دو روز پس از جنايتی که در دانشگاه ويرجينيای امريکا روی داد و
بموجب آن يک دانشجوی اهل کره جنوبی 32 دانشجوی ديگر را به
رگبار بست و کشت، ديک چينی معاون جورج بوش فرصت را غنيمت شمرده
و در يک اظهار نظر کوتاه گفت:
« اگر غفلت کنيم و کانون فتنه را نکوبيم، آنها در خانه ما به
ما حمله خواهند کرد. اين کانون ايران است.»
اين درحالی است که چنين رويدادهائی بارها در مدارس و دانشگاه
های امريکا روی داده و ريشه های آن را بايد در ترويج خشونت در
سينماها و تلويزيون ها و بازی های کامپيوتری از يکسو و
کانگستريم و فروش آزاد سلاح و آلودگی به مواد مخدر جستجو کرد.
گاه نيز عصيان در برابر نابرابری ها.
همزان با ديگ چينی، در تهران نيز روزنامه بی نياز از توصيف
کيهان، سرمقاله ای به قلم مدير همه فن حريف آن "حسين
شريعتمداری" منتشر کرد که بموجب آن، اقدام دانشجوی کرده جنوبی
يک عمل انتحاری ضد امپرياليستی بوده است!
شريعتمداری به در گفته که ديوار بشنود، يعنی که ايدئولوژی
صادراتی "انتحار" به قلب امريکا رسيده است و مبارزه ضد
استکباری هم يعنی همين نوع عمليات در امريکا و يا حمله
بخوابگاه دانشجويان و ترور حجاريان در ايران!
در دو سوی يک تور واليبال، کيهان به کاخ سفيد پاس می دهد و توپ
باز ماهر کاخ سفيد که چينی باشد روی اين پاس آبشار می کوبد!
"م.م تقی زاده" در سايت فرقه دمکرات آذربايجان ايران، در همين
ارتباط می نويسد:
اين رويداد خونين از سری رويدادهائی است که در پنجاه سال اخير
در آمريکا ديگر عادی شده است. آنها فقط از نظر ابعاد با همديگر
فرق دارند. اما اين يکی از همه آنها وسيع تر و فجيج تر ميباشد.
علت اصلی اين رويدادهای خونين در آمريکا، تعليم و تربيت حاکم
بر جامعه آمريکا می باشد. که خود از سياست هژمونی طلبی طبقات
حاکمه جامعه منبعث ميشود.
امروز در کشور آمريکا و در جامعه آن در مدارس و مراکز فرهنگی
در سينما ها و تئاترهای آن در مطبوعات و تلويزيون ها تمام
مسائل و روخدادها از يک زاويه در معرض ديد قرار دارد: نيرومند
بودن و رفتار خشونت بار. از نظر دايره های حاکم در آمريکا فرد
ضعيف محکوم به بردگی و تحمل خشونت است. بنابر اين آمريکائی
بايد از نظر فيزيکی نيرومند، خشن و غير قابل گذشت باشد. برای
مقاصد خود از قتل و غارت نبايد روی گردان باشد. اگر در ذهن
جوان آمريکائی خشونت و آدم کشی تقبيح شود، او ديگر در جنگ های
اشغال گرانه دولت آمريکا شرکت نخواهد کرد. در جامعه آمريکائی
جوانان را طوری بار می آورند که از هر راه ممکن بتواند طرف
مقابل خود را از ميان بردارد. اين همه فيلم ها که در هاليوود
ساخته ميشود، هيچکدام بدون اسلحه و دور از کشتار و خونريزی
فيلمبرداری نمی شود. اجازه حمل اسلحه نيز پی آمد اين سياست
تعليم و تربيت آمريکائی است.
صورت هنجار اين تعليم و تربيت گرايش جوانان به ارتش است. يعنی
آنها به ارتش اشغالگر آمريکا با رغبت می پيوندند. صورت ناهنجار
آن نيز قلت های فاجعه آميز از قبيل کشتار دانشگان ويرجينيا است
که 32 قربانی و 29 مجروح بر جای گذاشت. |