ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  گزارش رسيده به پيک نت
درباره سفر احمدی نژاد به شيراز
طشت آقا
از بام آسمان ايران افتاده
ع - ف
 
 
 
 

 

شايد حاشيه های سفر رئيس جمهور  ايران در هر شهر از متن آن سفر بسيار جالب باشد، که گاهی خبرگزاری های داخلی به دلايلی از ذکر آن خودداری می کنند .

رئيس جمهور بعد از چند هفته بدقولی به شيراز سفر کرد. به اتفاق چند تا از دوستان رفتيم به اصطلاح رئيس جمهورمان را زيارت کنيم . 8:30  صبح ساعت سخنرانی اعلام شده بود . ساعت 8 حرکت کرديم و از مسير استقبال آمديم تا به ورزشگاه رسيديم . خبری از جمعيت استقبال کننده نبود . حتی در ترافيک هم نمانديم، تا جايی که ماشينمان را تا نزديکی ورزشگاه برديم.  همه مغازه ها طبق معمول باز بودند. آنچه در طول مسير قابل مشاهده بود حضور نيروهای مسلح در اطراف خيابان بود که نظر همه ی را به خود جلب می کرد. ساعت 8:45 بعد از بازرسی های بدنی وارد ورزشگاه شديم. هنوز بسياری از سکو ها خالی بود، آخر چمن هم افراد کمی دور هم نشسته بودند . قسمت جلو و روبروی جايگاه افرادی بودند که با شور و احساس در حال شعار دادن بودند که به خوبی مشخص بود که از گروه خاصی  هستند.  قسمت خواهران با داربست های بسيار بلند ی جدا شده بود. بيش از 80 درصد جمعيت بچه های مدارس بودند که از طرف مدارس خود آورده شده بودند  و هنوز کيف و کتابشان در دستشان بود. بچه های ابتدايی دنبال هم می کردند، بچه های دبيرستانی دور هم نشسته بودند و اونهايی که روی موبايلشان آهنگ شادی داشتند با صدای بلند گذاشته بودند و ملت هم دست می زدند. عجب اوضاعی شده بود.  جای يک پيک نيک و چادر مسافرتی کم بود! بعضی ديگر از پسر های دبيرستانی هم رفته بودند روی داربست های ما بين خانم ها و آقايون و با دختر های اون طرف مشغول مذاکراتی "خواهرانه و برادرانه " بودند که سرهنگی از سپاه با فرياد ی محفل شان را بر هم زد و همگی را از روی داربست  پايين آوردند. يک نفر از آنها که کمی مقاومت می کرد  را گرفت و داشت با خودش می برد  که با فرياد جمعيت، که شعار می دادند " ولش کن ، ولش کن " مجبور شد آزادش کنه تا حضور رئيس جمهوری بهم نخورد. در گوشه ی ديگر ورزشگاه صدای" بشکن بشکنه  بشکن ، من نمی شکنم بشکن ..." از صدای های شعار جمعيت جلويی بيشتر بود. گويی اصلا به مجری توجهی نداشتند که داشت با تمام وجود و با حرارت خاصی شعار می داد .

بعد از دو ساعت که منتظر " زيارت  رئيس جمهور" بوديم،  بيش از 10 فروند هليکوپتر با نظم خاصی در پادگان مجاور ورزشگاه نشستند که گرد و خاک بسيار زيادی به هوا بلند کردند و همه فکر می کردند رئيس جمهور درآن است و مردم از جايشون بلند شدند، اما بعد از اينکه ديدند خبری نشد يکی با صدای بلند گفت : فقط می خواسته هلکوپتراشونو به رخمون بکشن! ديگری با اشاره به گرد وخاکی که در هوا بلند شده بود  به يکی از پلاکارد های اطراف که روی آن نوشته شده بود :" می دانم رنگين کمان هم طلوع خواهد کرد، چون تو بيايی " اشاره کرد و گفت : " اين هم رنگين کمونی که قولش را داده بودند، اما اينگار کمی خاکی شده است "

 دوباره سکوت بر ورزشگاه حاکم شد. گرما هم شديد بود . و همه ی پوستر ها يی را که پخش کرده بودند يا پاره شده بود يا مردم به صورت کلاه يا به عنوان زير پايی از آن استفاده می کردند . در گوشه ی از سکو های ورزشگاه که مجاور سکوی دختر ها بود و توسط دانش آموزان دختر و پسر پر شده بود چشم و هم چشمی عجيبی در شعار دادن به چشم می خورد و اغلب توجه مردم به جای جايگاه به اين قسمت از ورزشگاه بود که دختر ها و پسر ها به سبک تشويق های مسابقات فوتبالی در حال شعار دان بودن .

دستنوشته ها ی مردم در اعتراض به نان و مسکن و اشتغال بار ها توسط گروهی خاص مورد اعتراض قرار می گرفت که بايد آنها را جمع کنند .

عاقبت انتظاربه سر اومد و رئيس جمهور وارد جايگاه شد . اول امام جمعه شيراز شروع کرد به خير مقدم که يکی با صدای بلند گفت : " الان می خوات خطبه بخونه، يکی بره بهش بگه امروز دوشنبه است نه جمعه"

دومين کسی که حرف زد يکی از نمايندگان شيراز در مجلس بود که چند تا نکته ی جالب در حرفاش بود :

اول اين را گفت : استان فارس به اندازه ی جمعيت  بعضی از استان های ديگر افراد زير پوشش کميته امداد داره. 

دوم اينکه گفت : انشا الله  بعضی از طرح های استان ، در دوره ی بعدی رياست جمهوری آقای احمدی نژاد به مرحله ی اجرا برسه ! نکته ای که آقای نماينده يادش رفته بود اين بود که رئيس جمهور در ايران در يک انتخابات آزاد و توسط مردم انتخاب ميشه مگر اينکه همون باشه که مردم می گن که هرکه رو بخوان از صندوق ها بيرون می يارن .

هنگامی که رئيس جمهور شروع کرد به سخنرانی جمعيت کم کم شروع کردند به ترک ورزشگاه، بطوری که وقتی داشت از انرژی هسته ای صحبت می کرد، نيمی از جمعيت از ورزشگاه بيرون رفته بودند . احمدی نژاد مثل همه سفر ها از قدرت ايران و شکست دشمنان و انرژی هسته ای صحبت کرد تا جايی که می شد  جمله بعدی اش را به علت تکراری بودن حرفاش ،  تشخيص داد .

بعد از پايان سخنرانی مردمی که باقی مونده بودند به راحتی از ورزشگاه بيرون رفتند  و ما هم مثل مردم  از ورشگاه خارج شديم و به خانه آمديم .