ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  "30 تير"
57 سال، اين کشاکش
گريبانگير ملت ايران است
اميد – و. عبدی
 
 
 
 

 

عباس عبدي: امروز سالروز 30 تير سال 1331 است که رويداد مهمی در تاريخ جديد ايران است.آقای اميد هم به همين مناسبت مطلبی نوشته اند که بيشتر بر وجه عبرت آموزی رويداد تاکيد شده است. البته بخشی از مطلب که مقايسه با اوضاع سالهای اخير است نيز حذف گرديده.

بعنوان يکی از سياهی لشکرهای انقلاب سال 57 , تنها تحت تاثير پچ پچ های مردم آن دوره ( راستی چرا حاکمان از اين پچ پچ های مردم به خود بيم و هراس راه نميدهند؟ در صورتی که يک ضرب المثل چينی می گويد: نم نم باران پی ديوار را و پچ پچ مردم , اعتماد را سست ميکند!!), به هر حال تحت تاثير پچ پچهای مردم آنزمان , آرزوی رفتن شاه و تغيير نظام خودمحور آن را داشتم. بدون اينکه مشکلات جامعه ی بدون چسب قدرت بعد از او , به مخيله ام خطور يا از کسی شنيده باشم!! ... بدون اينکه از چرخه استبداد – انقلاب – هرج و مرج اطلاعی داشته باشم .... بدون اينکه بدانم نفرت کاشته شده در طول استبداد بين مردم و گروههای مختلف , بعد از رفتن او چه ها خواهد کرد ... بدون اينکه بدانم کسانی هستند که بدليل ضايع شدن منافعشان ساکت نمی نشينند و موش ميدوانند .... بدون اينکه ... وقتی شاه برده شد, بدون اينکه تاريخ را بصورت عميق و کاربردی و از جزء بکل و از کل به جزء خوانده باشم , به "اشتباه" فکر ميکردم روزهای تيره و تار , روزهای شکاف بين ملت و دولت , تضادهای طبقاتی , روزهای وابستگی ... روزهای استبداد به پايان رسيده و از اين به بعد, کشور با اين جابجايی قدرت , روز بروز پله های ترقی و تعالی را طی خواهد کرد....
از آنروزهای اميد , حدود سی سال گذشته است.... در طول اين سی سال با برخورد به موانع .... و به مناسبت های مختلف به کتاب تاريخ مخصوصا تاريخ کشورمان مراجعه کرده , متوجه شدم که بزرگترين اشتباه ما جوانان آن دوره, نخواندن و ندانستن تاريخ کشورمان بوده و گرنه ....
از آن موقع که متوجه اين اشتباه اساسی و زير بنايی خود شدم ( فراافکنی کرده!!) شکايت پيش بزرگترها و با تجربه ها بردم که چرا به من اهميت دانستن تاريخ را نگفتيد؟ ( چرا بما تجربه های گذشتگان را نگفتيد؟.... ) از آنروز تصميم "کبری" گرفتم به دوستان و خويشاوندان و هر کس که با او ارتباط دارم , دوستانه , برادرانه , ... التماسانه توصيه کنم اگر ميخواهيد سرنوشت خود را اساسا تغيير دهيد و از اين سيکل استبداد - هرج مرج - انقلاب بيرون بياييد تاريخ بخواند, تاريخ بخواند, تاريخ بخواند و درسهای آنرا در تصميم گيريهايتان به کار برده , به ديگران نيز يادآور شود.....
در همين راستا , امروز ميخواهم به مناسبت نزديکی به سی تير , اين واقعه ی تاريخی 57 سال پيش را با شما مرور , درسهای آنرا با هم برای "آينده" بکار بريم.

...........
دکتر مصدق بعنوان نخست وزير شاه , از دادگاه لاهه پيروز مندانه و سربلند ( دادگاه لاهه درباره ی حق ملی شدن نفت ايران) باز ميگردد... اعتماد به نفسش برای از بين بردن مشکلات اساسی کشور بيشتر و بيشتر شده (ذات پيروزی اينست: "بالا رفتن اعتماد به نفس" و ذات شکست بر عکس , از دست دادن اعتماد به نفس , همينکه اينروزها در شخصيت جمعی دولت می بينيم.) .....با اعتماد به نفسی قابل توجه , تصميم به اصلاح ساختاری و بستر سازی تصميم گيريهای آينده ميکند ..... در اولين قدم مطابق با قانون کنار گذاشته شده توسط شاه , برای برقراری حکومت مشروطه سلطنتی , از شاه می خواهد تا انتخاب وزير جنگ کابينه را طبق قانون اساسی به عهده "نخست وزير" انتخابی مردم بگذارد. ( لازم به گفتن است که شاه و پدرش بعنوان مدعيان قيموميت مردم , در تمام اين سالها , غير قانونی , امتياز انتخاب وزير جنگ را در دست خودشان نگاه داشته بودند تا بتواند کنترل همه چيز از جمله دربار را بر ارتش حفظ کنند. )

در جريان انتخابات مجلس هفدهم، مصدق با تدبير و چاره جويی , و با بدست آوردن رگ خواب شاه , يا معجزه ی کلمات و تحليل ... و يا هر هنر ديگری که داشت, شاه را متقاعد کرده بود که "انتخابات مملکت در همه جا بطور آزاد و بدن اينکه توصيه ای برای انتخاب اشخاص بفرمانداران و فرماندهان ارتش بشود صورت گيرد."( به نقل قول از کتاب خاطرات و تالمات مصدق به قلم خودش )( ميبينيد 57 سال پيش هم ما همين مشکل امروز را در انتخابات خود داشته ايم!!) اما با وجود توافق مصدق با شاه , باز در جريان انتخابات مجلس هفدهم , ارتش به دخالت خودش ادامه داد ( گويی آنموقع هم نيش عقرب نه از ره کين بوده !! بلکه , اقتضای طبيعتش اينست!!) تا جايی که پيش از رفتن دکتر مصدق به ديوان لاهه , حدود 55 کرسی مجلس , وضع معلق و نامعلومی داشت. ....

با عميق تر شدن شکاف و بيشتر شدن ناهماهنگی ها ميان ارتش و دولت ملی دکتر مصدق در آن دوران ( مثل همه ی دوران ديگر در کشورمان ... و برای هر کس که تصميم به اصلاح امور بدون رفتن به سمت انقلاب را داشته باشد!!) او به پشتوانه حمايت ملت و اعتماد به نفسی که از جريان ملی شدن نفت بدست آورده بود , بر حق قانونی خودش برای انتخاب وزير جنگ اصرار کرد. ...شاه در پاسخ دکتر مصدق در عصر 25 تيرماه گفته بود: "خوب است اول من چمدان خود را ببندم بروم بعد شما اين کار را تقبل کنيد."( به نقل قول از کتاب خاطرات و تالمات مصدق به قلم خودش ). .... با پافشاری مصدق و اصرار شاه برای در دست نگاه داشتن اين امتياز غير قانونی، نخست وزير (مصدق) عصر 25 تير استعفا ميدهد. ( مسؤلان آينده , منتخبين مردم درس بگيريد!!) با پافشاری نخست وزير قانونی بر سر يکی از اصول قانون اساسی و اصرار شاه برای حفظ و در دست نگاه داشتن اين امتياز غير قانونی، نخست وزير (مصدق) عصر 25 تير استعفا ميدهد!! فردای آنروز، شاه به کوری چشم مصدق, قوام السلطنه را به نخست وزيری منصوب کرد.

بعد از اين استعفای شجاعانه و صادقانه ی دکتر مصدق , و عزم جزم او در مقابله با استبداد و غير قانونی عمل نکردن , واکنش صادقانه و شجاعانه ی مردم را بعنوان آيينه رهبران شاهد بوديم.... جواب مردم تهران و شهرستانها در برابر استعفای دکترمصدق - بخصوص با محبوبيتی که داشت و با دست پر و پيروزمندانه هم از ديوان لاهه بازگشته بود- اعتراض گسترده و راهپيمايی ها و ميتينگ های بزرگ خيابانی بود.

در بسياری از شهرها از همان 26 تير کار به درگيری با پليس کشيده شده بود. تا جايی که قوام ( جانشين مصدق) مجبور شد اعلاميه "کشتيبان را سياستی دگر آمد" را برای تهديد مردم صادر کند: "... به عموم اخطار می کنم که دوره عصيان سپری شده , روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرارسيده است. کشتيبان را سياستی دگر آمد." – قوام السلطنه 27 تير 1331

اوج درگيری مردم با پليس و ارتش در روز دوشنبه 30 تير 1331 اتفاق افتاد..... دو حزب عمده آنزمان يعنی جبهه ملی و حزب توده هواداران خودشان را که کم هم نبودند به اعتصاب و تظاهرات در اين روز دعوت کرده بودند.( نقش احزاب در هدايت مردم و به ثمر نشاندن خواست آنان.... همان کاری که حزب توده و جبهه ی ملی نيمه تمام گذاشتند و يکسال بعدش در وقوع کودتا از آن بازداشته شدند!! يا .... ؟؟؟) جبهه ملی در ميان دانشگاهيان و بازاريان و اصناف نفوذ زيادی داشت و حزب توده هم در دانشگاه و محيط های کارگری هواداران بسياری داشت.

در روز 30 تير , وقتی که مردم به طرف مجلس شورای ملی در ميدان بهارستان راه پيمايی می کردند به تانکهای ارتشی برخورد کردند و درگيری شديد آغاز شد ( که نوشته اند 5 ساعت بطول انجاميد) تا اينکه فرماندهان ارتش که می ترسيدند (هميشه در مقابل عزم جزم همينطور بوده) که افراد تحت امرشان ( به دليل غير موجه بودن مقابله ی با مردم و غير قانونی بودن سد کردن راه آنان) به تظاهرات کنندگان ملحق شوند، بالاخره سران ارتش ( بدستور شاه ؟ يا بدون دستور شاه؟ اينرا هنوز نميدانم) تصميم گرفتند نيروهای ارتش را به پادگانها باز گردانند.

طبق نوشته ی روزنامه تهران مصور 24 تير 1332 (نقل از ايران بين دو انقلاب – يرواند آبراهاميان ) ، بيشترين درگيری در بازار فرش فروشان و مناطق کارگر نشين شرق تهران و مسير دانشگاه تا مجلس در ميدان بهارستان بود....احتمالا چون رهبران احزاب در اين نقاط از محبوبيت بيشتری برخوردار بودند و کار فرهنگی بيشتری برای اين مناطق صورت داده بودند.....طبق نوشته ی روزنامه های آن روزها بيشتر از 250 نفر در تهران، همدان، اهواز، اصفهان و کرمانشاه در اثر اين پايداری برای قانونمند کردن نظام کشته شدند....

اين بهايی بود که آنروز شاه از مردم گرفت تا حاضر شود از خر شيطان پياده شود!!.... بر اثر اين چهار روز، عصر روز 30 تير، پيروزی مردم برای ادامه ی کار دکتر مصدق عملی شده بود..... دکتر مصدق دوباره به نخست وزيری رسيد و خودش کفيل وزارت جنگ شد. ( يک قدم به عقب راندن خودمحوری شاه توسط حمايت مردم از رهبر خود) ... بلافاصله پس از 30 تير، مصدق دوران اصلاحات اساسی را شروع که تا حدود يکسال، يعنی تا کودتای 28 مرداد 32 ادامه پيدا کرد. ... ( ولی آيا دشمنان آزادی و استقلال در اين مدت ساکت نشستند؟ دسيسه های آنان چه بود؟ چه شد که شاه فرار کرد؟ نقش سازمان سيا چه بود؟ چه کسانی پول گرفتند تا از پشت به مصدق خنجر بزند؟ ....
همه.... و همه ی اين سؤالات در کتابهای تاريخ و روزنامه های آرشيو شده ی آنزمان ثبت شده, موجود است!!.....پيشنهاد ميکنم دوستان علاقمند بخوانيد تا بدانيد چگونه تاريخ گذشته چراغ راه آينده بوده ... و چقدر ما در تاريکی قدم برداشته ايم.... و چرا فرزند شاه , وقتی به 28 مرداد ميرسد ميگويد گذشته را بايد فراموش کرد و به آينده بايد چشم دوخت!!.... و اين چراغ چقدر ميتواند راه آينده ی ما را روشن کند تا بتوانيم خود را از نفرت های کور و از سياهی ها و اين سيکل محتوم استبداد- هرج مرج - انقلاب نجات دهيم.

در آخر از دوستان خواهشمندم به اين سؤال جواب دهند که :" به نظر شما موانع موجود در30 تير 57 سال پيش, با سی تير امسال , چه تفاوتهايی دارد؟