بعد از تقريبا يک سال می خواستم با دوستانم
به مسافرت بروم، که مانند همه به مشکل
بنزين برخوردم و واقعا با اين سهميه
به مسافرت رفتن ديوانگی است. وقتی از مسافرت
به خانه بر می گردی حداقل بايد 15
روز ديگر ماشين را در نياوری، تازه اگر در مسافرت
به اينطرف و آنطرف نرفته باشی. من
هم برای همين دنبال بنزين افتادم. البته از اينطرف
و آنطرف شنيده بودم که بدون استفاده
از کارت سوخت هم باک را می توان سير کرد ولی خودم نديده بودم.
برای همين باور نمی کردم تا اينکه
به ذهنم زد بروم به جايگاه بنزينی که در
نزديکی خانه مان است. با خودم گفتم
يا می شود يا نمی شود . قرار شد اگر بنزين
گيرم نيآمد با اتوبوس برويم.
بالاخره رفتيم در جايگاه و ماشين را در کناره خيابان
پارک کرديم و من رفتم که با مسئول
جايگاه صحبت کنم. ابتدا ديدم اطرافش شلوغ است و
اگر الان بروم و با او جريان را در
ميان بگذارم مطئنا می گويد خير نمی شود. برای همين تصميم گرفتم
منتظر شوم تا اطرافش خلوت شود. بعد از چند دقيه ای اطرافش خلوت
شد. رفتم جلو و گفتم که می خواهم
بروم مسافرت و از کارت هم نمی توانم استفاده کنم.
امکانش هست که بنزين آزاد بزنم.
اولش کمی مکث کرد و بعد گفت می شود
ليتری 400 تومان. خلاصه طبق معمول
چانه زديم و سر ليتری 300 تومان
به توافق رسيديم. بعد هم ديدم
که خيلی ها می آيند و علنا جلوی همه به اين آقا می گويند که
بنزين آزاد می خواهيم. اينجا بود که
فهميدم ما پرت هستيم و بنزين هم همانند همه چيز
در اين مملکت بازار ثانويه خودش را
پيدا کرده. بالاخره ما هم 50 ليتر بنزيم زديم و
با رفقا پولش را دُنگی داديم و به
خوبی و خوشی رفتيم سفر و برگشتيم خدمت شما و همه خوانندگان
شما. تازه
فهميديم آن بزرگی که گفت در ايران بحرانی
وجود ندارد راست می گفت.
همين امشب که برگشته ام خدمت شما از تلويزيون
شنيدم که چند تا از مسئولين جايگاه
ها که بنزين با قيمت بالا به مردم می دادند را گرفته اند.
بشنويد و باور نکنيد. اگر توانستند جلوی چيزهای ديگر را بگيرند
جلوی اين را هم می توانند بگيرند. در و تخته تازه با هم جور
آمده اند. آن حاکميت اين مردم را می خواهد. گرچه روز به روز
اين مردم آن حاکميت را نمی خواهند.
ضمنا تلويزيون نگفت مسئولين کدام جايگاه ها
را گرفته اند که اين هم خودش دليل بر خالی بندی تلويزيونی و
دولتی است. فقط گفت که در يک يورش شبانه - لابد در پاسخ به
سهميه بندی شبانه و حريق و شورش نيمه شبانه مردم- اين مسئولين
دستيگر شده اند. چرت و پرت می گويند چون هيچ راهی برای گرفتن
جلوی اين کار وجود ندارند.
2- جديدا به بهانه مبارزه با مزاحمت برای نواميس، پليس مخفی را
وارد ميدان کرده اند. با اين ورود به ميدان دست باندها برای
بردن و ربودن دختران و زنان مردم باز تر شد، چون حالا هرکسی
ميگه من پليس مخفی ام و زن و دختر مردم را می برد. اگر کارت هم
بخواهند، باور کنيد کارت را همين باندها مثل اصل آن برق آسا
درست می کنند. |