1. تصور حضور زنان، آنهم در ورزش هايی با تحرک بدنی بالا،
انصافاً تا چند سال پيش بسيار مشکل بود. ابتدا شطرنج راهگشا
شد، سپس پای ورزش هائی مانند تيراندازی به عرصههای بين المللی
بازشد، ولی ورزشهای رزمی و دووميدانی؟ اصلا و ابدا.
فرهنگ کار خودش را می کند و زمانه راه خود را می رود. اگر فردا
شناگر زن ايرانی را هم با لباسی شبيه لباس غواصی که اتفاقاً
حتی مردان هم- به خاطر اصطکاک کمتر با آب- از آن استفاده
میکردند، در استخرها ديديد تعجب نکنيد.
2. می دانيم و می دانيد که مذاکره با آمريکا تابو بود و اکنون
شکسته شده است. هر چند صداوسيما به هر دری زد که آنرا بسيار
طبيعی نشان دهد و اينکه فقط برای تذکر وظايف اشغالگران به
آنهاست. يعنی آمريکايیها آمدهاند و التماس می کنند که وظايف
ما را به عنوان اشغالگر به ما يادآوری کنيد!
يکی از نزديکان رفسنجانی به يکی از مقامات کانادايی در زمان
خاتمی گفته بود که ما می توانيم همين الآن هم با آمريکا روابط
را برقرار کنيم ولی امتيازش به جيب خاتمی می رود و ما اين را
نمیخواهيم. مسأله همين جاست! الآن مانعی به نام خاتمی نيست و
احمدی نژاد فراتر از مذاکره، تا نامه نوشتن به شيطان بزرگ هم
پيش رفت که افاقه نکرد. فرض کنيد اگر چنين نامهای را خاتمی
مینوشت چه بلوايی به پا میشد؟
3. همانطور که نوشتم فرهنگ و زمانه کار خود می کنند و اين
تابوها به هرحال شکسته میشدند. ولی پيامی در دو نکتهی فوق
هست. برخی میخواهند بگويند که ببينيد اگر ما در قدرت باشيم و
بمانيم چه کارها بلديم بکنيم. اين درست همان چيزی است که نبايد
پذيرفت چون اصالت ندارد و ظاهری است.
4- هنگام انتخابات از اظهار نظر سروش دربارهی کروبی و اينکه
او از ميان گزينهها بهتر از همه است تعجب کردم و آنرا به حساب
دوری اهل کتاب و مطالعه از فضای سياسی کشور گذاشتم. ولی بعد که
دليل انتخاب خود را بيان کرد و اين که از ديد وی اگر مثلاً
معين و اطرافيانش به قدرت میرسيدند همان آش بود و همان کاسه؛
همان بحرانها و بگير و ببندها و در اين ميان فقط سر مردم کلاه
میرود ولی کروبی دور از هياهو و سياست بازی عدهای می تواند
با ريش سفيدی و پادرميانی- يا بخوانيد اعتدال و احتياط- بسياری
از مشکلات کشور را حل کند، به او آفرين گفتم. |