ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

احمدی نژاد درتلويزيون:
درکنار 8 قدرت
سهم جهانی ما هم بايد برسد!
سيامک زند

 
 
 
 

 

قسمت اول جلسه آقای احمدی نژاد با خبرنگاران خودی را در تلويزيون ديدم. اقای احمدی نژاد با همان ساده انگاری هميشگی خود و با يک حساب سر انگشتی به اين نتيجه رسيد که 5 درصد مردم بيش از اين سهميه بندی بنزين مصرف دارند و بايد خودشان را تطبيق دهند با بقيه مردم. اين درحالی است که فردای روز سهميه بندی بنزين آقای احمدی نژاد اين بخش از مردم را 15 درصد اعلام کرده بودند . پرسش اينست که اگر نه 5 درصد کنونی و نه 15 درصد گذشته بلکه فقط 10 درصد مردم بيشتر از سهميه بندی بنزين مصرف دارند پس اصلا چه نيازی بود به سهميه بندی؟

نکته بعدی اينست که اقای احمدی نژاد همانند تمام مصاحبه های قبلی خودش سعی داشت با زبان بی زبانی به مردم بفهماند که اين سهميه بندی بنزين دست پخت مجلس هفتم است. گفت : "بالاخره مجلس اين سهميه بندی را تصويب کرده و اين موضوع تبديل به قانون شده و وظيفه دولت هم اينست که قانون را خوب اجرا کند و من وقتی با مردم صحبت می کنم همه از اين طرح راضی هستند"

پرسش ديگر اينست که اگر واقعا مصرف مردم همين مقدار است که سهميه بندی شده و اصلا بر اقتصاد مملکت فشار نمی آيد مردم هم زجر نمی کشند پس چرا اينقدر اصرار داريد که تقصير را بر گردن نمايندگان مجلس بياندازيد و از مهلکه فرار کنيد ؟ هر کاری که دولت حس کند با رضايت مردم روبروست فورا آن را تبديل به بزرگترين تبليغ برای خود می کنيد. پس چرا اين دستآورد را که بقول رئيس جمهور اکثريت مردم ازآن راضی اند و استقبال می کنند به حساب دولت نگذاشته و به حساب مجلس واريز می کنيد؟

 در ادامه اين مصاحبه دوباره اقای احمدی نژاد با يک حساب سر انگشتی فرمودند که ما اگر مصرف را کنترل کنيم می توانيم صادر کننده بنزين شويم.

من در همين راستا پيشنهادی دارم و آن اينست که اگر با تحريم بنزينی مردم  می شود صادر کننده شد، خوب چرا يکسال مردم را از نظر گندم هم تحريم نکنيم تا در گندم هم به خودکفايی رسيده و صادر کننده آن شويم؟

البته اقای احمدی نژاد يک مصاحبه ديگر هم چند روز پيش داشت. در آن مصاحبه مجری در مورد قطعنامه ها پرسيد و رئيس جمهور گفت:

" بالاخره ما می خواهيم اتمی شويم و در کنار 8 کشور قدرتمند دنيا بنشينيم و بگوييم انا شريک. يعنی ما هم در اداره جهان شريک هستيم و ما هم سهم می خواهيم. آنها ناراحتند که قبلا به 8 قسمت تقسيم می کرده اند و حالا بايد به 9 قسمت تقسيم کنند".

خُب اقای احمدی نژاد وقتی شما هنوز نرسيده به چاه لباس را در می آوريد و می گوئيد ما هم در غنيمت های بدست آمده از کشور های ستم ديده شريک هستيم، امثال من حق نداريم از شما بپرسيم:

آن کشورهايی که دارند غارت می کنند لااقل مثل شما جرات نمی کنند بيايند جلوی دوربين و بگويند ما هم از اين غارت ها سهم می خواهيم.

اين ادعا حال و هوای فکری رئيس جمهور مملکتی است که در آن خانه، قيمتی افسانه ای پيدا کرده است و کم مانده من و همسرم برای آغاز زندگی مشترک برويم زير يکی از  پل ها چادر بزنيم. البته اگر شهرداری اجازه بدهد. مملکتی که بيکاری از هر زمان ديگری در آن بيشتر شده است، افسردگی و نا اميدی از زندگی در چشم های مردم موج می زند. انگار که گرد مرگ در خيابان ها پاشيده اند. بگير و ببند و اعدام خيابانی بيشتر از هر زمان ديگری شده است. نمی دانم چرا اينروزها به ياد ان داستان جالب می افتم که پسری از سفر ميايد و ميرود خانه از مادرش می پرسد پدر کجاست؟ مادر می گويد رفته مسجد روغن بگيرد. پسر می گويد مسجد که جای عبادت و نماز خواندن بود. مادر می گويد نماز را در دانشگاه بر پا می کنند. پسر می گويد دانشگاه که جای دانشجو بود. مادر می گويد دانشجوها در زندان هستند. پسر می گويد زندان که جای دزدان بود. مادر می گويد آنها حکومت می کنند.....