هم ميهن: به رغم نشانههای اميدواركنندهای مانند اولين
مذاكرات رسمی دوجانبه ميان ايران و آمريكا درعراق كه يك
تابوشكنی مهم در ايران محسوب میشد و همچنين موج جديد مذاكرات
ايران و اتحاديه اروپا در مورد مسائل هستهای كه خبرهای
اميدواركنندهای پيرامون آن مطرح میشود از جمله تعويق دو ماهه
رسيدگی مجدد به پرونده ايران در شورای امنيت سازمان ملل متحد،
شواهد نگرانكننده حكايت از آن دارد كه آمادهسازی شرايط برای
اعمال فشار بيشتر توسط كشورهای موثر جهان با محوريت آمريكا
روند خود را طی میكند و نهتنها چشمانداز حل همهجانبه
مشكلات بينالمللی ايران چندان اميدبخش نيست، بلكه
نگرانیها همچنان باقی است.
درهفتههای اخير تحولات مهم ديگری در جريان است كه نشان میدهد
آمريكا رويه خود عليه ايران را با جديت دنبال میكند و دائما
راههای اعمال فشار و برخوردهای بيشتر با ايران را هموار
میگرداند. تصميمات اجلاس سران گروه هشت برسر خلع سلاح كشورها،
پيشنويس قطعنامه جديد شورای امنيت سازمان ملل و اتهامات جديد
تروريستی عليه ايران از جمله اين تحولات است كه ضمن مرور آنها
به اقدامات ضروری در اين مقطع حساس اشاره میشود:
الف- تصميمات اجلاس سران هشت كشور صنعتی درمورد سلاحهای كشتار
جمعی
بيانيه سران هشت كشور صنعتی در مورد خلع سلاح تحول مهمی در
مورد سلاحهای كشتار جمعی و همكاری كشورهای صنعتی در زمينه خلع
سلاح است. درعين حال اين قطعنامه تحول مهمی در مسائل مربوط
ايران در صحنه بينالمللی محسوب میشود. وجوه اصلی اين بيانيه
به اين شرح است:
1- شاه بيت كل بيانيه مرتبط كردن دوخطر اصلی صلح جهانی؛ يعنی
تروريسم و سلاح هستهای است. نومحافظهكاران آمريكا از يك دهه
قبل در تلاشند كه تروريسم و سلاح هستهای را به عنوان دو خطر
اصلی تهديد كننده صلح جهانی پس از جنگ سرد مطرح كرده و به صورت
عوامل انسجام بخش جديد پس از فروپاشی دشمن مشتركشان
اتحادشوروی، در ميان متحدان خود جا بيندازند و از آن به صورت
محملی برای توجيه نظامیگری آمريكا، گسترش حضور نظامی آمريكا
در جهان و ضرورت همكاریهای نظامی ساير كشورها با آمريكا
استفاده كنند. محتوای بيانيه مفصل اين اجلاس حكايت از
نهادينهتر شدن اين باور در ميان كشورهای غربی دارد.
2- اين بيانيه بيش از گذشته ارتباط ميان توسعه صنايع هستهای و
موشكی را در كشورهای متهم به نقض امنيت و صلح جهانی پررنگ كرده
است. تاكيد برخلع سلاح موشكی و توجيه استقرار سايتهای ضد موشك
آمريكايی در جهان، وجوه ديگرموضوع است؛ اين همان سياستی است كه
آمريكا در محتوای قطعنامههای شورای امنيت عليه ايران نيز
دنبال كرده است.
3- محتوای اين بيانيه، ايران را به عنوان جدی ترين تهديد مطرح
میكند.
4- اين بيانيه به 5 قطعنامه مصوب شورای امنيت به عنوان
قطعنامههای كليدی خلع سلاح و مبارزه با سلاحهای كشتار جمعی
اشاره كرده است. دو قطعنامه مهم مربوط به خلع سلاح است كه به
صورت غير مستقيم به ايران مربوط میشود، اما سه قطعنامه ديگر
به شمارههاي1718، 1737 و 1747 قطعنامههايی است كه صرفا عليه
برنامه هستهای ايران صادرشده است.
5- در بخشی كه مشخصا به ايران پرداخته شده ضمن تاكيد بر
قطعنامههای شورای امنيت، روی تفاهم اعضا برای حمايت از
اقدامات بيشتر تاكيد شده است. اين عبارت بهطور ضمنی دست
آمريكا را در برخوردهای بيشتر با ايران و حتی
فراتر از قطعنامههای
شورای امنيت سازمان ملل باز گذاشته است. آمريكا قبلا
نيز با استفاده از عبارت مشابهی در قطعنامههای عليه عراق در
شورای امنيت، عمليات نظامی خود را بدون مجوز مجدد شورای امنيت
توجيه كرد.
6- بهطور كلی به نظر میرسد كه تنظيمكنندگان اين بيانيه از
ابتدا تا انتها بيش از هر مساله ديگری ايران را هدف قرار
دادهاند و لذا میتوان آن را برنامه كاری اين مجموعه در بحث
خلع سلاح دانست، ولی برنامه كاری آنان در برخورد با برنامه
هستهای ايران نيز تلقی كرد.
ب- پيشنويس قطعنامه آينده شورای امنيت
هر چند ظاهرا در به تعويق انداختن رسيدگی به قطعنامه جديد عليه
ايران، انگليسیها هم پيشقدم هستند، اما پيشنويس انگليس برای
قطعنامه آينده شورای امنيت سازمان ملل محتوای بسيار تندتری
نسبت به قطعنامههای قبلی اين شورا عليه ايران دارد. در اين
پيشنويس مسائل ذيل مطرح شده است.
1- ممنوعيت كامل فعاليت شركتهای هوايی ايرانی برای حمل مسافر
و كالا از كشورهای ديگر يا عبور از آسمان كشورهای ديگر، ذيل
اتهام ضمنی احتمالی حمل كالاهای ممنوعه هستهای و موشكی به
ايران و ارسال احتمالی كمكهای تروريستی به كشورهای ديگر.
2- ممنوعيت سفر كشتیهای ايرانی ( ظاهرا بهجز نفتكشها) به
آبهای سرزمينی كشورهای ديگر ذيل اتهامات مشابه فوق.
3- اجازه بازرسی موردی هواپيماها و كشتیهای خارجی كه از ايران
سفر میكنند.
4- تحريم فعاليت بانكهای ملی و صادرات و بلوكه كردن
دارايیهای آنان درخارج از كشور.
5- ممنوعيت سفر مقامات وزارت دفاع، وزارت اطلاعات و شورای
امنيت كه میتواند بعدا به مقامات سياسی بيشتر و خانوادههای
آنان تعميم يابد.
6- تعميم مقررات منع فعاليت خارجی و بلوكه كردن اموال و
دارايیهای شركتهای مرتبط با فعاليتهای نظامی و هستهای، به
شركتهای غير نظامی مرتبط با نيروهای مسلح، از جمله قرارگاه
خاتمالانبيا كه پروژههای مهم عمرانی از جمله نفت و گاز را در
اختيار دارد.
كندتر شدن مراحل اتخاذ تصميمات شديدتر عليه يك كشور در نهادهای
بينالمللی امری طبيعی است؛ اما بههرحال شواهد حكايت از آن
دارد كه برسرضرورت اعمال فشار به ايران برای اجرای قطعنامههای
شورای امنيت، اختلافنظری ميان اعضای دائم شورا و همچنين
جناحهای مختلف در آمريكا نيست وتنها بحث برسر شيوههای آن
است.
گفته میشود كه ميانهروها، احتمال برخورد نظامی تندروهای
آمريكايی با ايران را جدی میدانند و لذا تمايل دارند كه با
اعمال تحريمهای بيشتر مانع اقدامات
نظامی آمريكا شوند و لذا آمادگی همراهی با تحريمهای شديدتری
را هم دارند؛ مثلا تحريم فروش بنزين
به ايران در آمريكا نهتنها مورد توجه جمهوريخواهان است بلكه
بيش از آن مورد توجه دموكراتهای
كنگره قرار گرفته است.
ميانهروها همچنين مدعی هستند كه آمريكا درصدد به تعطيلی
كشاندن سازمان ملل متحد و شورای امنيت و رهايی از پاسخگويی به
ديگران در اين شوراست. آنان برای حفظ سازمان ملل در برابر
ترفندهای آمريكا، موفقيت شورای امنيت در اجرای تصميماتش را
ضروری میدانند و لذا پافشاری روی اجرای قطعنامههای شورای
امنيت را ضروری واجتناب ناپذير میدانند.
پ ـ توسعه دادن اتهامات عليه ايران
آمريكا در چند ماه اخير علاوه برادعاهای هميشگی، دو دسته
اتهامات جديد تروريستی را به ايران نسبت داده است.ـ دسته اول
اين اتهامات، ادعاهای اين كشور در مورد ارسال
بمبهای جهنده ضد زره پيشرفته
ساخت ايران به كشور عراق و كشته شدن چند صد نفر از چند هزار
نفر سرباز كشته شده آمريكايی درعراق به وسيله اين سلاحهاست.
وزارت خارجه آمريكا در گزارش ساليانه خود برای اولين بار از
اين سلاح به عنوان سلاح تروريستی
ساخت ايران نام برده است.
با توجه به حساسيت جامعه آمريكا نسبت به كشتهشدگان اين كشور
در عراق، سروصدا بر سراين مساله علاوه بركاربردهای ديگر، برای
نومحافظهكاران امكان راهاندازی تبليغات موثرتر در داخل
آمريكا عليه ايران را فراهم كرده است؛ تبليغاتی كه برخورد
نظامی با ايران را در ميان مردم آمريكا توجيهپذيرتر كند و دست
مخالفان آمريكايی برخورد نظامی با ايران را در تبليغ عليه
اقدامات دولت نومحافظه كار بوش ببندد.
ـ تبليغات جديد ديگری كه توجه زيادی را به خود جلب كرده، اتهام
ارسال سلاح توسط ايران برای طالبان در افغانستان است. صرفنظر
از اينكه با چه بهانه و محملی چنين اتهامی عليه ايران شكل
گرفته است؛ كاربرد مهم اين اتهام، آلوده كردن ايران به
همكاری با بدترين و منفورترين نوع
تروريسم از نظر افكار عمومی جهان است.
زيرا هر چند اكثر مردم جهان گروههايی چون حماس و حزبالله را
تروريست نمیدانند، بر سر جنايتكار بودن و منفوربودن گروه
طالبان اختلافنظری نيست.
هرچند آمريكا با هيچ محمل ديگری جز اتهام ادعای ساخت سلاح
هستهای توسط ايران، نمیتوانست اجماع عليه ايران را شكل داده
و پرونده ايران را به شورای امنيت سازمان ملل متحد بكشاند، اما
پيشبينی میشد كه اگر آمريكا موفق به چنين كاری شود پس از آن
هرروز برگ اتهامی ديگری عليه ايران به پرونده ايران در آن شورا
خواهد افزود.
متاسفانه اين اتهامات تروريستی
كه بهطور ضمنی بهخصوص برآخرين قطعنامه شورای امنيت
عليه برنامه هستهای ايران هم سايه افكنده، كار ايران را در
سطح بينالمللی مشكلتر میكند.
چه بايد كرد ؟
خطر اجماع جهانی به رهبری آمريكا عليه ايران به مراتب از خطر
تهديدات آمريكا عليه ايران بيشتر است. ايران بايد تمامی تدابير
خود را بهكار گيرد تا قبل از هرچيز اين اجماع را شكسته و روند
تشديد شونده بحران بينالمللی ايران را متوقف كند. آمريكا برای
تكميل سناريوی خود به طور دائم در كنار ادعای قصد ايران برای
توليد سلاح هستهای روی كمكهای ايران به تروريسم نيز تبليغ
میكند. بهخصوص ادعاهای اخير تروريستی عليه ايران تاثير
جدیتری دارد و اهتمام برای خنثیسازی آن وظيفه مسوولان تمامی
نهادهای مرتبط با سياست خارجی كشور است.
تجربه نشان داده كه بدون اتخاذ تدابير درست و برنامهريزی
درست، صرف تكذيب مكرر اينگونه ادعاها عليه ايران مشكلی را حل
نكرده و گاه آن را تشديد هم میكند. |