اين اقدامات مقطعی است و نمیتوان هر روز چنين برخوردی را
داشت. برخورد اصولی تقويت و اصلاح پليس و ساختار قضايی و قانون
برای تأمين امنيت مردم است تا با اولين نقض امنيت، فرد ناقض به
مجازات برسد، كه در اين صورت كسی فرصت و انگيزه سلب امنيت
ديگران را پيدا نمیكند، همچنان كه در محلههای شمال شهر و
مرفهتر چنين است و كسی جرأت چنين اقداماتی را ندارد.
فراموش نشود فرض است كه جرايم اين افراد مشهود و علنی است، و
از اين رو پليس تاكنون میبايست با آنان برخورد میكرده و اگر
نكرده بايد پاسخگو باشد.
اين اقدامات در گذشته هم بوده، بارها اين افراد را وارونه سوار
الاغ كرده و با همان شكل و شمايل مشهور در محل گرداندهاند،
ولی اثری نداشته است كه ما امروز با چنين وضعی مواجهيم زيرا
مرتكبين اين اعمال يادی از آن برخوردها ندارند و احتمال آن
راهم برحسب تجربه نمیدادند که با آنها چنين رفتاری شود. حتی
در مقطعی برخی از آنان سر از دنيای ديگر درآوردهاند، اما
اتفاقی نيافتاد، زيرا كشته شدن چند شرور در محل «الف» چه ربطی
به اوباش محل «ب» يا حتی محل «الف» در سال بعد خواهد داشت؟
بعلاوه اينگونه اقدامات چون مبنای قانونی ندارد، فاقد اثر است.
زيرا مردم خواهند پرسيد كه مبنای فعل و مجازات پليس چيست؟،
برحسب كدام مجوز قانونی چنين میكند؟ چه فرقی ميان عمل خلاف
است؟ آيا اگر از فرد عادی خلافی سر زند اشكال دارد و از نيروی
دولتی خير؟ به قول برخی از زندانيان:
ناکرده گناه در اين جهان کيست؟ بگو
آن کس که گناه نکرد چون زيست ؟ بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهي
پس فرق ميان من و تو چيست؟ بگو
هنگامی كه چنين اقداماتی بدون حكم قضايی از دادگاه صالحه در
مرحله اول عليه افرادی كه شرور هستند (واقعاً هم باشند) انجام
شود، چه دليلی دارد كه به ديگران تسری پيدا نكند؟ چگونه
میتوان ميان شرور و غير شرور تميز قايل شد؟ بويژه وقتی كه
دادگاهی صالح به موضوع رسيدگی نكرده است. اين كارها در نهايت
تر و خشك را با هم میسوزاند و اين اول بدبختی در جامعه است.
نكته ديگری كه بايد متذكر شد، نگاه متوليان امر به آثار و
چگونگی مجازات است. آقايان فكر میكنند، مجازاتی كه تحقيركننده
و خشن باشد، لزوماً مورد استقبال مردم قرار میگيرد. قطعاً
عدهای از مردم از چنين رفتاری استقبال میكنند، اما جامعه در
حال تحول است، و نفس مجازاتهای خشن و تحقيرآميز و بیضابطه از
نظر بسياری مطرود است، حتی عليه افرادی كه شرور و اوباش باشند.
در جهانی كه دفاع از حقوق حيوانات هم به يك دغدغه جدی تبديل
شده است، جايی برای موثر بودن اينگونه روشهای تحقيرآميز و
بیضابطه باقی نمانده است. فرق است ميان انتقامگيری كور و
اجرای حق..
آنچه كه در مجموعه سياستهای موجود كشور شاهديم حكايت از نوعی
عصبانيت و بیبرنامگی است. در زمينه اقتصاد ،قيمت گذاری سوخت،
بودجه و اقدامات مرتبط با فساد و نيز نرخ بهره بانکی و ... در
حوزه سياست، اظهارات عجولانه در باره مصر و اسراييل و... پس
گرفتن آن و مذاكره در باره عراق و... در حوزه فرهنگ مسايل
مرتبط با حجاب و جوانان و... در حوزه اجتماع هم مبارزه با
اراذل و اوباش و... جملگی موجب آن میشود كه نوعی نگرانی نسبت
به نتايج اين سياستها برای كشور ايجاد شود.
(کوتاه شده توسط پيک نت) |