کمپين(يک ميليون امضاء برای برابری حقوق زن و مرد در جمهوری
اسلامی) يکی از نشانه های رشد جنبش اجتماعی ايران است. رشد
يافتگی حرکت کمپين در وحدت طلبی، رابطه مستقيم با توده های
مردم، استفاده از ابزارهای مدرن ارتباط جمعی و ايجاد اشکال
نوين و خلاق سازماندهی و در اعتلای روحيه حق طلبی و اعتراضی
است. اين تلاش تمام ويژگی ها و تجارب جنبشهای چندين ساله اخير
را در خود متبلور دارد. گسترش کمپين در بين اقشار مختلف مردم،
خود معلول رشد يافتگی جنبش های اجتماعی سالهای اخير است و
بصورت ديالکتيکی، الهام بخش و رشد دهنده ديگر جنبش های اجتماعی
شده است. ما زمزمه های تحسين و الهام پذيری را از زبان
سخنگويان ساير جنبش ها می شنويم .
شيوه جمع آوری امضاء
در سالهای گذشته توسط بخش کارگری در جريان احيای سنديکای
کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه تجربه ای توام با
موفقيت بوده است .
سنديکاليست ها از ابتدای مسير تا انتهای خط، بشکل چهره به چهره
امضا جمع می کردند و از آنجايی که به آنها گفته شده بود طبق
قانون در يک واحد صنفی تنها يک تشکل می تواند حضور داشته باشد
و در زمانی که شورا هست سنديکا غير قانونی است آنها مطرح می
کردند اولا از سال
1347
سنديکای ما تشکيل شده است و ثانيا با روش مدنی واز طريق جمع
آوری امضا در طومارهايی طولانی به روشی کاملا مدنی قانونمند و
مسالمت آميز و فراگير توده ای، نشان دادند که شورا مورد
استقبال کارگران نيست. نه تنها مورد استقبال نيست بلکه کارگران
خواهان سنديکا هستند و اساسا ماهيت صنفی سنديکا با شورا که
ماهيت غير صنفی دارد متفاوت می باشد.
با وجود دستگيری
700
کارگر اخراج بيش از
50
تن از آنان، همچنان بر خواسته خود پای فشردند و همگی شاهد
بوديم همسران اين کارگران بودند که در غياب آنان با جسارت و
شهامت پيگيرِِِی مطالبات و مسئوليت خانواده راعهده دار بودند.
همچنين به ياد داريم يکی از کارگران بعد از دستگيری همسر و
فرزندانش خود را به پليس معرفی کرد و همسرش به محض ديدن او در
مقابل ماموران با اعتراض به همسرش گفت: چرا خودت را معرفی
کردی؟ اگر تو سنديکا را رها کنی، من ادامه خواهم داد!
کارگران با همدلی و همراهی صميمانه از تجمع قانونی و مسالمت
آميز
22
خرداد
84
،
85
و
8
مارس حمايت کردند و در تجمع قانونی
22
خرداد
1385
چند نفر از همسران آنان دستگير شدند.
به عنوان نمونه ای ديگر، می توان از حرکت رفراندوم نام برد که
با استفاده از اين جمله معروف آقای خمينی که مطرح می کردند
"قانون اساسی برای نسل قديم نوشته شده است نمی تواند برای
نسلهای بعدی لزوما مورد استفاده قرار گيرد و آنها حق دارند
برای تهيه قانون اساسی جديد تلاش کنند"، رفراندوم قانون اساسی
را پيش کشيدند و حدود
40
هزار امضای اينترنتی جمع کردند که در نوع خود با همه کاستی
هايی که داشت، کم نظير بود.
خواسته معلمان نيز اگرچه در حال حاضر صد درصد صنفی است، اما از
بهترين نمونه های حرکت دموکراسی خواهانه است که توانست توده
وسيع معلمان را حول خواسته های ملموس و واقعی جلب کند. معلمانی
که بنيادهای شخصيت فرزندانمان توسط زحمات شبانه روزی شان شکل
می گيرد. می توانيم بگوييم هر کدام از ما به نوعی تحت تاثير
معلمان و مدرسان خود بوده ايم .
آنها برای تامين حداقل معيشت خود در مضيقه هستند و حرکت حق
طلبانه آنها نيز سرنوشت کارگران را پيدا می کند که می بينيم
چگونه ريشه های اين خواسته ها که همانا خواسته های صنفی و
طبقاتی است به هم گره می خورد.
در مورد ارتباط جنبش دانشجويی و کمپين، من در اينجا فقط اشاره
می کنم که جنبش دانشجويی به علت ويژگی هايی که دارد بسرعت
سياسی می شود، اما پايگاه طبقاتی دانشجو سيال است. به دليل
همين سيال بودن است که در معرض تغيير قرار دارد و اين خطر وجود
دارد که در مقابل منافع توده زحمتکش قرار بگيرند، که نياز به
توضيح بيشتری دارد.
حرکت های برابری طلبانه زنان و ساير جنبش های اجتماعی هرکدام
يکی از اضلاع چند وجهی حرکتهای دموکراسی خواهانه هستند که
نيروهای طرفدار عدالت اجتماعی وظيفه دارند با تمام قوا و
امکانات، از آنها حمايت کنند و برای تثبيت و تعميق آن کوشش
نمايند .
تثبيت و تعميق دمکراسی عبارت است از تلاش برای گسترش آن در
عرصه های مختلف رفاه اجتماعی و تامين حقوق زحمتکشان که اين
معنای درست
راديکاليسم
است، بر خلاف تعابير نادرستی که رايج شده و برخی آن را با
خشونت طلبی
و افراط گرايی يکی می گيرند. تا با خلط مبحث با دمکراسی واقعی
رقابت و مبارزه کنند و در چارچوب روابط ناسالم اقتصادی و رانت
خواری به منافع نامشروع خود برسند .
در برخی نوشته های دوستانی که خود را مدافع زحمتکشان و عدالت
اجتماعی می دانند و واقعا هم هستند، شاهد دغدغه هايی هستيم
مبنی بر اينکه گويا دفاع ما از کمپين باعث سردرگمی مردم و
ارائه راه حل های ناکافی و ناقص می باشد و مردم را از رسيدن به
سرمنزل مقصود باز می دارد .
حتی برخی از اين دوستان با طرح سول هايی از قبيل اگر دولتمردان
با چند مورد از خواسته ها از قبيل برابری ديه يا شهادت برابر
مرد و زن و يا قصاص موافقت کردند آنوقت شما چه خواهيد کرد؟! يا
اينکه می پرسند چرا شما در چارچوب حوزه علميه و چارچوب های
قانونی موجود تلاش می کنيد؟ و سوآلاتی از اين قبيل ...
در پاسخ بايد گفت نيروهای مترقی هيچ گاه به دست آوردهای کوچک
دموکراتيک کم بها نمی دهند و آن را زمينه ای برای تلاش برای
دستاورد های بعدی و خواسته های مهم تر می سازند. همانطوری که
کارگران اگر دستمزد يا امکان رفاهی بهتری بدست بياورند رهبران
کارگری از اين دستاوردها استقبال می کنند و نگران نمی شوند !
از بحث زنان دور نشويم ! حال ببينيم شما چه جنبش اجتماعی ،
سياسی و فرهنگی را در سراسر جهان سراغ داريد که در آن زن حضور
نداشته باشد ؟
پيوند جنبش زنان و ساير جنبشها از اين واقعيت ساده و بديهی
ناشی می شود که زنان در تمام اين جنبشها حضور فعال ، پيگير و
همراه داشته اند . بنابراين تلاش برای دمکراسی زن و مرد نمی
شناسد . |