متن زير، بعنوان يک گزارش خبری، روز گذشته با امضای "...
دوستانه" در اختيار پيک نت و ظاهرا سايت های ديگر خبری قرار
گرفت. ارسال کننده اين گزارش يادآوری کرده است که اين متن در
پايان ديداری که با برخی مسئولين حزب سوسياليست فرانسه داشته
دراختيارش گذاشته شده است. ما نيز عين گزارش ارسالی را که در
واقع سخنان جديدی نيست و اين مواضع قبلا نيز توسط کانديدای
سوسياليست های فرانسه برای انتخابات رياست جمهوری اعلام شده
بود منتشر می کنيم:
"... ايران هم بايد مانند كره شمالی در تصميم خود تجديد نظر
كند و دست از تعقيب برنامه هستهای خود به منظور دستيابی
به سلاح هستهای دست بكشد. ايران بايد بداند كه اگر همچنان
به شيوههای تحريكآميز و مداوم خود با جامعه بينالمللی
اصرار نمايد و آنرا به كلی كنار نگـذارد، شيوههايی كه به
حرف آخر سردمدارانش تبديل شده، در صورت انتخاب شدن من به
رياست جمهوری، نخواهد توانست جايگاهی را كه به خاطر قدمت
تمدن و فرهنگش در جامعه بينالمللی دارد، بدست آورد.
همانطور كه ميدانيد، من از خيلی وقتها پيش در رابطه با
پرونده هستهای ايران، مواضع محكم و روشنی اتخاذ نمودهام. در
آن زمان من تقريبا تنها بودم و بنوعی در انزوا قرار گرفته
بودم. حتی پارهای از اشخاص حرفهای مرا به تمسخر میگرفتند،
ولی روند مسائل امروز، درستی مواضع مرا روشن ساخته است.
میبينيد كه بیتجربگی در مسائل بينالمللی كه مرا آن موقع
بدان متهم میساختند، چگونه تبديل به باتجربه بودن و
واردبودن در مسائل بينالمللی شد. من گفتم اين روح و مضمون
پيمان عدم گسترش سلاح هستهايست كه از طرف حاكميت تهران زير
پا گـذاشته میشود و من اضافه كردم كه بايد به سردمداران
حكومت ايران درست به شيوه و لحن خودشان جواب داد، بايد به
آنها گفت: از آنجا كه روشن است شما به بهانه دستيابی به
انرژی هستهای غيرنظامی در صدد دستيابی به سلاح هستهای
هستيد، ما هم مجبوريم كه دستيابی شمار به انرژی هستهای
غيرنظامی را بگيريم تا راه را برای دستيابی شما به سلاح
هستهای ببنديم.
اين موضع كه به نظر من موضع درستی است و من بر اين باورم كه
تنها موضع واقعیای است كه با روح و مضمون پيمان عدم گسترش
سلاح هستهای مطابقت دارد. لذا، اگر بنده به رياست جمهوری
انتخاب شوم، تغيير موضع نخواهم داد و تسليم هيچ تهديد و
شانتاژی نيز نخواهم شد. و اين همه به اين خاطر است كه صلح
جهان در خطر است و به مخاطره انداختن سلح جهان، در واقع
آينده فرزندان ما و نسلهای آتی را به خطر میاندازد.
وانگهی اين سياست جدی و محكمی كه من در پيش گرفتهام، اين عدم
قبول شانتاژ هستهای و ارعاب از طرف من، در واقع همان چيزی است
كه مردم ايران ، اعم از زن و مرد، از ما انتظار آنرا دارند:
آری دانشجويان ايران كه قهرمانانه به مقاومت در برابر
ديكتاتوری میپردازند، زنان ايران كه به پا خاستهاند و حاضر
به تمكين نيستند، انسانهای لائيك ايرانی، روشنفكران ايرانی كه
حاضر نيستند فرهنگ بزرگ ايران به دست فرقهاي(عشيرهای) به
گروگان گرفته شود، طبقات ميانی ايرانی كه ديگر تاب تحمل
مصادره ثروتهای كشور و پول كلان حاصله از فروش نفت از جانب
يك اليگارشی خرد و كوچك را ندارند. همه و همه انتظار دارند
كه صدايی رسا در راستای تشويق آنها بلند شود و به پشتيبانی
از آن بپردازد و من دلم میخواهد و من میخواهم كه اين صدا
يك بار ديگر از آن فرانسه باشد.
بطور كلی به نظر من، فرانسه اين مسئوليت ويژه را بعهده
دارد كه در تمام نقاط جهان حافظ و ناظر رعايت حقوق بشر باشد،
فرانسه كه مشهور به كشور حقوق بشر است، بايد همچنان در اين
زمينه روشنايیبخش باشد و به وظيفه خود در اين زمينه جدا عمل
نمايد.
كانديدای حزب سوسياليست برای انتخابات رياست جمهوری فرانسه،
اين سخنان در روز 12/4/2007 در يك گردهمايی چهارهزار نفره در
شهر متس(mets)
بيان شده بود |