ماجرای کشتار دانشجويان و استادان در دانشگاه فنّی ويرجينيا
همچنان تازه است. فيلم ها ، عکس ها يی که از چو سوانگ هوی
دانشجوی آمريکايی-کره اي(جنوبی) در همان روز حادثه، درست بعد
از کشتن دونفر و نيم ساعت پيش از کشتار بقيه توسط قاتل پست شده
است. نکته های جديد و جالبی را برای همه به همراه دارد.از همه
مهمتر بر روی واژه ای که با جوهر قرمز روی بازوی چو خالکوبی
شده، يا نوشته شده؛ تاکيد بسياری می شود. روی بازويش نوشته:
Ismail Ax
اين واژه تبديل به معرکه آراء شده است. نکته مورد نظرم تاکيد
بر اين واژه نيست. چيز ديگری ست اجمالا برای اين واژه دست کم
پنج روايت ديدم!
الف- اين واژه اشاره به اسماعيل است, که داستان قربانی شدنش در
قرآن آمده؛ تبر هم اشاره به تبر ابراهيم است که با آن بت ها را
شکست.اين ها نشانه اين است که چو گرايش اسلامی آن هم از نوع
بنيادگرايی- نظامی اش داشته. کشتاردر ويرجينيا يک عمل
تروريستی- اسلامی است!
ب- اين واژه بودايی است و اشاره به:
Salami XI
دارد، که به مفهوم نمک زدن زمين است. يا همان مفهوم نجات بخش،
عدد يازده نيز رمزو نشانه ی رهبر فرهمند نجات بخش است.
ج- اين واژه اشاره ای به همان اسماعيل زمان معروف هرمان ملويل
است، که دوست ناخدا ارهارت بود و به شکار نهنگ سفيد رفتند.
د- اين واژه اشاره به خواننده ترک اسماعيل يک است.
ه- اشاره به شهری است که با عنوان "بزچران" پنجاه سال پيش
سروده شده است.بيتی از آن شعر اين است:
" ردّ تبر اسماعيل بر تنه درختان وحشت زده ی سدر ..."
همه ی اين حرف ها برای اين است که نکته اصلی ناگفته بماند.
نکته اصلی جوهر و اساس فرهنگ امريکايی است که تفنگ نماد آن است.
جان هوارد نخست وزير استراليا به روشنی به اين نکته اشاره کرد.
در تحليل کشتار ويرجينيا به صراحت گفت:" فرهنگ تفنگ چنين
فجايعی را به بار می آورد"
همين سخن را چارلز رنگل؛ سناتور دموکرات؛ از زاويه ديد خودش
تبيين کرد:" ماجرای کشتار ويرجينا تصميم ملی استفاده از اسلحه
و قوانين آن را تغيير نمی دهد...اين يک فرهنگ و منش است.اسلحه
ام را از کنار دستان سرد جنازه ام بر ندار!"
امريکايی ها متکی بر اسلحه هويت خود را شکل داده اند.اول مردم
بومی امريکا-سرخپوستان را قتل عام کردند، آمريکايی محبوب و
نماد فرهنگی اين برهه جان وين است. در مرحله دوم با تفنگ و جنگ
های پارتيزانی انگلستان را شکست دادند و در مرحله جديد بيش از
700
پايگاه نظامی امريکا در سراسر دنيا نشانه همان فرهنگ تفنگ است.
جرج بوش همان چوسوانگ است؛ البته ضربدر هزاران؛ در بغداد فقط
900 هزار کودک يتيم زندگی می کند. مردم عراق و افغانستان و...قربانيان
همين فرهنگ اند که گاهی در درون جامعه امريکا سر باز می کند.
مک وی در اکلاهما و چو سوانگ در ويرجينيا تا فردای ديگری.همه
آن داستان ها در مورد اسماعيل و نقش بازوی چو برای اين است که
اين نکته ی اساسی ناگفته بماند. فرهنگ تفنگ؛ يا به قول مولانا:
سرهنگی و فرهنگی. |