نقل است مرحوم حاج شيخ محمد حسين بروجردی
ازپی استمداد مردمی كه از ياوه گوئيهای واعظی پرگو به ستوه
آمده بودند، پيغام فرستاد كه ای شيخ، سخن گفتن رانمی دانی، سخن
نگفتن هم نيز ندانی؟
از آن هنگام كه آمريكا از پی اهدافی كه
اربابی بر جهان در آن نهفته است به كشور عراق حمله كرد،
جهانيان بلااتفاق بر اين باور رسيدند كه هدف بعدی اين دايناسور
مست ايران خواهد بود و از اين رو دغدغه ای گريبان مردم اين
كهنه ديار را سخت گرفته است كه برای رفع اين اضطراب كشنده،
كوچكترين توقع، نه تنها از دولتمردان خود كه از همه اهل سياست
اين آب و خاك آن است تا با درايت و اتخاذ ديپلماسی فعال و
همچنين پرهيزاز اظهارات غير مسئولانه، حداقل از شدت اين اضطراب
بكاهند و در رفع اين دغدغه بكوشند اما گويی اين توقع و انتظار
در باور گروهی نه از بيگانگان كه از خودی ها و دلسوزان اين آب
و خاك نمی گنجد آنچنانكه از آغاز مناقشات هسته ای ، مدام با
موضعگيری های غير مسئولانه بر توهم جنگ طلبی ايرانيان در اذهان
جهان كمك كرده و آب بر آسياب دشمن می ريزند طرفه آنكه پيام
نهفته در اين اظهارات تحريك كننده و غير مسئوولانه برای مردم
صلح جو ايران، به نوعی حكم جهاد است كه ازجميع آن می توان يك
بار ديگر در تاريخ اين سرزمين اهورايی حكايت رساله جهاديه را
زنده كرد .
بعد از عهد نامه "گلستان " كه منجر به
جدايی بخشی از اراضی ايران شد و امپراطوری روسيه چندين شهر را
به تصرف خود در آورد ، فتحعليشاه قا جاركه اين عهد نامه را
صرفا يك نوشته به وجه علی الحساب می دانست و در يك گُمان خام
تصور می كرد دولت تزاری روسيه از سر زهر چشم گرفتن و چشم هم
چشمی با دولت های استعمار گر مانند انگلستان، شهر های شكی و
شيروان و شوش، گر جستان و داغستان را از سر لجاجت به تصرف خود
در آورده و حكما بعد از خاموش شدن آتش لجاجت، آن شهر ها را
دوباره به صاحب اصليش ايران پس می دهد، در ست يكسال قبل از جنگ
دوم با روسيه كه منجر به عهد نامه تركمانچای شد ، نماينده ای
به دربار امپراطور روسيه فرستاد تا در باره استرداد شهر های
جدا شده از ايران مذاكره نمايد اما امپراطور روسيه نه تنها زير
بار نرفت و آنچه را به موجب عهد نامه گلستان تصرف كرده بود،
ملك ابدی خود دانست، بلكه آنچنانكه پيش آمد، معلوم شد كه چشم
طمع به تصرف چند شهر ديگر از ايران دوخته بود، به همين دليل
وقتی قاصد در بار قاجار از روسيه بازگشت خيالات امپراطور را
برملا كرد ،و فتحعليشاه هم در صدد تهيه و جمع آوری سپاه در آمد
و به و سيله ابوالقاسم قائم مقام به تهييج علمای ايران و عتبات
عاليات پرداخت و لزوم جهاد با روسيه را به عموم ملت ايران ياد
آور شد و بر اين اساس احكام صادره از سوی علما در باره ترغيب
مردم به جهاد با روسيه در مجموعه ای جمع آوری شد كه قائم مقام
آن را "رساله جهاديه " ناميد، حال حكايت امروز ما است كه اگرجميع
اظهاراتی كه چه در موضعگيری با تهديدات آمريكا و چه تحريك در
شعله ور ساختن آتش زير خاكستر چون ادعای عجيب و غريب دبير كل
فدائيان اسلام مبنی بر ترغيب مسئولين نظام در استرداد شهر های
واگذار شده در عهد نامه تركمانچای ، همه را دريك پوشه جمع آوری
كنيم ، چيزی شبيه همان " رساله جهاديه " خواهد شد با اين تفاوت
كه در اين مجموعه اظهارات تهييج كننده ، حكم جهاد نه ازسوی
علما ی دين و يا مسئولين كشور كه از سوی گروهی غير مسئول
بطورضمنی صادر شده است.
اگرچه با پايان يافتن مهلت دومين قطعنامه
شورای امنيت سازمان ملل كه دلالت بر توقف برنامه های هسته ای
ايران می كرد ويا انتشار گزارش دو پهلو اخير، مدير كل آژانس
بين المللی انرژی اتمی كه صدور قطعنامه سوم را كه بی شك تندتر
از دو قطعنامه گذشته خواهد بود را تسهيل كرده است و ايضا
استقرار ناو های آمريكا درآب های خليج فارس كه حكايت از تهديد
جدی آمريكا در منطقه دارد، همگی نشان از وخامت اوضاع و لزوم
آمادگی ملت ايران در برابر هجوم بيگانگان می دهد اما با توجه
به كوششی كه تا كنون برای صلح در ادامه مذاكره با جهان وجود
دارد از جمله آخرين مذاكره با نماينده اشغال كننده كشور همسايه،
در عراق، گرچه حاصلی نداشت بارقه از اميد را ، هر چند بعيد، در
دل های مردم اين آب و خاك و جهان ايجاد كرده است كه شايد راهی
برای پيشگيری از يك مخاصمه ناخواسته پيدا شود.
حال در چنين شرايطی كه همه نگاه های مضطرب
به درايت مسئولين و تصميم سازان دو كشور در جهت استمرار صلح در
منطقه دوخته است، بی شك صدور احكام جهاديه نهفته در اظهارات
غير مسئولانه گروهی حراف به دور از باور اهداف صلح جويانه ملت
ايران است . |