سپاهان اصفهان بار ديگر موفق شد پرسپوليس تهران را از سر راه
بردارد تا به موفقيت ديگری نزديك شود و از طرف ديگر پرسپوليس
نيز به مانند استقلال فصلی توام با ناكامی را سپری كرد. اما
چرا استقلال و پرسپوليس ناكام بودند؟
سپاهان چند سالی هست كه با مديريت محمد رضا ساكت كه اصول حرفه
گری را فراگرفته است به ارتقای فوتبال حرفه ای ايران كمك می
كند.محمد رضا ساكت در ادامه حرفه گری خود در زمينه ورزش امسال
با انتخاب لوكا بوناچيچ مربی اسبق تيم های اهوازی كه در ان
سالها حاشيه های فراوانی را نيز با خود همراه داشت دست به ريسك
بزرگی زد.
ريسك به اين دليل كه سپاهان علاوه بر ليگ ششم فينال جام حذفی
باقيمانده از فصل قبل را نيز داشت و از طرف ديگر انتخاب
بوناچيچ كه در تيم های اهوازی با بازيكنان و ديگر كادر تيم
همواره درگير بود و از طرف ديگر به عنوان مربی در حد قهرمانی
شناخته شده نبود.
اما حرفه ای بودن باشگاه اثر خود را خواهد گذاشت از لوكا
بوناچيچ عصبانی و همراه با حاشيه فصول قبل امسال ما شاهد
كمترين حاشيه بوديم هر چند اختلافاتی را بين او و بعضی
بازيكنانش شاهد بوديم اما او از اين اختلاف به بهترين نحو
استفاده برد و بازيكنان جوانتری را جايگزين انان كرد.
سپاهان با اين كادر مديريتی و فنی در جام باشگاههای اسيا به
مرحله بالاتر صعود كرده است. در جام حذفی هم به فينال رسيده
است و البته در ليگ برتر هم هر چند به مقام پنجمی بسنده كرده
است اما اگر بازيهای فشرده اخر فصل نبود جايی كمتر از سومی در
انتظارش نبود هر چند به نظر من تنها تيمی بود كه در كنار سايپا
شخصيت قهرمانی امسال ليگ برتر را داشت.
اما اگر تمام اينها را ناديده بگيريم باز می توان سپاهان محمد
رضا ساكت و لوكا بوناچيچ را به دلايل مختلف پازل موفق امسال
فوتبال ايران ناميد.
شما به اسامی نفراتی كه در جام باشگاههای اسيا برای سپاهان
بازی كردند و يا مقابل صد هزار نفر پرسپوليس را از پای
دراوردند نگاه بياندازيد:
محمد سواری-احسان حاج صفی- حسين پاپی و و يا جوانانی ديگر كه
سپاهان قبلا به فوتبال ايران معرفی كرده است به مانند ماهری-
محمد نوری- جلال اكبری .
بهر حال حرفه ای گری باشگاه سپاهان را به فال نيك بايد گرفت و
برای پيروزيهان انان بايد ارزش قائل شد.
اما بد نيست نگاهی به باشگاه پرسپوليس نبز بياندازيم باشگاه
پرسپوليس و به موازات ان استقلال با هر گونه تغيير و تحول
سياسی كادر مديريتی عوض كرده اند و جالب اينكه تمام مديريت
سابق و حال اين تيم ناكامی ها را بر گردن سلف ماقبل خود می
اندازند و اين چرخه دوباره تكرار می شود. اما براستی چرا بايد
استقلال و پرسپوليس در اين فصل دستشان از جام كوتاه بماند ايا
حق شان بود؟ به نظر من كه هيچ يك از اين دو تيم شايسته هيچكدام
از جام های امسال نبودند
. برای اين حرف خود دلايلی نيز دارم
برای نگاه به نوع مديريت حاكم بر پرسپوليس نگاهی به اتفاقاتی
كه در حول و حوش مديريت جديد اتفاق افتاده است شايد برای همه
چيز كافی باشد. انصاری فرد در نزاعی با محمد دادكان ديگر عضو
فوتبالی هيئت مديره بر صندلی رياست باشگاه تكيه زد . جالب
اينكه اين دو فوتباليست سابق باشگاه پرسپوليس از ان دسته
فوتباليست هايی هستند كه از سالها قبل رابطه نزديكی با اهالی
سياست داشته اند و به همين دليل سياست فوتبالی در پيشه گرفته
اند.
شروع كاری محمد حسن انصاری فرد كه همزمان با ناكامی علی پروين
شخصيت معروف و محبوب اما شايد غير حرفه ای باشگاه پرسپوليس
توام بود سبب شد كه اسباب كنار گذاشتن علی پروين از پرسپوليس
فراهم ايد كه البته با رضايت مردم در ان زمان نيز توام بود.
سياست فوتبالی توجيه ميكرد برای پوشاندن نام علی پروين يك نام
بزرگ كنار ان بيايد تا به نوعی اقايان در حذف علی پروين از
اين باشگاه موفق شوند. به همين دليل در اقدامی عجيب مردی بزرگ
و البته حرفه ای تر از فوتبال ما چون اری هان هلندی جانشين علی
پروين شد و در اين راه تيم بيمار پرسپوليس را تحوبل گرفت و
البته كارنامه اين مربی حرفه ای مشخص است و خلاصه انكه وی در
پايان فصل موفق بود و توانست از تيم بيمار پرسپوليس فيناليست
جام حذفی بسازد. اما چه شد كه اری هان رفت بماند ويا اينكه
نتوانست با عقلای قوم حاكم بر پرسپوليس كنار بيايد باز هم
بماند فقط همين كافی است كه بدانيد اگر اری هان می ماند و با
اين گروه غير حرفه ای كار ميكرد جای شگفتی بود
بهر شكل اری هان رفت و بار ديگر سياست اقايان دال بر اين بود
كه دنبال نام بزرگی باشند و البته دوست نداشتند شخصی بيايد كه
به مانند اری هان نتوانند با وی كنار بيايند به همين دليل هيئت
مديره با افكار خاص خود تصميم به انتخاب مصطفی دنيزلی كرد كه
البته نام بزرگی بود اما توضيح خواهم داد كه يا اينكه ايشان
حرفه ای نيست و يا اينكه در سياست ورزی اقايان حرفه گری خود را
فراموش كرد.
مصطفی دنيزلی پارسال در كورس قهرمانی ليگ برتر در بازی مقابل
ذوب اهن پاس را تنها گذاشت تا زمينه شكست مهيا شود و قهرمانی
پاس را از دست رفته ببيند . البته بازی پاس در مقابل العين نيز
شاهد اين ماجراست. دنيزلی كه در بازی رفت موفق به گرفتن تساوی
شده بود می توانست با يك تساوی بدون گل پاس را به مرحله بعد
ببرد. اما پاس با گرفتن تساوی عجيب 3 بر 3
در اين بازی كورس اين جام را نيز واگذار كرد.
اما بر انچه برای لوكا بوناچيچ نوشتيم بد نيست اشاره ای را نيز
به مصطفی دنيزلی بكنيم. براستی بازيكنانی كه خارجی ها شاغل در
ايران به فوتبال ما هديه داده اند شايد كم نباشند به مانند
انچه بگوييچ بوناچيچ و حتی برانكو تحويل داده اند اما ايا
دنيزلی در اين راه موفق بوده است؟ با نگاهی به كارنامه ايشان
در پاس و پرسپوليس جواب اين سوال مشخص می شود.البته بازيكنی به
مانند فرزاد اشوبی را نميتوان دسترنج دنيزلی دانست زيرا وی
بازيكنی مستعدی بوده كه دير اما توسط اری هان كشف شد.
اما شايد عده ای بگويند دنيزلی پتانسيل بازيكن برای قهرمانی
نداشته است اما شما به اين نامها در اغاز فصل توجه كنيد.حسين
بادامكی كه هر تيمی خواهان وی بود.نيكبخت واحدی كه كارنامه ای
مشخص داشت. مهرزاد معدنچی ستاره ای بازگشته از جام جهانی و
البته بازيكن محوری زمان اری هان.مهرداد اولادی.مهدی واعظی.به
اين ليست حسين كعبی را نيز اضافه كنيد و شما به اين بازيكنان
نيز در زمان اری ها ن نگاه كنيد با انچه در زمان دنيزلی
بودند: ابوالفضل حاجی زاده-مهرزاد معدنچی-محمدرضا مامانی-
پژمان نوری. و به اين بازيكنان در شروع فصل توجه كنيد تا انچه
در پايان فصل بودند: الونگ الونگ- لوئيس ساها-احسان خرسندی-
حسين بادامكی-كريم باقری-پژمان نوری.
وبه بازيهای اين تيم در شروع فصل توجه كنيد روح برتری جويی و
تيمی هماهنگ با احساس قهرمانی با تيمی مرده در پايان فصل.شايد
گفته شود پرسپوليس 5 بازی اخر خود را در ليگ برده باشد اما شما
با نگاهی به بازيهای اين تيم در مقابل راه اهن صباباطری و ذوب
اهن و حتی ملوان كه با برد پرسپوليس تمام شد. در مقابل بازيهای
شروع فصل پرسپوليس در مقابل سه تيم بالای جدول را به ياد
اوريد.
در قياسی ديگر می توان مقايس ای بين مصطفی دنيزلی و غلام
پيروانی انجام داد. غلام پيروانی معمولا تيمش تا نيمه های فصل
بد نتيجه ميگيرد اما بعد از ان با شناخت بهتر از تيمش و همچنين
هماهنگی بيشتر بين نفراتش موفق تر از قبل بوده است
برای تكميل اين پازل می توان مصطفی دنيزلی را با همكاران خود
در سايپا و سپاهان سنجيد. علی دايی در اواخر فصل كه حساسيت
بازيها زيادتر از قبل شده بود و در انجايی كه اشتباهات دروازه
بانان سابقش ارشاد يو سفی و رحمان احمدی زياد شده بود به
دروازه بان جوانش ميثاق معمارزاده اعتماد كرد و در بازيهای
حساس اخر به مانند بازی با استقلال ديديد كه چگونه جواب گرفت.
از طرف ديگر بوناچيچ كه ارمناك پطروسيان با تجربه را در اختيار
داشت اما به دليل اشتباهات وی در بازيهای حساس نه تنها از او
استفاده نكرد بلكه از جانشين وی نيز استفاده نكرد بلكه به
جوانی بی نام و نشان اما اماده به نام محمد سواری اعتماد كرد و
مزد اعتمادش را نيز گرفت. اما دنيزلی كه حقيقی جوان و اماده
را در اختيار داشت و اين اواخر هم خوب كار كرده بود اما در
ميدان حساس باز به مهدی واعظی و فرشيد كريمی امتحان پس داده در
اين فصل اعتماد می كند.
بهر حال پرسپوليس باخت به خاطر اينكه از قبل باخته و به خاطر
اينكه بايد می باخت اما سپاهان برد بخاطر اينكه حتی اگر نمی
برد هم چيزی از ارزشهای انان كاسته نمی شد. بهر حال باخت
پرسپوليش شامل همين 15 دقيقه اخر نمی شد و همچنانكه برد سپاهان
را نمی شود به پای ان 15 دقيقه گذاشت.
سپاهان برد و بايد مزد زحمات خود را می گرفت اما اگرهم سپاهان
نمی برد و حتی به جام باشگاههای اسيا هم صعود نمی كرد می
توانست سر خود را بالا بگيرد به خاطر جوانانی كه به فوتبال
كشور معرفی كرده است.
اما می توان برای باخت پرسپوليس افسوس خورد به خاطر اينكه بازی
را باخت و از ان بدتر يك فصل را باخت. .فصلی كه كم هزينه هم
نكرد و البته كم حاشيه هم نداشت و بازيكن هم كم نداشت و به
ظاهر مربی بزرگی هم داشت اما نه تنها نتيجه مسابقات را باخت
بلكه بازيكنان بزرگی را كوچك كرد و از ان بدتر اين فصل بجز صرف
هزينه برای پرسپوليس عايدی نداشت و برای طرفداران خود نيز بجز
سوهانی برای روح همچنانكه استقلال برای هوادارانش بود چيزی
نبود پس به احترام سايپا و سپاهان و حتی پيكان حرفه ای بايد
بلند شد اما به خاطر سياست حاكم بر استثلال و پرسپوليس جز
افسوس كاری از دست ما ساخته نيست ومتاسفانه كار از دست كسانی
بر می ايد كه خود اين دو را به اين روز انداخته اند. |