ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مصاحبه عيسی سحرخيز با راديو آلمان
با سفر حسين روحانی به اروپا
گذشت زمان نشان داد
هاشمی و روحانی حذف شدنی نيستند
 
 
 
 

 

مصاحبه راديو آلمان با عيسی سحرخيزدر آستانه جلسه شورای امنيت سازمان ملل که روز جمعه ۲۱ سپتامبر تشکيل می شود.

سفر حسن روحانی به اروپا چه ارتباطی با اين جلسه دارد؟


به نظر من خبرهای مهمی هست، به‌خصوص آن‌طوری که گفته شده آقای روحانی قرار است هم با آقای سولانا مذاکره بکند [که نماينده] سياست خارجی اروپاست، هم با وزير خارجه آلمان و آن‌طور که گفته شده با يکی از مشاورين خانم مرکل هم ملاقات خواهد داشت. و همچنين گفته شده است که در پارلمان اروپا حضور پيدا خواهد کرد و احتمالا سخنرانی داشته باشد. اينها نشان می‌دهد که اين ملاقات ها مهم است و بعيد بنظر می‌رسد که اگر آقای روحانی بی‌تاثير باشد در ايران، کسی تمايل به ملاقات با او داشته باشد. ملاقات ها و سطح آنها نشان می‌دهد که آقای روحانی دارای تاثير هست در اين مسئله و احتمالا نوعی هماهنگی با مسئولان و تصميم‌گيرندگان عاليرتبه در ايران وجود داشته است، وگرنه اصولا اين سفر انجام نمی‌گرفت. اين سفر به نظر من نشان می‌دهد که به‌ نوعی از طرف ايران هم تمايل به اينکه يک نوع رتق و فتق نهايی در پرونده صورت بگيرد و به يک نوع توافق نسبتا عميق‌تر دست پيدا بکنند وجود دارد.

آيا شاهد نشانه های چرخشی در سياست هسته‌ای ايران هستيم؟

آنطوری که به‌طور رسمی گفته می‌شود، [سياست] هسته‌ای ايران ادامه [نصب] سانتريفيوژها هست، ادامه برنامه غنی‌سازی هست و ادامه پروژه‌های ديگر. اما می‌تواند اين سناريو هم توی ذهن وجود داشته باشد که ايران در واقع يک نقطه اوجی را برای خودش در نظر گرفته و شايد اين احساس وجود دارد که ما به آن نقطه اوج رسيده‌ايم و الان هسته‌ای شده‌ايم. اين صحبتی که گه‌گاه از زبان آقای احمدی‌نژاد گفته می‌شود که به‌نظر ما پرونده مختومه است، تنها وجهی که می‌شود برای آن تصور کرد اين است که يک نقطه‌ اوجی در ايران برای آن درنظر گرفته شده باشد و الان مسئولان ايران احساس کنند بعد از رسيدن به آن نقطه‌ اوج ديگر چندان نيازی به ادامه برنامه‌ها نيست و به نوعی با اروپا و آمريکا بايد کنار بيايند. اگر اين سناريو درست باشد، که فقط اين يک حدس است، آنوقت می‌شود انتظار چرخش‌های بيشتر و نرمش‌های بيشتری را هم از ايران داشت.

بعضی بحث‌ها متاسفانه در داخل شرايطش فراهم نيست. ولی اين سوال هميشه برای شهروندان ايرانی باقی خواهد ماند که ما نهايتا از اين رفتن به نقطه اوج در مسئله هسته‌ای و برگشتن چه عايدمان شد؟ اما صرفنظر از اين مسئله فعلا شايد برای بسياری از ايرانی‌ها و فعالان صحنه اقتصاد و سياست و مسايل اجتماعی در ايران اين است که به نوعی ما از اين وضعيت بحرانی خارج بشويم و بعد حالا از خودمان بپرسيم که اصلا چرا وارد اين بحران شديم. برای خروج از وضعيت بحرانی شايد بشود فرض کرد که رسيدن به يک حدی از سانتريفيوژهای نصب‌شده و توانايی‌هايی در فناوری هسته‌ای برای مسئولان ايرانی ارضاء کننده بوده و آن را نشانه هسته‌ای‌شدن کشور می‌دانند و بنابراين احتمالا ممکن است که در آينده بتوانند کوتاه بيايند در مقابل خارجی‌ها.

آقای روحانی به دليل سوابقی که در اين مسئله دارد می‌تواند يک وسيله خوبی برای صحبت باشد و ضمنا شايد به لحاظ تبحر سياسی و اعتماد و تسلطی که به اين مسئله داشته از طرف اروپايی‌ها هم شخصيت قابل گفت‌وگويی به‌نظر برسد و آنها هم بيشتر پذيرا باشند. اما يک بعد ديگرش هم می‌تواند اين باشد که به هرحال آن فشارهايی که برای حذف آقای هاشمی رفسنجانی و دوستان ايشان از صحنه سياسی وجود داشت،‌ آن فشارها ديگر شکست خورده است و اين واقعيت را پذيرفته‌اند که آقای هاشمی و همچنين آقای روحانی در صحنه سياسی ايران تاثيرگذار هستند.