امروز داشتم با آقای موسوی خوئينی، رئيس روزنامه سلام صحبت می
کردم. آيت الله موسوی خوئينی سال ها با حکم امام به عنوان
دادستان کل کشور فعاليت داشت و از نزديکان درجه اول امام محسوب
می شد. از قبل از انقلاب به عنوان چهره ی دانشمند و روشنفکر و
انقلابی شناخته می شد. بعد از انقلاب هم به خصوص در جريان
تسخير سفارت آمريکا نقش محوری برای جوانان تأثيرگذار در انقلاب
داشت. همواره برای روحانيون و نيروهای مذهبی روشن انديش نقش يک
شخصيت بزرگی را داشت که به دليل هوشمندی و درايت ويژه اش همه
به نظراتش توجه خاص داشتند.
بعد از رحلت امام و انزوای نسبی مجمع روحانيون مبارز در يکی از
جلسات مجمع، بحث راه اندازی روزنامه مطرح شد. همه به اتفاق
آراء از آقای موسوی تقاضای راه اندازی آن را داشتند. طبيعی بود
که به دليل همان جايگاه ويژه، وقتی آقای خوئينی قبول کرد، از
آن پس بيش از آن که روزنامه مجمع باشد، روزنامه ای تلقی می شد
که آيت الله موسوی خوئينی صاحب آن بود. در غربت آن روزها و در
نبود هيچ رسانه و روزنامه و سايت و خبرگزاری که اخبار غير رسمی
را پوشش بدهد، با فضای سياسی منحصر به فردی که در کشور حاکم
بود، روزنامه سلام در اواخر سال ۱۳۶۹ چند پيش شماره ارائه کرد؛
و از اوائل سال ۱۳۷۰ انتشار رسمی آن آغاز شد. وقتی بحث
انتخابات رياست جمهوری سال ۷۶ آغاز شد، تنها روزنامه سلام صدای
رسمی و فعال جريانی بود که بعدها اصلاح طلبی نام گرفت. تک
صدايی به معنای واقعی بود. تک صدايی که در ميان آن همه غوغا و
سر و صدا، از آقای خاتمی حمايت می کرد. وقتی تب انتخابات ۷۶ در
کشور بالا گرفت، فروش روزنامه سلام فوق العاده شد. برای اولين
بار جلو کيوسک ها برای خريد روزنامه سلام صف می بستند. بی
ترديد تنها پشتوانه تبليغاتی انتخابات دوم خرداد روزنامه سلام
بود. بعد از انتخابات فشار مضاعفی
بر آقای موسوی خوئينی ها آمد. امروز می گفت آن قدر برای
روزنامه سلام به دادگاه ويژه احضار شده بودم که در آن جا اتاق
ويژه ای به من اختصاص داده بودند. با همه شخصيتی که دارد، آرام
می رفت و به بازجوئی ها جواب ميداد. پس از تعطيلی روزنامه ها
وقتی که نامه سعيد امامی را منتشر کرد، که در آن وی طرح تعطيلی
روزنامه ها را از قبل داده بود، توقيف شد. در واکنش به اين
تعطيلی و به خاطر جايگاه والايی که برای دانشجويان داشت،
تظاهرات کوی دانشگاه صورت گرفت و منجر به فاجعه ۱۸ تير سال ۷۸
شد.
آقای موسوی خوئينی ها با همه آن سوابق به صورت علنی دادگاهی
شد. شبی که تلويزيون ايشان را در دادگاه نشان داد بر سابقه
داران در انقلاب و علاقه مندان به امام خيلی سخت گذشت. اکنون ۸
سال از آن تاريخ می گذرد ولی هنوز جای روزنامه سلام خالی
است. ۳ سال روزنامه سلام ممنوع الانتشار شد و ۵ سال آيت الله
موسوی خوئينی از کارهای مطبوعاتی منع شد. وقتی ۳ سال توقيف
روزنامه تمام شد، ۲ سال ديگر از ممنوعيت خود آقای موسوی خوئينی
مانده بود؛ و وقتی آن دو سال گذشت گفتند بايد از نو تقاضای
روزنامه داده شود و عملاً امکان انتشار روزنامه سلام نبود.
ياد روزنامه سلام گرامی باد. |