ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

ديدار رهبری جديد دفتر تحكيم با هاشم آغاجری
دگرگونی ناگهانی و چريکی
با واقعيات امروز ايران سازگار نيست

 
 
 
 
 

 

اعضای رهبری دوره جديد دفتر تحکيم وحدت با هاشم آغاجری عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب ديدار کردند. دراين ديدار آغاجری گفت: معتقدم حتی حل مسأله نان مردم هم در گرو حل مسأله اصلاح ساختار سياسی و دموكراتيك كردن آن است. البته اين به آن معنا نيست كه توده مردم هم آگاهانه دنبال دموكراسی هستند. ضمنا جنبش دانشجويی بدون بدنه نيز معنا ندارد، همانطور كه سر بدون تن جان ندارد، مثل گروه‌‏های اصلاح‌‏طلب كه سری هستند كه از تن جدا هستند. فكر كردن به تحكيم اين روابط بين سر و تن و فعال كردن و معنادار كردن جنبش دانشجويی پايه هرگونه برنامه‌‏ای است. شما اگر نتوانيد بين تحكيم و دانشگاه‌‏ها و دانشجويان همدلی و همزبانی و ارتباط و همكاری برقرار كنيد، در نهايت كاری از پيش نمی‌‏بريد. تحكيم بايد مشخص كند كه به عنوان تشكيلاتی با تاريخ و هويتی مشخص و خاص كه البته پويا و سيال بوده كجا می‌‏خواهد بايستد.
هويت دفتر تحيكم وحدت بر سه ضلع مثلث دموكراسی، نوگرايی دينی و عدالت‌‏خواهی بنا شده است. تحكيم بايد در تقويت اين سه ضلع بكوشد تا بتواند هم با جنبش‌‏هايی مانند جنبش زنان ارتباط داشته باشد و هم با جنبش‌‏های فرودستان و كارگران گفت‌‏وگو كند.

تاكنون نافرمانی مدنی و رفراندوم‌‏خواهی نتوانسته منشأ تحولی باشد. بالاتر از اينها بحث دگرگونی سريع و ناگهانی ساختار سياسی است كه اين از همه بعيدتر و نامطلوب است. امكان تحولات ناگهانی در ايران با واقعيت‌‏های موجود ناسازگار است.

اگر رژيم شاه با آمريكا يك مجموعه يك‌‏دست را ساخته و در ماه‌‏های اول، سركوب جدی كرده بود، به طور قطع در سای 57 و با آن سرعت رژيم سرنگون نمی‌‏شد. استفاده‌‏ای كه هم‌‏اكنون برخی جناح‌‏های امنيتی و نظامی موجود از آن تجربه می‌‏كنند، همين است و اين برخورد سخت و واكنش‌‏های خيلی شديدتر از كنش، مبتنی بر چنين تحليلی است وگرنه خود آنها هم می‌‏دانند كه اين اعتراضات دانشجويی، معلمان و زنان نمی‌‏تواند رژيم را سرنگون كنند. اما سياست آنها برخورد سخت است. زمانی كه چنگيزخان به ايران حمله كرد، در خراسان و شهرهای ابتدای مسيرش كشتاری به راه انداخت و وحشتی توليد كرد كه پس از آنكه جلو آمد، همه دست‌‏هايشان را به نشان تسليم بالا بردند. اين استراتژی چنگيزخانی و رعب است. اگر رژيمی در شرايطی قرار گيرد كه نتواند چنين عمل كند، اين به نفع جريان تحول‌‏خواهی است كه تحول‌‏خواهی را با منطق مدنی دنبال می‌‏كند نه با منطق چريكی.

نارضايتی وجود دارد. اين نارضايتی‌‏ها انباشت می‌‏شود تا در يك نقطه بحرانی منفجر شود. معلمی كه واقعاً كارد به استخوانش رسيده، معلمی كه ماهی 200 هزار تومان حقوق می‌‏گيرد و 500 هزار تومان خرجش است، اينها به اجبار به اعتراض كشيده می‌‏شوند. بسياری از ما در دوم خرداد دچار اين توهم شده بوديم كه گويا قاطبه مردم دموكراسی می‌‏خواهند. درست است كه دموكراسی‌‏خواهی در ايران يك ضرورت است و ما معتقديم كه حل حتی مسأله نان مردم هم در گرو حل مسأله اصلاح ساختار سياسی و دموكراتيك كردن آن است. از مشروطيت تاكنون اين مشكل را داريم. انقلابی بنام مشروطيت در صد سال پيش اتفاق افتاد اما توده مردم نمی‌‏دانستند مشروطيت چيست. در دوم خرداد هم بعداً معلوم شد كه اصولا مفهوم جامعه مدنی هنوز جا نيفتاده است و مردم به دليل اينكه به رقيب خاتمی اعتماد نداشتند كه بتواند تغيير ايجاد كند به او رأی ندادند. مردم خاتمی را يك عنصر حاشيه‌‏ای می‌‏دانستند كه می‌‏تواند با قرار گرفتن در متن تغيير ايجاد كند. لذا شعارهای دموكراسی و جامعه مدنی آقای خاتمی حداقل شش ميليون رأی آورد.

جدای از حرف و حديث‌‏هايی كه درباره دوم خرداد وجود دارد، آنها يك چيز ديگر می‌‏شنيدند. يعنی اينكه آقای خاتمی چه می‌‏گفت يك بحث است و اينكه مردم در مناطق مختلف كشور و در طبقات و لايه‌‏های گوناگون اجتماعی چه می‌‏شنيدند، بحث ديگری است. لذا در اين قسمت خلأيی وجود داشت. آقای احمدی‌‏نژاد هم آمد و از همين خلاء اصلاح‌‏‏طلبان استفاده كرد.

اگر نخواهيم دچار بی‌‏عملی شويم يا دچار عمليات ناگهانی و استشهادی شويم يا از سر استيصال به راهكارها و امكانات غيرمنطقی متوسل شويم، نبايد كاری بكنيم كه آخرين كار باشد. چنين كاری چقدر تأثير دارد؟ فرد در نهايت مجبور می‌‏شود مهاجرت كند و در عمل نقش و تأثير خود را از دست خواهد داد و اين همان چيزی است كه جريان اقتدارگرا می‌‏خواهد و برای آن زمينه‌‏سازی می‌‏كند. بايد به گونه‌‏ای عمل كرد كه نه دست خود را ببنديم كه ديگر نتوانيم حرف بزنيم و نه اينكه اصلاً حرفی نزنيم.

شرايط امروز ايران بسيار پيچيده و دشوار است و انتخاب عمل درست و منطقی و استمرار آن كار سختی است.

نبايد برخورد ما صرفاً خودمان را راضی كند چون بالاخره بايد تأثير گذاشت و تغيير داد.
در دوره خاتمی تلاش كردند هزينه‌‏های طرفداران اصلاحات و مخالفان خودشان را بسيار بالا ببرند. واقعيت اين است كه آن حدی كه آن روز خشونت به خرج می‌‏دادند، امروز نشان نمی‌‏دهند چون واقعيت اين بود كه بخشی از قدرت از دستشان خارج شده بود پس كوی دانشگاه را به وجود آوردند و بحران‌‏های متعدد آفريدند.

من نگران  تشديد خشونت‌‏ها در آستانه انتخابات هستم. اگر تحليل ما برای چهار سال آينده اين باشد كه ادامه اين وضعيت بهتر است كه با توجه به موقعيت از تداوم آن نگران نخواهيم بود. اما اگر فكر كنيم كه ادامه اين وضعيت بدتر و زيانبارتر است و بايد بخشی از نيروهای غيراقتدارگرا و جريان‌‏های مقابل هم وارد سيستم شوند، بايد در مورد راهكارهای آن و اينكه چه كنيم كه اين گزينه مرجح شانس بيشتری پيدا كند بينديشيم.

در پايان اين جلسه اعضای شورای مركزی دفتر تحكيم وحدت با توجه به انتخابات پيشرو و با اشاره به تجربيات گذشته و وضعيت كنونی كشور به انتقاد از عدم نقد شفاف و روشن‌‏بينانه مجموعه نيروهای تحول‌‏خواه از خود و فرافكنی مشكلات پرداختند و افزودند که دسترسی دوباره به امكانات و تريبون مجلس تنها با تكيه بر اشتباهات دولت احمدی‌‏نژاد و نداشتن برنامه‌‏ای روشن و شفاف هيچ چشم‌‏انداز روشنی جز آنچه در ابعاد وسيع‌‏تر در مجلس ششم اتفاق افتاد مانند بلوكه شدن طرح‌‏ها در شورای نگهبان و عدم پايداری و مقاومت برای مطرح شدن طرح‌‏هايی مانند قانون مطبوعات نخواهد داشت. گروه‌‏هايی كه می‌‏خواهند در انتخابات آينده شركت كنند بايد برنامه‌‏های خود را با راهكارهای عملی جهت تحقق آن همراه كنند.