چند ماهی است که واکنش های مردم
نسبت به برخی مسائل زياد شده است. در گذشته اتفاقاتی که می
افتاد واکنش همه گير مردم را بدنبال نداشت و خيلی ها از مسائل
خبر نداشتند يا به راحتی از کنار آن عبور می کردند . شايد به
اين دليل که مشکلات از جنسی نبودند که بطور مستقيم با زندگی
مردم در ارتباط باشند، ولی اينروزها مشکلاتی که با زندگی مردم
بطور مستقيم در ارتباط هستند زياد شده است . مثلا در ارتباط با
معلمان شما در اطراف خود معلمی را که در اعتراضات معلمی شرکت
کرده است و واقعا نه چپ است و نه راست بلکه يک معلم است و در
خواست زندگی بالاتر از زير خط فقر دارد را می بينيد. اين اولين
اعتراض در اين سالهای اخير بود که شما بازتاب آن را بصورت
گسترده ای، حتی در شهرستانها از فاميل خود می شنيديد. البته
اعتراض کارگران شرکت واحد هم در جامعه بازتابی داشت ولی به
گستردگی اين مواردی که عرض می کنم نبود.
دومين عمل حکومت که بازتاب بسيار گسترده ای در سطح جامعه داشت
ورود اين حجم از پليس به سطح شهرهای ايران به بهانه مبارزه با
بدحجابی بود که نام اين طرح به ارتقای امنيت اجتماعی تغيير
يافت. اين واکنش از تمام واکنش ها گسترده تر بود . پديده سومی
که موجش به تازگی جانی گرفته است و به عصبانيت مردم افزوده است
قيمت مسکن است که اين سومين واکنش گسترده مردم در ماه های اخير
است . قيمت مسکن که بالا رفته بود و همينطوری هم بالا بود به
مدت 2 ماه است که دوباره دستخوش يک جهش شده است. من خودم با
مقايسه قيمت ها با دوماه پيش به اين نتيجه رسيدم که قيمت مسکن
3 برابر شده است. اينکه چند برابر شده است مهم نيست، مهم اينست
که با اين قيمت ها مردم نمی توانند خانه داشته باشند . و بقول
جوانان خانه خريدن يا حتی اجاره کردن برای نسل جوان يک کابوس
شده است که البته اين مطلب چيزی از مبارزه با بيرون بودن تار
موی دختران کم نمی کند . ولی ای کاش که حکومت می توانست شکاف
طبقاتی موجود را و يا زندانی ماندن معلمان و کارگران را ، قيمت
افسانه ای مسکن را ، گران شدن مواد غذايی سر سفره را ، روی خط
مطلق فقر بودن بخش عظيمی از جامعه را و .... همراه موی دختران
به زير روسری ببرد . از حق نگذريم دارد سعی خودش را می کند که
همه اين موارد را زير روسری پنهان کند!
|