جهان و ايران

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 
 

آقای عبدی! درجامعه بسته ایران

نقد خاتمی، یعنی فرصت سوزی

حتی اگر از سرخیرخواهی باشد

جواد جوان

 
 
 
 

عباس عبدی طی چند مصاحبه و مقاله ای که اخیرا منتشر کرده انتقادهایی به عملکرد خاتمی در دوران هشت ساله ریاست جمهوری داشته و دوستانی هم به دفاع از خاتمی اقدام کرده اند. به نظر من ضرورت داشت که از زاویه دیگری این مساله مورد بررسی قرار گیرد که در ادامه میخوانید . ضمنا لینک دو مورد از مطالب آقای عبدی ومنتقدانشان در پایان مطلب گذاشته شده است که دوستان میتوانند آنها را نیز مطالعه کنند.

حاکمیت کنونی  با هدف تضمین بقای خود و بدون توجه به منافع ملی تمام امکانات کشور را برای دستیابی به تکنولژی هسته ای بسیج کرده است. تحریم هائی به مراتب شدیدتر از آنچه تاکنون علیه ایران اعمال شده، خطر حمله به کشور، جنگ و ... همه بخشی از آینده ناگواری است که در صورت ادامه خیره سرانه این سیاست در انتظار مردم نشسته است. ضمن آنکه نهادهای انتخابی کشور به سرعت در حال بدل شدن به نهادهای انتصابی هستند .

از سوی دیگر تجارب تاریخی نشان میدهد که هیچ مستبدی در طول تاریخ با خواهش و التماس صندلی قدرت را ترک نکرده است و اگر مدل آمریکایی حمله به کشورهای دیگر  به بهانه  برکناری دیکتاتور حاکم و جانشین شدن خود بجای دیکتاتور سرنگون شده را کنار بگذاریم، تنها مردم هر جامعه هستند که در چنین شرایطی با در خطر دیدن کشورشان با  ابراز مخالفت به روش های مختلف تا حد توان مانع وقوع فجایع شوم شده اند.

اماچگونه می توان جامعه را برای مقابله با این خطر سازماندهی کرد؟ در جامعه  فروپاشیده کنونی(1) که کلیه ابزارهای انسجام بخش آن کارکردهای خود را تا حد زیادی از دست داده اند و در آن نه تنها به احزاب اجازه فعالیت آزاد و نهادینه شدن داده نشده بلکه  برای هر فردی که نظراتش طرفدارانی بیش از انگشتان دست  پیدا کرده، پرونده امنیتی تشکیل داده اند و هیچ گونه رسانه فراگیر مستقلی نیز برای طرح نظرات مخالفین وجود ندارد، چگونه این سازماندهی امکانپذیر است؟

روی سخن از اینجا به بعد با آقای عبدی است که همچنان بر طبل صحت پیشنهاد خود برای "خروج از حاکمیت" در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی می کوبد.

نقش بی بدیل خاتمی در حاکمیت، و اکنون که خارج از حاکمیت قرار دارد در چنین شرایطی نمود داشت و اکنون نیز به نوعی دیگر دارد.

باحتمال بسیار آقای عبدی  اطلاعات جامع تری در مورد میزان مقبولیت عمومی افراد شناخته شده کشور در اختیار دارد و می داند که آقای  خاتمی یکی از کسانی است که قطعا در مرحله کنونی در صدر این لیست قرار دارد. بنابراین، یکی از معدود کسانی که با توجه به جایگاه داخلی و بین المللی اش، امروز می تواند با مورد حمایت قرار گرفتن از سوی جامعه راهگشای بحران فعلی شود خاتمی است. اگر دیروز این نقش و موقعیت را کامل نتوانستیم درک کنیم و تصور کردیم با خروج ایشان و اصلاح طلبان از حاکمیت بن بست تحولات حل می شود، امروز که می بینیم این خروج و نبودن در حاکمیت میرود به چه فاجعه ای ختم شود، بهتر نیست بجای انتقاد از خاتمی درحاکمیت که می دانیم در جامعه بسته ایران نتایج سودمندی ندارد و ضربه به امید مردم است، از آن تجربه در خدمت امروز و این هدف استفاده کنیم تا آینده را بسازیم؟

ممکن است این سوال مطرح گردد که نقد رفتارهای گذشته رئیس جمهور پیشین چه تضادی با کارکردهای فعلی وی برای کشور دارد؟

برای نخبگان جامعه  نقد موشکافانه رفتارهای خاتمی در طی هشت سال ریاست جمهوری  و در عین حال محاسبه هزینه و فایده حمایت مجدد از خاتمی با توجه به خطرات پیش رو امکانپذیر است، اما  در جامعه عقب نگه داشته شده ما  که اکثر روزنه های ارتباطی نخبگان با مردم در آن مسدود شده است امکان آگاه کردن کامل مردم از کل شرایط  نه تنها در وضعیت حاضر غیر ممکن است بلکه با سوء استفاده جناح مخالف  از امکانات نامحدود رسانه ای که در اختیار دارد  نقد ما باعث سوزانده شدن یکی از مهمترین برگ های  نیروهای مترقی در موقعیت های پیش رو خواهد بود.

امثال آقای عبدی می توانند سئوال کنند که چه تضمینی وجود دارد که علیرغم حمایت ما از خاتمی وی زیر بار چنین مسوولیتی برود؟

 

به یقین در مورد هیچ فردی نمی توان  تضمین داد که تحت هر شرایطی طبق نظر ما تصمیم خواهد گرفت. اما بدیهی است  که همواره هر حزب و گروهی به دلیل اشتراک بیشتر اهداف و برنامه هایش با طبقه  مشخصی از جامعه آن طبقه را حامی خود قلمداد می کند و در عین حال این امکان هم وجود دارد که همان طبقه در مقاطعی به آن حزب یا گروه پشت کند . اما با توجه به حرکت کشور به سمت و سویی که در آن سود و زیان ملت با وضوح بیشتری نمایان خواهد شد، احتمال اقداماتی هماهنگ از سوی نیروهایی که مهمترین رکن را منافع ملی می دانند بیشتر است. ضمن اینکه به دلیل کمبود امکانات همه مجبورند روی کمترین ظرفیت های موجود نیز حساب باز کنند؛ هرچند ممکن است بخشی از این پتانسیل در لحظه مورد نیاز بالفعل نگردد.

بنابراین نقدهای افرادی نظیر عباس عبدی( علی رغم واقعیت های انکار ناپذیری که در آن وجود دارد) به نوعی کاستن از  توان محدودی است که باید از آن برای نجات کشور از گرداب کنونی بهره برد.

 

(1) مصاحبه عباس عبدی

 

http://www.ayande.ir/1386/05/post_295.html

2- مطالب مرتبط:

http://www.ayande.ir/1386/05/post_315.html

http://www.ayande.ir/1386/05/post_303.html