برای حمايت از دستگير شدگان دفتر تحکيم وحدت و
ادوار تحکيم و يورش سازمان يافته دولت به فعالان دانشجوئی
مراسمی با حضور جمعی از چهره های شناخه شده دوران اصلاحات در
دفتر مرکزی جبهه مشارکت برپا شد.
1-
دراين مراسم «بابك احمدی" استاد دانشگاه و نويسنده طی سخنانی
گفت: همه نيروهای سياسی مدافع حقوق بشر و دموكراسی در
ايران بايد اختلافات گذشته را كنار
بگذارند تا خودمان و فرزندانمان بتوانيم در
كشوری آزادتر زندگی كنيم.
ایكاش در شرايط ديگری غير از
بازداشت عزيزانمان نيز دور
هم جمع شويم و سياست متحدی عليه
استبداد و ارتجاع به كار گيريم.
«عبدالله
مؤمنی" سخنگوی سازمان ادوار تحكيم وحدت و «بهاره
هدايت» رئيس كميسيون زنان دفتر
تحكيم وحدت و ساير دانشجويان بازداشتی و
نيز كسانی كه در جريان كمپين يك
ميليون امضا عليه تبعيض حقوقی زنان مبارزه كرده اند چهره های صادق اصلاحات اند.
ما از آدمهای راديكالی كه به حقوقبشر و دموكراسی اعتقادی
ندارند خسته شدهايم. بايد كاری كنيم كه
مجلس ختم
استبداد
گرفته شود و عقلانيت به عرصه سياسی ايران بازگردد.
بايد به علاقنيت دوران خاتمی بازگشت. الان با
نيروهايی در حاكميت مواجهيم كه از
عقلانيت بیبهرهاند. سه نمونه از
مواضع اخير چهرههای شاخص جناح حاكم را
بهعنوان نمونههای فقدان عقلانيت
ذكر می کنم:
1- اگر وزير فرهنگ كشوری كه خود سابقه فعاليت
روزنامهنگاری دارد از «كودتای خزنده» مطبوعات عليه دولت خبر
بدهد، اين نشانه فقدان
عقلانيت است.
2- وقتی نايب رئيس مجلس يك كشور برای پديدهای
چون دوم خرداد كه
طی آن 20 ميليون شهروند يك كشور به نامزدی
رای دادهاند، عنوان «انحراف از
انقلاب» را بكار میبرد، يعنی از
عقلانيت بهدور است؛ چراكه چنين سخنی به معنای اعتراف به قرار
داشتن انقلابی كه او تعريف میكند، در برابر
اكثريت مردم است.
3- سرمقاله اخير «حسين شريعتمداری" در
روزنامه «كيهان» نيز
نشانهای ديگر از عدم عقلانيت است.
وقتی چنين كسی میآيد و با
چنان مطلبی عليه كشور بحرين كل
كشورهای عربی را در برابر ايران قرار
میدهد، اين نشانه عدم عقلانيت است.
بويژه آنكه ما همزمان شاهديم كه ساير
روزنامهنگاران در نوشتن مطالبی كه
هيچ بحرانی هم متوجه كشور نمیكند،
دچار محدوديت و توقيف میشوند.
ما با حريفی مواجهيم كه فرمان را كنده و تمام
موازين حقوقبشر و
دموكراسی را كنار گذاشته است و ما راهی
نداريم جز آنكه اختلافات گذشته را
كنار بگذاريم و در برابر اين جريان
غيرعقلانی متحد شويم.
2-
علی شكوریراد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت نيز دراين مراسم که
عنوان آن را «دانشگاه و چشمانداز آينده» انتخاب کرده بودند
گفت: يکی از پيامهای دوم خرداد اين بود که در حاشيه
جامعه کسانی هستند که حق حيات سياسی
دارند و به قدرتمندان گوشزد کردند که
به حقوق آنها احترام بگذارند.
ما در سال 57 انقلاب کرديم تا
قدرتمندان هر کاری که خواستند نکنند
و قانون اساسی تدوين شد و حقوق ملت در
آن ذکر شد و ملت به آن رای داد.
حقوق ملت فراموش شد و آزادیهای اجتماعی زيرپا گذاشته شد تا
مردم در دوم خرداد 76 بار ديگر بر حقوقشان
تأکيد کنند.
شايد حضور من در اينجا غيرمنتظره باشد. اما من
خواستار
آزادی کسانی هستم که خود منتقد آنها هستم.
من امروز اين حق را به خودم میدهم که نسبت به
بازداشت
غيرانسانی و غيرقانونی اين افراد اعتراض
کنم و خواستار آزادی آنها شوم و بر اعتراض خود ايستادگی می کنم
تا اين دستگيرشدگان به ناحق، آزاد
شوند. اين رسالتی است که برعهده
کسانی است که خود را آزاده میدانند و به
قانون معتقدند.
شکوری راد که نماينده تهران درمجلس ششم بود،
در پايان گفت: کسانی که هر نه روز برای
دولت
خاتمی
بحران ايجاد میکردند، حالا بر مسند قدرت
هستند و هر روز برای ملت
بحران ايجاد مینمايند.
18 تير
روز سياهی در
تاريخ ايران است، که آن راهمين
حاكمان كنونی خلق کردند تا
نظام ايران
شرمنده تاريخ باشد و امسال در سالگرد 18
تير شاهد اينگونه برخوردها هستيم.
اين عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت خاطر نشان
کرد: متاسفم که امنيت ملی ما با تحصن عدهای در جلوی دانشگاه
خدشهدار میشود. اگر اينگونه است که
امنيتملی وجود ندارد، اگر
امنيتملی با قلم روزنامهنگاران متعهد
خدشهدار میشود، واقعا بايد به حال
اين امنيت فکری شود.
3-
موسوی خوئينی دبيرکل سازمان ادوار
تحکيم وحدت و نماينده جسور مجلس ششم که درهای زندان های مخفی
را به روی نمايندگان باز کرد و به همين دليل کينه حاکمان کنونی
بر سر او سايه افکن است، در مراسم ياد شده گفت:
آخرين سخنرانی من قبل از دستگيری در همين
سالن
انجام ايران شد و اولين سخنرانی ام پس از
آزادی از زندان نيز در همين مکان ايراد شد.
پيرو آزادی آقای قلندری، مطلع شديم تمامی
دوستانی که در ساختمان
ادوارتحكيم دستگير شدهاند، حکم
بازداشت دريافت کردهاند و مشخص است
سناريويی در حال اجراست که میخواهد
در طول تابستان دانشجويان را مشمول بازی خود
قرار دهد.
شاهديم که دولت نهم در ايجاد
رضايتمندی مردم ناکام مانده و در
عرصه جهانی نيز با چالش روبهروست و به
همين خاطر، حکومت حتی ابايی از
بخشيدن قسمتی از خاک ايران (اشاره به زمزمه هائی که در ارتباط
با سه جزيره می شود) برای رفع مشکلات
جهانیاش ندارد.
بنظر من حکومت تعادل روانی اش
را بتدريج از دست میدهد و رفتارش
با رفتار حکومتی مقتدر متناقض است. بايد هوشيار بود و در دام
طرح های حکومت نيافتد.
در برابر
دستگيری ها و يورش به احزاب و
سازمان های قانونی نبايد ساکت نشست زيرا اين برخوردها به زودی
به تشکلهای ديگر نيز
تسری خواهد يافت.
ما از سازمانها، شخصيت ها و حتی مراجع تقليد
میخواهيم در برابر اين موضوع موضعگيری نمايند.
از تمامی دانشجويان و دانشآموختگان خواهش
دارم که مطالبات خود را
از طريق قانونی و مدنی پيگيری کنند
و اجازه ندهند مشتی افراد ديکتاتورمآب
و وطنفروش مطالبات آنها را سرکوب
کنند و برای اين موجودات بحرانزی، زمينه
بحرانی نسازند.
امروز
در زندان ها شاهد حضور خيل
دانشجويان هستيم. گوئی قرار است اوين از دانشجويان پر شود. به
قدری تراکم زندانی در بند 24 اوين
زياد است که افراد را در اتاق های کوچک
زندانی میکنند.
طبق قانون که اجرای آن برای سپاه و
اطلاعات نيز الزامی است، احدی را حق
ندارند در انفرادی نگه دارند و احدی را حق
ندارند به زور وادار به اعتراف کنند
يا به آنها چشم بند بزنند.
ما در برابر نقض حقوق تمامی
زندانيان سکوت نخواهيم كرد تا زمان آزادی آنان. اما اگر در
برابر آنان کار غيرقانونی انجام شود، افشا خواهيم کرد.
4-
عباس عبدی نيز از جمله سخنرانی اين
مراسم بود که گفت:
برخوردهای اخير با دانشجويان، زنان،
كارگران و ديگر نيروهای منتقد و
ناراضی نشانه ضعف حكومت و شكنندگی آن
است.
حکومت ايران در شرايط
كنونی، از طرفی «هلمنمبارز»
میطلبد و آمريکا که سهل است، کل شرق و غرب
را به مبارزه میطلبد؛ اما وقتی 6
دانشجو که جلوی دانشگاه نشستهاند را به
نام امنيت ملی میگيرد. اين نشانه
ضعف واقعی نيست؟
هيچ حکومتی در دنيا در برابر چنين
اعتراض كوچكی با چنين رفتاری مقابله
نمیکند. هرکسی تا به زندان
نرفته باشد، نمیداند زندان چيست و
به خصوص انفرادی چيست. اما وقتی حکومتی دانشجو را به انفرادی
ببرد، يعنی سيستم اعتماد به نفسش را از دست داده
است.
هيچ حکومتی نمیتواند ادعا کند که مردمی هستم
اما چنين رفتاری بکند. تحصن شش دانشجو به کجای دنيا برمیخورد؟
چندباری به ادوار تحکيم رفتم. جايی کوچک که
يک حکومت قدرتمند میتواند آن را به
هيچ بگيرد؛ ولی وقتی با اسلحه به آنجا می ريزند و آن را
میبندند دم خروسی ضعف حكومتی است.
اين كه يك فعال كارگری چون «منصور
اسانلو» را که با يک تلفن خودش مراجعه می کند
چنين میگيرند، نشان از ضعف حکومت
است.
چرا
در چنين شرايط خاصی که دانشگاهها
تعطيل است چنين کردهاند؟ به نظرم آنها
فکر میکنند فضای عمومی جهان برای
سرکوب مهياست.
اصطلاح کودتای مطبوعاتي( که وزير ارشاد به کار
برده است) نشان ميدهد که آقايان مانند شعلهای شده اند که
با يک فوت خاموش میشود.
5-
سعيد حجاريان طی سخنان کوتاهی گفت:
چرا دانشجويان بازداشت شدند ؟
ظاهراً قرار است معاملهای صورت بگيرد كه در
آن همه چيز معلوم است و
بيعانه اين معامله، دانشجويان
هستند. به عبارتی دانشجويان وجه
المصالحه قرار گرفته اند.
ترس من اين است كه
معاملات بزرگتری در راه باشد و
حكومت بخواهد بيعانه بيشتری پرداخت كند و
بنابراين، بايد از دانشجويان دفاع
كرد.
معامله آنها يعنی حل مسائل بين آژانس اتمی و
چگونگی حل مسائل باقيمانده اين قصه.
دانشجويان
بازداشته
شده بيعانه آنها
برای حل مسائلشان است.
6-
تاج زاده با اشاره به توقيف روزنامه «هم
ميهن»، فيلترينگ خبرگزاری ايلنا و برخوردهای سنگين با
دانشجويان، دفتر
تحكيم وحدت و ادوار تحکيم وحدت گفت: در جوامعی که نهادهای مدنی
در آنها ضعيف هستند، وقتی حکومت يکدست میشود، در عرصه سياسی
شاهد
انسداد سياسی و در عرصه فرهنگی و دينی شاهد تحجر و عقبگرد و در
سياست
خارجی ماجراجويی و تسليم و در اقتصاد با مشکلات فراوان روبرو
میشويم.
كارنامه دو ساله حاكميت يکدست، اين فرصت را برای ارزيابی
عملکرد اقتدارگرايان فراهم ساخت. به لحاظ سياسی امروز
آزادی بيان روز بهروز محدودتر شده است . بهطوری كه هيچ
روزنامهای حق
ندارد راجع به مسايلی چون پرونده هستهای و تبعات تحريمهای
شورای امنيت
که به سرنوشت تک تک مردم مربوط میشود بپردازد و اخيرا نيز
بنزين جزو
خطوط قرمز نظام شده است.
اين روزها از اينکه به روزنامهها بگويند چه
ننويسيد، فراتر رفتهاند و به جايی رسيدهاند كه به روزنامهها
میگويند
که چه بنويسيد و تيتر هم تعيين میکنند. هفته گذشته شاهد
"پاسخ
فلهای" بوديم. يعنی از شورای اطلاع رسانی دولت به همه
روزنامهها متنی ارسال شد كه همه مجبور بودند آن را چاپ كنند،
حتی برخی روزنامهها كه اصلا
در آن مورد مطلبی نداشتند. حالا هم كه صحبت از کودتای خزنده
مطبوعاتی میشود كه اين، اسم مستعار «كودتا عليه مطبوعات» است.
وقتی آقای مصباح هم از فساد در دانشگاهها می گويد
و سپس سريعا به سراغ معتبرترين و سالمترين دانشجويان می روند
و آنها را
بازداشت میكنند، نشان از اين است كه مشكل آقايان با فعال بودن
نيروهای منتقد در هر عرصهای است.
امروز نه تنها يارانه احزاب را می بندند بلکه
تصميم دارند بسيج را جايگزين احزاب کنند و به اين صورت دولت
پادگانی را به
جامعه پادگانی گسترش خواهند داد.
آنها با
معيارهای خودشان معتقدند که وضعيت بهترنشده و میخواهند با قوه
قهريه و
پليسی کارشان را به پيش ببرند. امروز در اصفهان کتابها را جمع
آوری می کنند و فردا اين روند را در کل کشور جاری میکنند.
اقتدارگرايان ابتدا حاکميت را يکدست کردند و تصميم
دارند پس از يكصدا كردن جامعه، در نهايت جامعه را يکدست و حتی
يكشكل
کنند. چنانكه شاهد بوديم طرح لباس يك شكل كارمندان دولت و
برخورد با زنان و
دختران را به اجرا درآوردند.
در سياست خارجی نيز کشور را با تحريمهای جهانی مواجه
ساختهاند که اگر چه پرداختن به آن در روزنامهها ممنوع است
وليکن تک تک
مردم با پوست و گوشت و استخوان خود آن را لمس کردهاند.
زمانی اصلاحطلبان از
مذاکره با صلحطلبان آمريکايی جهت حل مشکلات بين دو کشور سخن
گفتند اما آن
زمان گفته شد «کسانی که از مذاکره حرف میزنند يا از الفبای
سياست سر در
نمیآورند يا از الفبای غيرت»؛ در حاليکه امروز همان جريان با
جنگطلبان
آمريکايی وارد مذاکره و گفت و گو شدهاند و حاضرند هر امتيازی
هم بدهند.
از راهکارهايشان
اينست که يا به شکست اعتراف کنند و سياست ها را تا عقلانيت و
اعتدال اصلاح کنند و يا حالا که در همه زمينهها با ناکامی
مواجه شدهاند، سرکوبها را بيشتر كنند و از شواهد بر میآيد
که حاکميت
راهکار دوم را برگزيده است.
گفت و گو فقط با آمريکا خوب
نيست، بلکه منتقدان نيز حقی در اين کشور دارند و بهتر است با
اينان نيز گفتگو شود. حکومت نبايد بتواند به صورت غيرقانونی با
مطبوعات و تشکلهای رسمی برخورد کند.
گزينه «انفعال» در شرايط كنونی مردود است.
طرفداران دمکراسی و حقوق بشر بايد با کنار گذاشتن اختلاف
سليقهها همه با هم به نفع حفظ حقوق شهروندی خود و در برابر
پيشروی اقتدارگرايان متحد شوند تا بتوان گامی را برای رسيدن به
دمکراسی برداشت.
ضمن محکوم کردن دستگيریهای اخير اعلام میکنم که هيچگونه
اعترافی در شرايط زندان صحت ندارد و امروز اعلام میکنيم که يک
کلمه از آن
سخنانی که در شرايط خاص از فرد و بر ضد عقايد او گرفته میشود،
جنبهای از
واقعيت را همراه خود نخواهد داشت و مورد تائيد نخواهد بود. |