چهارشنبه جُنگ ماه يابی در
آسمان و اعلام ماه رمضان در ايران
بر پا بود. بازهم مثل هميشه علما و
مراجع دنبال ماه شب اول در آسمان
بودند و مردم گوش به راديو و تلويزيون که
آيا فردا (5 شنبه) رمضان است يا
نيست و خوشبختانه ماه آن شب ديده نشد. تا
ظهرروز بعد هر لحظه از راديو اعلام
ميشد که امروز (5 شنبه) اول ماه رمضان
نيست! اينطور بود که اغذيه فروشی
های تهران باز بودند و می توانستی چيزی را در خيابان بخوری،
بدون اينکه احساس کنی داری جرمی امنيتی را مرتکب می شوی يا
احساس کنی که هر لحظه ممکن است گشت امر به معروف و نهی از
منکر(که
اين چند ساله برای جلوگيری از خوردن مردم
در ماه رمضان بطور سراسری در حال
گشت زنی هستند) بريزند و تو را
ببرند.
ديروز بعد از مدت ها جامعه جوری شده
بود که همه راحت بودند؛ آن کس که روزه بود برای خودش و آن کس
که نبود
هم برای خودش راحت بود. بدون اينکه به
مردمی که روزه نيستند فشار آورده
شود، بدون اينکه روزه خواری جرمی
حساب شود. بدون اينکه اسلامی به خطر
بيافتد و يا قلب مردم روزه دار
جريحه دار گردد!!!
در اين سالهای اخير
آن قدر فضای مملکت ما را امنيتی
کرده اند که بتوانند با يک روزه خواری کوچک
که جرمی نيست و فقط به خدای هر کس
مربوط ميشود جرمی بزرگ همانند اقدام
عليه امنيت ملی جلوه دهند و فرد را
به جايی ببرند که عرب نی انداخت
!
بعد از اذان ظهر بود که دفتر! اعلام کرد که
امروز (5 شنبه ) اولين روز ماه
رمضان هست. آن وقت بود که دوباره
لرزه بر اندام مردم افتاد که الان است
به خيابانها بريزند و روزه خوار
بگيرند! حالا اشتباه ايشان بوده که ماه را
سر ظهر ديده اند، مردم بايد تاوان
بدهند! چه آن کسيکه می خواسته روزه
بگيرد چه آن کسی که مايل نيست روزه
بگيرد!
... |