احمدی نژاد بمناسبت پايان دور اول سفرهای استانی خود در يک
کنفرانس خبری شرکت کرد که محور اصلی آن ماجرای سهميه بندی
بنزين و انواع پرسش ها درباره حاصل سفرهای استانی بود.
احمدی نژاد دراين کنفرانس خبری از سفرهای استانی خود دفاع کرد
و ضمنا مدعی خدماتی از قبال صرفه جوئی و سهميه بندی بنزين شد،
که خود اعتراف به نبود اين خدمات 29 سال پس از انقلاب 57 است.
بخش هائی از اين مصاحبه تبليغاتی را می خوانيد:
«برخی میگويند قيمت بنزين را آزاد كنيد تا در مصرف تعديل صورت
گيرد؛ اما اگر آزاد بكنيم، بايد ارز بدهيم و از خارج بنزين وارد كنيم. به
نظر من چه ضرورتی برای چنين كاری وجود دارد؟ اگر مثل دارو
ضرورت آن احساس میشد آن را با هر قيمتی وارد میكرديم؛ اما
وقتی میتوان با روشهای ديگری زندگی كرد و بيخود با خودرو
تردد
و در ترافيك دود مصرف نكرد، نيازی به عرضه آزاد بنزين نيست.
فعلا عرضه آزاد
بنزين در برنامه دولت نيست. در
شرايط كنونی آزادسازی قيمت بنزين سم مهلكی برای اقتصاد است؛
چرا كه تورم را
١٠٠ درصد میكند. با ادامه سهميه بندی وطبق برنامهريزی كه كردهايم
میتوانيم تا پنج سال آينده ١٥٠ ميليون ليتر بنزين در روز
صادر كنيم.
ما میتوانيم سالی ١٠٠٠ كيلومتر ريل قطار ايجاد
كنيم و قطارهايی با
سرعت بالا
داشته باشيم.
"طرح
بيمه همگانی
و
تامين اجتماعی
با استفاده از كاهش هزينههای ناشی از مصرف سوخت در دستور كار دولت است. همچنين میخواهيم همه مردم را به شكلی بيمه كنيم تا هر
كس كه
سرپرست خانوار است، وقتی بيكار شد، از دولت
كمكهزينه بگيرد.
سهميهبندی بنزين يك
تصميم ملی
است . عدهای به خاطر منافع خود يا جمع قليلی، قضيه را سست
نكنند.
»
در بخش ديگری از اين مصاحبه خبری، احمدی نژاد در باره سفرهای
استانی خود گفت:
« دراين سفرها حدود
٥ / ٢ ميليون نامه ارسال شده كه صاحبان آن
مشكل مالی
داشتهاند كه به همه آنها پاسخ داده شده و مقداری كه میتوانستهايم برای آنها
تعيين كردهايم.
ما بايد همديگر را دوست داشته باشيم.
يك مشت آدمهای جاهل در دنيا پيدا شدهاند
كه عاطفه و روابط محبتآميز را طرد میكنند و میگويند فقط
بايد منطقی كار كرد.
ما
بايد عاشق هم باشيم
كه بتوانيم كار كنيم.
ما درصدد احداث بيش از
هزار شهرك صنعتی
هستيم.
چگونه میتوانيم ببينيم كه در استانهايی كه ٨ سال در جنگ
حضور داشتهاند جوانان مزرعه دارند ولی پول ندارند كه مزرعهشان را فعال كنند و
يك خانواده با يك
ميليون تومان احياء میشود ولی در يك خانواده زن و مرد بر سر
تزئينات خانه با هم
دعوا كنند و از هم طلاق میگيرند. يا اين كه جمعی پيدا شوند
كه با ماشينهای آخرين مدل مسابقه بدهند كه كدام يك زودتر ماشين ديگری را چپ میكند.
كسانی كه اين كارها
را میكنند از حقايق اطلاع ندارند، از وضعيت مردم در ديگر نقاط
اطلاعی ندارند و اين
ناشی از غفلت رسانههای ماست. بايد رسانهها آگاهی دهند. در
جايی ١٢ نفر در يك كپر ١٢ متری زندگی میكنند و عدهای ديگر میروند دنبال
اشرافیگری و توقع دارند
تمام پول كشور خرج آنها شود. مثلا وزيری كه بيايد و در
تعطيلات دست زن و بچهاش را
بگيرد به گردش اروپا برود و بعد بگويد پول خودم است. او به جای
اين گردش به سراغ مردمی برود كه تاكنون يك سفر كوتاه نيز نداشتهاند. نمیگويم در
تمام كشور اين
مشكلات وجود دارد ولی چنين مشكلاتی هست.
چرا بايد
در يك منطقه ٤٠ درصد از مردم تحت پوشش كميته امداد باشند.
برخی نيازمند
١٠ هزار تومان بودند. حال مثلا يك مدير ما میآيد در فلان نهاد چون
در زمستان در
سالادش گوجهفرنگی به علت گرانی نبوده اعتراض میكند يا فرياد
میزند. تو وظيفه
داری بروی ببينی چرا وضعيت گوجه فرنگی اينگونه است؟ ما بايد
اينگونه فضاها را بشكنيم.
ما در حال حاضر رگههايی از بازگشت به روستاها را مشاهده میكنيم و
بايد آن را تقويت
كنيم.
در بخش مسكن خواهيد ديد كه چهار سال بعد چهره مسكن در كشور هم
متحول میشود.
سهام عدالت، توزيع
عادلانهی بودجه، اصلاح سيستم بانكی و اصلاح سيستم بيمه را با
قاطعيت پيگيری میكنيم؛ حتی اگر هزاران فحش دهند؛ چراكه اينها
را به نفع ملت میدانيم.
در سفرهای استانی
عشق دوطرفه است و همچنان كه من مردم را دوست دارم، مردم هم من را دوست دارند.
|