ساعت کاری ما هم، مثل خيلی از ادارات
روزانه 2 و نيم ساعت کم شده است. با توجه به اينکه در ادارات
دولتی کار مفيدی انجام نميشود تقريبا همه خوشحالند.
البته همگی عقيده داريم مملکت بی
صاحبه و به همين دليل براحتی اين همه کاهش ساعت کاری انجام
ميشود و لطمه ای هم به جائی نمی خورد! البته اين در مورد
ادارات غير تخصصی است. يعنی اداراتی را که تخصصی کار می کنند و
قاعدتا روابط بين المللی دارند، اين نوع نوسان های ساعات کاری
نيمه فلج می کند.
در يک سلسله از ادارات که ارباب رجوع زياد
دارند، مثل پست و مخابرات ناله مردم در آمده است. گرچه برای
بعضی از اين ادارات هم نوبت (شيفت) گذاشته اند، اما کو همت کار
در شيفت آن هم در ماه دو نوبت بخور و بخواب!
دولت احمدی نژاد با اين تصميماتش عملا
خلاف شعارهايش هم عمل کرده است. يادتان هست که می گفت وهنوز
هم می گويد "ما فقط به فکر کار هستيم"؟
اين را هم از من داشته باشيد که هرچه ساعات
کار کمتر شود بهتر است زيرا هزينه ها پائين تر می آيد، زيرا
کار مفيدی در ادارات انجام نمی شود. يک جور فلج اداری تمام
مملکت را گرفته است.
همسر خودم در يک شرکت وابسته به بنياد کار
می کند. هفته ای 44 ساعت کاری آنها به 26 ساعت رسيده است.
امروز خواندم که غلامحسين خان الهام سخنگوی
دولت گفته:هدف دولت از کاهش ساعات کار اداری در ماه مبارک
رمضان فراهم کردن فرصت خودسازی و استفاده کامل تر از ضيافت
الهی برای کارکنان دولت است.
لابد با همين هدف ادارات را طوری فلج کرده
اند که در تمام طول سال همه کارمندان در حال خود سازی اند و به
ضيافت الهی می روند!
اين حرف های سعيد ليلاز را هم برايتان می
نويسم که امروز در همين رابطه مصاحبه کرده و گفته:
"واقعيت اين است که سهم آنچه ما به آن دولت
میگوييم و نه کارخانجات و
مؤسسات و بنگاههای اقتصادی، مانند
خودروسازی و پولادسازی، در توليد ناخالص
ملی واقعا منفی است. کارکنان دولت
در ساعاتی سرکار حضور دارند بازده چندانی ندارند. اقتصاد ايران
بر پايه
نفت و کشاورزی و حمل و نقل و خردهفروشی و
توريسم و ارتباطات و ... است که
هيچ کدام از اين موارد که نام بردم
تعطيلیبردار نيست. بانکها هم
میتوانند کاری را که در طول 8 ساعت
انجام میدهند در مدت 5 ساعت انجام
دهند. چرا که بهرهوری در ايران
پايين است و روزی دو ساعت کار مفيد اگر
انجام شود کفايت میکند. من
نمیخواهم به کارمندان دولت جسارت کنم اما
واقعا ميزان بهرهوری نيروی کار در
ايران بسيار پايين است. البته در
کارخانهها و بنگاههای اقتصادی وضع
فرق میکند. چرا که آنها از
بخشنامههای دولت پيروی نمیکنند.
ضمنا "شوک درمانی" يکی از تاکتيکهای دولت
نهم است. چرا که وقتی در
کنترل تورم، افزايش رشد اقتصادی،
کاهش نرخ بيکاری و حتی ثابت نگه داشتن
نرخ تورم توفيقی حاصل نشده، بايد در
حوزههای پر سروصدا وارد شد و دل
عدهای کارمند زحمتکش را به دست
آورد و گرنه در اين کار استدلالات
کارشناسی و شرعی وجود ندارد.
تصميمات خلقالساعه و بیمطالعه يک
تاکتيک دائمی دردولت است . اين کارهای پرهياهو انجام میشود تا
تأثير ناکامیها را کاهش دهد.
کارهايی مثل حذف سه صفر از پول ملی
که متأسفانه برخی مطبوعات هم به آن
دامن میزنند و واقعا از منظر
واقعيتهای اقتصادی عدم انجام و انجامش فرقی ندارد.
نرخ بهرهوری در کشور آن قدر پايين
است
که کاهش اين ميزان ساعات کار تأثيرگذار
نيست و اگر کار مفيد در طول دو
ساعت هم انجام شود کافی است. |