به گزارش مطبوعات آمريکا، گروه کارشناسان مرکب
از ماموران سازمان سيا، سازمان اطلاعاتی ارتش، اف. بی. آی. و
وزارت انرژی، مسئول مسائل هسته ای آمريکا، هر هفته يک بار در
واشنگتن جلسه تشکيل می دهند. اين جلسات با درجه کاملا محرمانه،
از مدتها پيش تشکيل می شده است. برگزاری اين جلسات تنها زمانی
که شرکت کنندگان آن تصميم گرفتند در ماه آوريل سميناری برگزار
کـنند وطی آن، تصميمات خود را به اطلاع جامعه برسانند، علنی
شد.
اصل مسئله اين است که، آنها دکترين
جنگ هسته ای آمريکا را مورد
بازبينی قراردادند. قبلا، امريکا جنگ هسته را فقط در صورتی
برای خود مجاز می دانست که دشمن با موشک و يا بمب افکن ها به
آمريکا حمله کند. بر اساس سناريو، مبداء پرواز بمب افکن و
پرتاب موشک براحتی قابل شناسائی بود. و همچنين واضح بود که
آمريکا نيز در جواب به کجا ضربه هسته ای وارد خواهد آورد.
اينک اوضاع بکلی تغيير کرده است. به باور
استراتژيست های آمريکا، احتمال حمله يک کشور هسته ای به آمريکا
بطور قطعی وجود ندارد. در اين صورت، هر گاه در آمريکا يک بمب
هسته ای منفجر شود، اين بدين معنی خواهد بود که حمله هسته ای
با موشک و يا هواپيما صورت نگرفته است، بلکه بمب در داخل جعبه
ويا ساک دستی آورده شده است.
در چنين شرايطی چه بايد کرد؟ آن طورکه مطبوعات
نوشته اند، آيا اين مسئله می تواند موضوع مورد بحث و بررسی
جلسات منظم های کارشناسان ارگانهای نامبرده فوق، در سطح مقامات
عالی رتبه باشد؟ در اين جلسات، از جمله، اين شق مورد بررسی
قرارداده می شود که، بايد به همه کشورهای جهان هشدار داد که
اگر چنانچه در خاک آمريکا يک بمب يا وسيله هسته ای منفجر شود و
معلوم گردد که آن بمب در يک کشور هسته ای توليد شده و يا از
ذخاير اتمی فلان کشور ديگر بر داشته شده است، دولت آمريکا همان
کشور را «مسئول عـواقـب» آن انفجار، خواهد شناخت.
فرمول بندی «خطر» به اين شکل مبهم، برای اين
است که «تبه کاران بالقوه» را هميشه در ترس و واهمه نگاه دارند
و يقـينا به آنها بگويند که آمريکا قدرت هسته ای خود را به
آنها نشان خواهد داد و با بکار گيری وسايل معمولی محوشان خواهد
ساخت.
آمريکائی ها به هيچوجه نمی توانند برای خود
اين مسئله را حل کـنند که، در حاليکه هنوز امکان مذاکره با
ايران وجود دارد، آيا مثلا لازم است اين کشور را عـلنا تهديد
کنند، در ادامه، آيا ارزش آن را دارد در مورد «عواقب خطرناک»
به متحدان خود در ناتو هشدار دهند؟ بنظرم، شايسته نيست که با
اقمار قابل اعتماد خود به اين شکل رفتار کـنند. آيا لازم است
روسيه و پاکستان را که هم سلاح هسته ای و هم مواد تشکيل دهنده
آن را دارند، به عدم توانائی در حفاظت از آنها، بطوريکه در
واشنگتن به شدت بر آن تاکيد می کنند، متهم سازند. درمجموع،
ظاهرا ديدگاه شرکـت کـنندگان در اين جلسات بغايت متضاد و
متناقض است. فقط آنها در يک مسئله ، يعنی آزمايش هسته ای يک
سال پيش جمهوری دموکراتيک کره، اتفاق نظر دارند. در نتيجه رئيس
جمهور بوش به پيونگ يانگ هشدار داد که، دادن سلاح هسته ای و يا
قطعات آن به کشورهای ديگر و يا گروههای تروريستی را به « مفهوم
تهديد آمريکا» تلقی خواهد کرد و جمهوری دموکراتيک کره بايد«
اين موضوع جدی را تلقی کـند».
بوش، همچنانکه کارشناسان انجمن اطلاعاتی
وادارش کردند، بدون اينکه جای شکی باقی بگـذارد، اين چنين
بياناتی صادر کرد. به گزارش ماموران اطلاعاتی آمريکائی،
کارشناسان آژانس بين المللی انرژی اتـمی، که پيشتر کــره
شمـالـی به آنها اجـازه بازرسی می داد، توانـــستند مجـمـوعـه
کاملی از نمـونه های مواد هسته ای اين کشور را جمع آوری نموده
و هميشه، در صورت بروز حادثه ای، می توانند تبه کاران را مشخص
نموده و اين نمونه ها را به آنها نشان دهند.
آنچه که به کشورهای ديگر مربوط می شود، اين
است که، ماموران اطلاعاتی آمريکائی معترفند که، با وجود
تلاشهای متمادی، در اين مورد اطلاعات زيادی ندارند. در هر حال
واشينگتن « احتمال» به بيرون راه يافتن مواد هسته ای روسيه را
از نظر دور نمی دارد. اما، وقتی که «احتمال» می دهـند، اولا،
يعنی اين که موضوع قطعی نيست، و ثانيا، اين امری از پيش
برنامه ريزی شده نيست. در اين صورت، چه بايد کرد؟ هنوزجواب اين
سئوال داده نشده است.
گروه کارشناسان کاخ سفيد نمی توانند انگشت
اشاره خود را به طرف پاکستان نشانه بگيرند. چرا که پس از آنکه
تکنولوژی هسته ای اين کشور يک بار به ليبی، جمهوری دموکراتيک
خلق کره و ايران داده شد، پاکستانيها قسم خوردند و متعهد شدند
که اين کارتکـرار نخواهد شد. لازم به يادآوريست؛ زمانی آمريکا،
با تاکيد به جامعه جهانی اعلام کرد کرد که؛ بر اساس اطلاعات
موثق، از وجود سلاح اتمی و ديگر سلاحهای کشتار جمعی در عراق
مطمئن است. پس از آن، سازمانهای جاسوسی آمريکا، اعلام کردند
که، گويا کسی، از جائی بمب هسته ای، يا مواد ديگری برای توليد
بمب هسته ای بدست آورده است و قصد دارد به خاک آمريکا ضربه
وارد سازد. اين موضوع، پيشاپيش مشکوک بود. علاوه بر اين، خود
تروريستها بدون کمک اين يا آن کشور، توانائی ساخت بمب هسته ای
را ندارند. در شرايط فعلی جامعه بين المللی، هيچ کشوری از
چنين توانائی برخوردارنيست. بنابراين، می توان فهميد که،
سازمانهای جاسوسی آمريکا، در اتاق تاريک به دنبال
گـربه سياهی می گـردند که در
اتاق نيست.
الآن، در اينجا، به دلايل روشنی، هدف گروه
کارشناسان انجمن اطلاعاتی ياد شده آمريکا، کشور ايران است.
بسيار مايلند بهانه ای برای استفاده از زور بر عليه رژيم حرف
نشنو بدست بياورند. اما تا کنون نتوانسته اند اين بهانه را
پيدا کـنند. البته، ايران برخی مواد هسته ای را در اختيار
دارد، اما، همه اين مواد برای سلاح نيست. اگر در مورد حمله
اتمی از طرف ايران و يا صادر کردن اين مواد به کشور ديگرهشدار
دهند، اين، بدان معنی خواهد بود که واشنگتن عملا با حقوق هسته
ای ايران مصالحه کرده است. و اين، از نظر سياستمداران آمريکائی
اشتباه است. در چنين وضعی، چگونه می توان برای جلوگيری از
دستيبابی ايران به سلاح اتمی و يا حتی از حق داشتن تکنولوژی
معمولی برای غنی سازی اورانيوم اصرار کرد. در اين حالت، در
جامعه بين المللی، جوّ وحشت ايجاد می کـنند. هر چند در داخل و
يا خارج، حتی هيچ کس، در مورد امکان وارد ساختن ضربه اتمی به
ايالات متحده آمريکا فکر نمی کـند. بنابراين، به باور آنها،
هرچه بيشتر بترسند، همانقدر برای نگهداری و حفاظت از مواد هسته
ای دقـت خواهند کرد، جلوگيری از خروج اين مواد و يا تکنولوژی
هسته ای، حقه بازيهای آمريکا را دفع می کـند، منطق قابل درکی
است، چرا که تشديد مبارزه برعليه تروريسم، هر چند بوی کانگستری
می دهد، در واقع بمعنی تحقـق تلاشهای هژمونيستی آمريکاست و اين
با سنن سياسی آمريکا کاملا منطبق است.
با خواندن چنين اخبار و اطلاعاتی در مطبوعات
آمريکا، مشکل بتوان به نگرانی شديد واشنگتن از امکان اقدامات
تروريستی هسته ای بر عليه آمريکا پی برد، با اين همه، بيشتر
بدنبال يافتن بهانه ای برای وارد آوردن ضربه به کشورهای نا
مطلوب خويش با سلاح اتمی و يا با ديگر سلاحهای کشتار جمعی
هستند.
طبق معمول، با اين افسانه ها، سناريوهای
مختلفی نوشته می شود، يعنی اينکه آمريکا برای دفاع از خود،
ضربه را با ضربه جواب خواهد داد. اين سناريوها، نمونه تيپيک
برنامه اتمی سالهای جنگ سرد آمريکاست. واقعا، پس از پايان آن،
مقامات عالی رتبه سياسی و ژنرالهای آمريکا بی شرمانه اعتراف
کردند که، آمريکا هميشه آماده وارد ساختن ضربه اول بود و اين
احتمال پيروزی آمريکا را چه بلحاظ زمانی و هم از نظردرگيری
اتمی افزايش می داد.
بدين ترتيب، ناخواسته اين سئوال مطرح می شود:
آيا واقعا مقامات واشنگتن در شرايطی که ماجراجوئی آمريکا در
عراق با بن بست مواجه شده است، در شرايطی که نيروهای مسلح
آمريکا به سرعت عـقاب شکست ناپذير خود را از دست می دهد، در
شرايطی که تلاش می کنند برگ برنده هسته ای خود را به اميد
بازگرداندن اعتبار و نفوذ آمريکا و تاکيد مجدد بر موقعيت
استبدادی خود در جهان، بکارمی گيرند، تا اميال و آرزوهای شديد
خود را به آزمايش گذارند؟
اما، در شرايطی که از زبان مقامات آمريکا
مرتبا شنيده می شود که آمريکا نه تنها در صورت حمله هسته ای،
حتی در جواب به انفجار هر گونه مواد هسته ای، حتی اگر حادثه
اتفاقی و يا در نتيجه خروج مواد هسته ای باشد، قطعا هر کشور را
که بخواهد و «مقصر»بشناسد، مجازات خواهد کرد، در حالی که،
امکان وارد آوردن ضربات هسته ای به «جنايتکار» مورد نظر، نه
تنها احتمال، حتی پيش بينی می شود، ديگر کشورها در باره امنيت
خود چه فکر خواهند کرد؟
اينکه واشنگتن، بدون اينکه اتفاقی بيافتد،
بخود اجازه می دهد بر پايه هوس های خود، اين يا آن کشور را
متهم نموده و بر اساس معيارهای آمريکائی مجازات کـند، بطور
کامل منهدم سازد و در ميان آتش ضربات هسته ای نابود کـند،
هشدارباش جدی است.
و اما اگر، طبق منطق منابع اطلاعاتی آمريکا،
هر گاه تروريستی بخواهد «انگليس حيله گر» را زير ضرب آمريکا در
آورد، مواد راديوآکتيو ويژه انگليس را بدست می آورد، اگر همان
تروريست، بتواند به مواد راديوآکتيو روسيه که در کشورها
بسياری بمنظور تحقيقات علمی و تامين انرژی استفاده می شود، دست
پيدا کند، چه روی خواهد داد؟ آيا آمريکا حاضر است جنگ اتمی
گسترده ای به راه اندازد؟
نکته آخر اينکه، هر کسی که به عينه به
پژوهشهای طبيعی و سازماندهی عمليات اکـتشافات اتمی بپردازد،
با آمريکا طرف خواهد بود. واقعيت اين است که تا کنون اسرار،
ترديدها و ناروشنی های زيادی در رابطه با حادثه يازدهم سپتامبر
واشنگتن و نيويورک سربسته مانده است. بی شک، علت ترديدها و
ناروشنی اين است که اگر آن حادثه روی نمی داد، بهانه ای برای
اشغال عراق نبود. شايد اين بهانه، همان وقت برای امروز کسی
لازم بود.
زمانی که رونالد ريگان، کـشور ما را (اتحاد شوروی.م.)
«امپرياليسم شر» نامـيد. پس از آن « نامگذاری" کــشورهای زيادی
با پيشبرد سياست مستـقـل، با ترديد به سياستهــای آمـــريکا
نگاه می کردند. ممکن است احمدی نژاد، رئيس جمهوری ايران هم
چندان ناحق نباشد و قتی که می گويد: آيا در واقع اين «
امپرياليسم شر»، خود ايالات متحده آمريکا نيست که، صلح، آرامش
و امنيت همه جهان را تهديد می کند؟
|