ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  کابينه اصلی احمدی نژاد
در سايه قدرت لميده
محمد قوچانی
 
 
 
 

 

وزير نفت در كار دفاع از كارنامه دولت در مذاكرات خط لوله صلح و سهميه‌بندی بنزين بود و در كارزار پاسخ به منتقدان درباره صادرات گاز و آزادسازی بنزين كه رئيس دولت او را بركنار كرد. اين شيوه حكمرانی البته در عصر محمود احمدی‌نژاد غيرمنتظره نيست و كارهای رئيس‌جمهور ديگر كسی را شگفت‌زده نمی‌كند.

ايران، امروز رئيس دولتی دارد كه در دو سال چهار وزير (تعاون، رفاه، صنايع و نفت) و دو رئيس سازمان (مديريت و تامين اجتماعی) را بركنار كرده است و هر سال در سالگرد تشكيل كابينه نام چند وزير و مدير را خط می‌زند و شايد در پايان اين چهار سال جز رئيس و چند مشاور ارشد دولت نام و نشانی از آن كابينه‌ای كه در سال 1384 به سختی از مجلس رای اعتماد گرفت، نماند. رئيس‌جمهور ظاهرا فراتر از قانون، عهدنامه‌ای با وزيران بسته است كه به قاعده <حاسبوا قبل ان تحاسبوا> كابينه را در معرض تغيير قرار دهد و به مصداق <تداول الا‌يام> وزيران را عزل كند. شيوه عزل نيز منحصربه‌فرد است. اگر در دولت‌های گذشته كار به تعارف، تمارض و تعارض می‌كشيد، اگر ميرحسين موسوی در به‌كارگيری محمد غرضی و اكبر هاشمی‌رفسنجانی در كار كردن با مصطفی ميرسليم و اگر سيدمحمد خاتمی در همكاری با وزير اطلا‌عات خود <معذوريت> داشتند، محمود احمدی‌نژاد با كسی پرده‌پوشی ندارد حتی اگر آن فرد مصطفی پورمحمدی باشد كه به هاشمی‌رفسنجانی رای داده بود و علی لا‌ريجانی؛ اين محمود احمدی‌نژاد است كه می‌تواند مشاور اول خود را معاون اول وزير كشور كند و به او كرسی جداگانه در هيات دولت بدهد تا در وزارت كشور زيردست وزير كشور و در هيات دولت بالا‌ی دست او باشد. <معذوريت> برای احمدی‌نژاد معنايی ندارد چه اگر احساس كند وزير امور خارجه <وزير> نظام است نه دولت، به او تذكر می‌دهد و نيز سفيری می‌فرستد تا پيام‌های احمدی‌نژاد به سران جهان را نه وزير خارجه يا دبير شورای امنيت ملی كه مشاور عالی، مجتبی ثمره‌هاشمی به همراهی معاون گردشگری و ميراث فرهنگی، به گوش سران شرق و غرب برساند و از ژاك شيراك وقت ملا‌قات بگيرد. در شيوه حكمرانی احمدی‌نژاد اين هيات‌وزيران نيست كه در راس قوه مجريه است. وزيران او در واقع وزير (‌)Minister نيستند، منشی (‌) Secretary هستند كه به الگوی حكومت‌های رياستی نزديك‌ترند تا حكومت‌های پارلمانی. در ايالا‌ت متحده آمريكا اعضای دولت را نه <وزير> كه <منشي> رئيس‌جمهور می‌خوانند گرچه برخلا‌ف ايران اعضای دولت آمريكا تنها منصوب رئيس دولت هستند و نه منتخب <پارلمان.> ظاهرا احمدی‌نژاد هر اندازه كه با آمريكا سر ستيز داشته باشد در برقراری نظم كابينه همچون ايالا‌ت متحده عمل می‌كند. گويا احمدی‌نژاد رئيس دو دولت است: دولت پيدا و دولت پنهان. دولتی كه ما می‌بينيم و دولتی كه ما نمی‌بينيم. به‌نظر می‌رسد دولت امروز توسط هيات دولت اداره نمی‌شود اين دفتر رئيس‌جمهور است كه دولت را اداره می‌كند. در سايه هر دستيار رئيس‌جمهور وزيری (كه مشاورش می‌نامند) قرار دارد: غلا‌محسين الهام، صادق محصولی، مجتبی ثمره‌هاشمی، مهدی كلهر، جواد شمقدری، مسعود زريبافان، علی سعيدلو و مهرداد بذرپاش اصلی‌ترين مديران دولت هستند كه فراتر از وزرا به ترتيب بر امور قانونی، اقتصادی، سياسی، فرهنگی و اجرايی كابينه اشراف دارند. اين دولت سايه از دولت آشكار قدرتمندتر است. با برنامه‌ای روشن‌تر. طرح‌ها و حرف‌های رئيس‌جمهور از اين دولت سايه بيرون می‌آيد: استراتژی طرح مساله هولوكاست، سفرهای استانی، اصلا‌ح قوانين بانكی، بركناری وزرا، تبليغات تلويزيونی و هر آنچه ابتكارات احمدی‌نژاد ناميده می‌شود. دفتر رئيس‌جمهور در عصر احمدی‌نژاد جای خالی حزب رئيس‌جمهور را پر كرده است. به‌ويژه آنكه گروهی از نزديك‌ترين افراد به رئيس‌جمهور همچون برادر ارشدايشان داوود احمدی‌نژاد در اين حلقه قرار دارند و مانند مامور ويژه همواره مراقب كابينه هستند تا مبادا برخلا‌ف ميثاق‌نامه عمل كنند. در گذشته دفاتر روسای‌جمهور سابق مكان‌هايی اداری بودند. هاشمی‌رفسنجانی و سيدمحمد خاتمی هر يك بستگان خود را مسوول دفتر كرده بودند تا دقيق‌ترين گزارش را از نزديك‌ترين ياران خود بگيرند اكنون اما دفتر رئيس‌جمهور فقط گزارش تهيه نمی‌كند برنامه هم می‌نويسد. طی همين برنامه‌نويسی‌هاست كه نهادی استوار چون سازمان مديريت از استقلا‌ل به الحاق در دفتر رئيس‌جمهور می‌رسد و مديری با پشتوانه سياسی محكم چون فرهاد رهبر كه در آغاز مدعی رهبری اقتصادی دولت احمدی‌نژاد بود ناگزير از ترك دولت می‌شود. طی همين برنامه‌هاست كه ستاد رايحه خوش‌خدمت شكل می‌گيرد و مهرداد بذرپاش اگر نتوانست جوان اول شورای شهر شود جوان اول صنعت ايران می‌شود و در مقام مديريت پارس‌خودرو پيشنهاد ادغام كليدی شركت‌های خودروسازی را می‌دهد و سرانجام معادلا‌ت وزارت صنايع چنان دگرگون می‌شود كه وزير تغيير می‌كند.

طی همين برنامه‌هاست كه تلا‌ش رئيس دولت برای اداره نزديك‌تر وزارت نفت وارد مرحله تازه‌ای می‌شود تا اگر دو سال پيش اين امكان فراهم نيامد كه چهره‌هايی چون علی سعيدلو و صادق محصولی وزير نفت شوند اين بار پس از يك دوره گذار (كه در آن جراحی عظيمی چون سهميه‌بندی بنزين رخ می‌دهد) مقصود حاصل شود. طی همين برنامه‌هاست كه درست در شب انتخابات معاون سياسی وزير كشور تغيير می‌كند و علی جنتی فرزند آيت‌ا... جنتی كه برخلا‌ف پدر به هاشمی‌رفسنجانی رای داده است راهی سفر می‌شود و به كويت می‌رود تا مجتبی ثمره‌هاشمی دست راست رئيس‌جمهور رئيس ستاد انتخابات كشور شود. تجربه تبديل دفتر رئيس‌جمهور به حزب رئيس‌جمهور البته تجربه تازه‌ای نيست. اولين رئيس‌جمهور ايران نيز دفتر هماهنگی مردم و رئيس‌جمهور را تاسيس كرد. همچنان كه نزديكان هاشمی‌رفسنجانی و سيدمحمد خاتمی دو حزب سياسی كارگزاران سازندگی و حزب مشاركت را تاسيس كردند. پس چرا محمود احمدی‌نژاد پرده برنمی‌اندازد و از حق شهروندی و اقبال سياسی خود استفاده نمی‌كند و حزبی سياسی تاسيس نمی‌كند؟ چرا اين حزب سياسی را بر كرسی‌های هيات دولت نمی‌نشاند؟ چرا نمی‌كوشد به مدد اين حزب سياسی مجلس آتی را فتح كند و آنگاه صادق محصولی را وزير نفت، مجتبی ثمره‌هاشمی را وزير كشور، مهدی كلهر را وزير علوم، رحيم مشايی را وزير ارشاد، جواد شمقدری را معاون سينمايی، مهرداد بذرپاش را وزير صنايع، زريبافان را وزير مسكن و داوود احمدی‌نژاد را معاون اول كند؟ پاسخ سخت نيست. قدرت حزب رئيس‌جمهور در نهان بودن آن است. وزيران از نظر رئيس‌جمهور همان منشی‌ها، دستيارها و بوروكرات‌هايی هستند كه بايد كابينه را اداره كنند. كارتابل‌ها را ببينند و نامه‌ها را امضا كنند. در افتتاحيه‌ها شركت كنند و در سخنرانی‌ها نطق كنند. به مجلس فراخوانده شوند و به خبرنگاران پاسخ دهند. در معرض سوال و استيضاح و عزل قرار گيرند. نه اينكه در مقامی بلا‌عزل بنشيند و بدون زحمت تن دادن به بوروكراسی، نظام اداری را دگرگون كنند. سازمان‌ها را منحل و وزيران را عزل كنند و بدون عضوگيری از شهروندان، ‌رای توده‌ها را به مدد برنامه‌های تلويزيونی و ميتينگ‌های خيابانی (كه هر ماه يكبار در يك استان انجام می‌شود) جذب كنند. احمدی‌نژاد حزب نمی‌سازد چرا كه آنچه در اختيار دارد مفيدتر از حزب است و مگر يك حزب سياسی چند بار می‌تواند چنين به قدرت برسد؟ اگر خاتمی و هاشمی به احزاب دولت‌ساخته متكی بودند اكنون اين دولت است كه در مقام يك حزب می‌نشيند. كافی است به جای صندلی‌های دور و بر هيات دولت به كرسی‌های دور و بر رئيس‌جمهور توجه كنيد.(اعتماد ملی)