايران و گسترش آن به ديگر واحدهای سپاه. از جمله جنگ نا منظم
دريائی و هوائی.
در همين محافل گفته می شود که علاوه بر دو طرح
فوق، جمع بندی راهبردی نهادی که تاکنون تحت فرماندهی و رياست
سردار جعفری بوده آنست که در دو سال اخير سپاه بيش از آنچه
لازم بوده، آلوده به مسائل دولتی و اجرائی شده و اين امر پايه
های نظامی را در سپاه سست کرده است، چرا که بسياری از
فرماندهان يا آماده رفتن به مجلس شده اند و يا در حال رايزنی
برای پيوستن به دولت اند. بنابراين لازم است مرزبندی دولت و
سپاه دوباره تعريف شود و از انتقال اختلافات و بحث های درون
کابينه به داخل شورای فرماندهان و دامنه يافتن آن به واحدهای
سپاه در ديگر نقاط کشور جلوگيری شود، درعين حال نقش سپاه در
شورای عالی امنيت ملی عمده تر. در همين ارتباط، ستاد راهبردی
خواستار تعريف دقيق تر از فعاليت اقتصادی سپاه شده است. گفته
می شود انتقال برخی فرماندهان پا به سن، به ديگر بخش های
حکومتی از جمله دولت و مجلس و پر کردن جای خالی آنها با
نيروهای جوان نيز از طرح های فرمانده جديد سپاه است. طرحی که
شامل حال رحيم صفوی فرمانده کنار گذاشته سپاه نيز خواهد شد و
در آينده ای نه چندان دور در هيات يک شخصيت سياسی وارد صحنه
خواهد شد.
در اين ارتباط، خاتمه يافتن برخی رقابت ها
ميان فرماندهان سپاه نيز مورد نظر است. تغيير و تحولات در درون
سپاه پاسداران چه بصورت خبر اعلام شود و يا اعلام نشود، اجتناب
ناپذير است، همچنان که پيش زمينه تغيير فرمانده کل سپاه انتقال
سردار ذوالقدر و سردار عليرضا افشار از سپاه و بسيج به دولت و
ترک پايگاه های سپاه بود.
کانون تمام اين تغييرات و انگيزه اصلی کليه
تحولات نظامی چيزی نمیتواند باشد جز آن که حاکميت کنونی به
سياست جنگی خود می خواهد ادامه بدهد، سياست اتمی را به آن
پيوند زده و يقين دارد و يا اينگونه وانمود می کند که حمله به
ايران قطعی است و بايد سريعا آرايش جنگی گرفت. اين تغييرات در
عين حال نشان دهنده آنست که نه امريکا به مذاکرات اتمی با
ايران اميدی دارد و نه جمهوری اسلامی به نتيجه اين مذاکرات
اعتقاد. دوران گروکشی در عراق و حتی لبنان نيز بزودی می تواند
خاتمه يابد و آنچه همه نگران وقوع آن هستند، در هولناک ترين
شکل آن بوقوع بپيوندد. حادثه ای که بار ديگر مطبوعات اروپا و
امريکا اشاره به آن را شروع کرده اند. يعنی حمله نظامی- هوائی
به ايران و واکنش منطقه ای ايران به اين حمله. حمله ای که
امريکا می کوشد با گنجاندن نام سپاه در ليست تروريسم جهانی،
برای آغاز آن نيازمند هيچ نوع اجازه ای از کنگره امريکا نباشد
و مطابق قانون ضد تروريسم وارد عمل شود. |