مطابق
آمارهائی
كه البته پراكندگی و تفاوت های بالايی
نيز
دارند
شمار
معتادان جامعه ايران بين 3 تا 5 ميليون نفر اعلام شده است.
با
خوشبينانه ترين حالت و با احتساب متوسط تعداد اعضاء خانواده ها
4 نفر در بهترين وضعيت 12 ميليون نفر از جمعيت 70 ميليونی
ايران با معضل خانمان سوزی بنام
اعتياد دست نرم می كنند.
آماری جديد در سال 86 تعداد دانش آموزان معتاد كشور را 35 هزار
اعلام می كند و مهمتر آنكه اطلاعات دانش آموزان از مواد مخدر
جديد بيش از مديران و معلمان مدرسه است!
مصرف مواد جديد و شيميايی چون كراك و شيشه به 15 درصد در بازار
مصرف كشور
رسيده و اين عدد را بايد با 21 درصد هروئين در اين الگو مقايسه
كرد.
اعتياد بعنوان عامل 50 درصد طلاق ها در كشور شناسايی شده و
دومين علت مرگ بعد از تصادفات اعتياد است. در حالی كه جمعيت
كشور سالانه 6/2 درصد رشد می كند رشد اعتياد در كشور 8 درصد
است.
باور كنيم واقعيت آن چيزی كه ما می خواهيم يا آرمان هايی كه
برای خود و ديگران ترسيم كرده ايم نيست. واقعيت همان چيزی است
كه
هست!
گويا رنگ لباس و نوع پوشش جوانان، معضلی به مراتب مهمتر و
بحرانی به شدت خطرناك تر از بلای خانمان سوز اعتياد است كه
توجه ويژه و بخش عمده ای از نيروها به آن معطوف شده اند. باور
كنيم كه هميشه آنچه عيان تراست خطری به مراتب كمتر از لايه ها
و نيمه های پنهان بحران های جدی تر دارد.
آنها كه گاه و بيگاه نيمه های پنهان
را
افشاء می كنند و به زعم خويش خواب خوش از تهديدكنندگان امنيت
ملی و شبكه های عنكبوتی و خائنين به اين ملك و مردم را می
ربايند،
چرا چند خطی هم در باب افشای شبكه وسيع و پرنفوذ فساد مواد
مخدر و چرخه 6/5 ميليارد دلاری سالانه كه صرف خريد مواد مخدر و
مبارزه با آن می شود نمی نويسند؟
مواد مخدر تا زمانی كه با تقاضای موثر و روزافزون در داخل كشور
مواجه باشد حتی با شديدترين تدابير امنيتی و انتظامی به درون
مرزها راه می يابد.
تا زمانی که
برای آنان كه
جهت
فراموش كردن تفريح و كار و تحصيل و ازدواج و رفاه و شادی و
خلاصه هرآنچه برايشان مهيا نشده روی به مصرف مواد مخدر می
آورند جايگزينی وجود نداشته باشد تقاضا همچنان افزون خواهد شد.
|