در برخی محافل سياسی- مطبوعاتی تهران از تکرار
پروژه "سيامک پورزند" روی "سهيل آصفی" صحبت می شود. اولی
روزنامه نگاری کهن سال است که زير شکنجه نزديک به 700 صفحه
بازجوئی پس داد و پس از حضور تلويزيونی، شکسته و له شده، با
اين تعهد که همه ارتباط های خود را قطع کرده و دور حرفه
روزنامه نگاری را خط بکشد به خانه بازگردانده شد. دومی روزنامه
نگار جوانی است که احساسات سياسی و حرفه ای اش بيش از تجربه
سياسی و روزنامه نگاری اش است.
در همين محافل گفته می شود، سه روز پس از
تفتيش خانه سهيل آصفی و به يغما بردن کامپيوتر(لب تاپ)،
پاسپورت، يادداشت ها و شماری از کتاب های وی و بويژه کندوکاو
در کامپيوتر وی، او را احضار و به اوين منتقل کردند. او را از
همان لحظه ورود به زندان جلوی کامپيوترش نشانده اند تا درباره
عکس ها، ارتباط ها، نوشته ها و فايل های ذخيره ای که دارد
توضيح بنويسد. هدايت بازجوئی ها که با سيلی و توسری همراه است،
مسير روزنامه شرق و شماری از روزنامه نگاران داخل و خارج را طی
می کند. دريافت حق التحرير برخی مطالب، مصاحبه ها و گزارش هائی
که برای سايت های ايرانی خارج از کشور نوشته و يا قبل از انتشار در
وبلاگ خود، برای آنها ارسال کرده از موارد اتهامی وی عنوان شده
است. اين درست همان مقدمه ايست که برای سيامک پورزند چيدند:
گرفتن پول از خارج و ارتباط با باصطلاح ضد انقلاب خارج!
سيامک پورزند زير شکنجه و فشار رفت تا يک شبکه
تخيلی لانه زنبوری را تشريح کرده و اصلاح طلبان مشهور و
روزنامه نگاران مستقل و به صحنه آمده در دوران اصلاحات را در
خانه های آن جای دهد. سهل آصفی زير فشار است تا خانه های همين
شبکه تخيلی لانه زنبوری را با نام روزنامه نگاران غير خودی
باقی مانده و نام برخی مصاحبه شوندگان و يا اظهارات خصوصی
خانواده ها در مراسم يادبودها و به خاکسپاری ها پر کند! به او
گفته اند: "آن چيزهائی از مصاحبه هايت را بنويس که شنيده بودی
اما ننوشته بودی". منظور گفتگو و يا صحبت های غير رسمی و پيش
از مصاحبه هائی است که وی با افراد مختلف – اعمم از حکومتی و
غير حکومتی- کرده بود.
او را زير فشار گذاشته اند تا درباره
خبرنگاران زن، مهمانی هائی که حضور داشته و هر عکسی که در
کامپيوترش بوده، بعنوان يک "کيس" اطلاعات ونظرات شخصی اش را
بنويسد!
همه اين نشانه ها، نشان دهنده تکرار سناريوی
سيامک پورزند کهن سال، برای سهيل آصفی جوان سال است!
روزنامه نگاری که تلاش داشت مستقل باشد، گرچه
با تمايلات احساساتی چپ! |