بولتن نيازمندی ها
حاصل 3 سال قلع و قمع
روزنامه نگاران در "همشهری"

روزی بود كه همشهری با مطالب و نوشته هايش روزنامه طراز اول اين كشور بود . اين اول بودن نه به صرف تيراژ بلكه به واسطه مطالب خواندنی آن نيز بود. اما امروز باعث ننگ است كه بگويند همشهری را فقط برای آگهی های آن می خرند و بس.

چرا چنين اتفاقی افتاد؟ مسلم است كه اگر نيروهای كيفی روزنامه قلع و قمع شوند و مديرانی بيايند كه فقط " بله قربان گو " بوده و جز به جيب خود به چيز ديگری- مثلا سرنوشت روزنامه- نينديشند همان اتفاقی می ا فتد كه امروزه در همشهری می بينيم . روزهايی بود كه افرادی چون محمد قوچانی افتخارشان كار كردن در روزنامه همشهری بود اما هم اينك حتی نيروهای قديمی هشمهری از اين كه عنوان كنند در روزنامه همشهری كار می كنند خجالت زده می شوند. چرا؟ چون اين روزنامه ديگر هيچ كيفيتی ندارد، مگر نيازمندی ها و آگهی های آن كه البته آن هم متعلق به دوران گذشته است و مديران جديد جز لطمه وارد كردن به آن و سر كشيدن همه ثروتش كار ديگری نكرده اند.

و اما در اين مطلب می خواهيم اسامی تنها تعدادی از همكاران و كاركنانی را بياوريم كه در اين سه چهار سال اخير اخراج ؛ تبعيد ؛ وادار به استعفا و يا به اجبار مشاور شده اند . مابقی را هم اعلام می كنيم.

صدری ، صدفی ، زيد آبادی، قليچ خانی ، حيدری ، دری ، مجدفر ، اميرشاهی ، توكلی ، كوثري(به اجبار مشاور مدير شده است!(، زيبا كلام، عبداللهی، توكلي(فرهنگی و هنری)، عمويی ، چپيور نژاد، هماوندی، راهب هماوندی، مطلق، طاهر كناره ، شكری ، رضايی ، توانا ، ارشاد ، آصف ، منصوری پازوكی ، معماريان ، اسلامی ، بهرامی ، ژاله جو ، خواجه نصيری ، كشاورز ، كدخدايی ، عزيزی بنی طرف ، سبوكی ، مريخی ، مرتضوی ، اكبريانی ، پوراسكندر ، اسدی ، جمشيدی ، پاپی ، كوهنورد ، امامی ، جنان صفت ، صباغيان ، كدخدازاده ، لقمانی ، صحرايی ، حيدری ، شاكری ، منصوريان