ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

عيسی سحرخيز:
نهادی های صنفی و مطبوعات
در ليست امنيتی "براندازان نرم"

 
 
 
 

 

عيسی سحرخيز، روزنامه نگار و تحليلگر سياسی ايران، در مصاحبه تازه ای که با "آفتاب" کرده، سياست کنونی و دورنمائی دولت نسبت به مطبوعات را بررسی کرده است. بخش عمده اين مصاحبه را در زير می خوانيد:

 

نگاه دولت احمدی‌نژاد و به ويژه غلامحسين الهام، سخنگوی دولت و همچنين صفارهرندی وزير ارشاد به مطبوعات، برآمده از نگاه مشکوک و کشف توطئه‌ايست که برخی به مطبوعات دارند. اين نگاه را چه در زمينه برخورد با روزنامه‌نگاران و روزنامه‌ها و چه در رابطه با برخورد با نهادهای صنفی و حمايتی مطبوعات شاهد هستيم. برخوردی مبتنی بر خودی و غيرخودی که جمعی اندک را همراه و همراز می‌داند و جمعی ديگر را به عنوان پايگاه دشمن و مجری براندازی نرم در ايران تلقی می‌کند

بديهی است كه با وجود چنين نگاه مشکوکی به روزنامه‌نگاران و مطبوعات نمی‌توان انتظار داشت دولت نهم چتر حمايتی و حفاظتی برای روزنامه‌نگاران و مطبوعات داشته باشد. چنانكه از ظواهر امر هم برمی‌آيد كه دولت نهم وظيفه خود را تنها حمايت از"انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان" و اعضای آن می‌داند و حتی در درون اين جمع برخورد دوگانه‌ای صورت می‌گيرد.

پيش از دوران احمدی‌نژاد، در يک مقطعی که دولت و مجلس در اختيار اصلاح‌طلبان بود، برخورد با مطبوعات عموما از سوی بخشی از قوه قضاييه انجام می‌شد، اما با تغييراتی که در دولت و مجلس رخ داد، اغلب برخوردها توسط هيات نظارت بر مطبوعات انجام می‌شود.

در حال حاضر، ما شاهد دو کارکرد از سوی هيات نظارت هستيم، يکی اينکه به مطبوعات مجوز داده نمی‌شود و يا روند صدور مجوزها قطره‌چکانی است. اصولا نگاه بر اين است که ما روزنامه نياز نداريم و حتی وعده‌ای که وزير ارشاد در ابتدا داده بود که روزنامه‌های ارگان احزاب که توقيف شده‌اند، رفع توقيف می‌شوند، به آن عمل نشد

كار ديگر هيات نظارت براين است که به جای دادگاه که بايد اصل 168 قانون اساسی را اجرا کند و دادگاه مطبوعات به صورت علنی و با حضور هيات منصفه برگزار شود، اين وظيفه را از قوه قضاييه سلب کردند و منتقل کردند به يک جلسه غيرعلنی و بدون هيات منصفه و در آنجا در مورد سرنوشت مطبوعات و زندگی روزنامه‌نگاران تصميم می‌گيرند.

علاوه بر اين، در بخش حمايتی نيز می‌بينيم براساس ضوابط، کاغذ و فيلم و زينک داده نمی‌شود.

- همزمان با استعفای مشاور مطبوعاتی وزير ارشاد شايعات زيادی درباره دلايل اين استعفا مطرح شده با توجه به شناختی که شما از عملکرد و سابقه آقای مختاپور داريد، فکر می‌کنيد دليل اين استعفا چه بوده؟

 

- در ارتباط با استعفای آقای مختاپور سه مساله مطرح شده است: يکی بيماری بود که به نظر من مساله‌ای نبوده که يکباره در يک سال اخير اتفاق بيفتد و من احتمال اين مساله را ضعيف می‌دانم

 

- احتمال دوم با توجه به پيشينه آقای مختاپور مطرح می‌شود. با توجه به اينکه ايشان در زمان حضور آقای "مصطفی ميرسليم" در وزارت ارشاد در اوايل دهه 70  وظيفه اصلی مميزی را برعهده داشت و نتيجه آن در دوران اصلاحات کتابی شد به نام "مميزی كتاب" (که من به همه توصيه می‌کنم همه حتما اين کتاب را مطالعه کنند و ببينند چه کلمات و مسائلی سانسور می‌شد)، اين مساله مطرح است كه اگر قرار باشد آن ديدگاه در روزنامه‌ها مورد توجه قرار گيرد، هيچکدام از مطبوعات منتقد حق انتشار نخواهند داشت. برهمين اساس، يك شايعه و احتمال مطرح‌شده اين است كه استعفای آقای مختاپور در واقع، اعتراضی است به قوه قضاييه مبنی بر اينکه  "چرا وقتی ما تصميم می‌گيريم و نشرياتی را توقيف می‌کنيم، شما حکم رفع توقيف می‌دهيد؟"

بحث ديگر و احتمال سوم هم مربوط به تنش‌هايی است که ميان کادر دولت وجود دارد و اختلاف‌ها و رقابت‌های داخلی است. چون نگاه حاكم در دولت بر اساس کارشناسی نيست، طبيعتا سليقه‌های شخصی باعث کدورت، برخورد و نوعی رقابت برای گرفتن پست‌ها در آينده می‌شود و رفاقت‌های گذشته را به‌هم می‌زند

اگر صحبت‌های آقای الهام را نگاه کنيم، نشان می‌دهد که انتظارات آنها از قوه قضاييه در تبديل کردن روزنامه‌ها به ارگان دولت برآورده نشده است و طبيعتا کسی که در نوک حمله اين برخورد است فکر می‌کند کارهايی که انجام می‌دهد، بلااثر می‌شود. در چنين شرايطی فردی مثل آقای مختاپور كه متصدی حوزه مطبوعات در دولت بوده، هر روز نسبت به تصميمات قوه قضائيه مساله‌دارتر می‌شود و بنابراين، احتمال دارد كه اين دو موضوع به هم مرتبط باشد.

دولت در مقطعی سعی کرده که خودش سکان هدايت برخورد با مطبوعات را در دست بگيرد و مطبوعات را به خودسانسوری مجبور کند اما با تمام فشارها، ‌بخشنامه‌ها و تهديدها به دليل اينکه هر روز با بحران‌های متعددی مواجه می‌شود احساس عدم موفقيت می‌کند

به همين دليل، هم اکنون با جريان‌های تبليغاتی خود وارد صحنه شده‌اند و می‌خواهند يک جنگ روانی عليه مطبوعات را هدايت کنند تا قوه قضاييه را زيرسوال ببرند و به اين وسيله امکان برخورد با مطبوعات را فراهم کنند

يک نگاه بدبينانه هم اين است که قصد دارند از يک سو، جريان معتدل درون حاکميت را ايزوله کنند و از سوی ديگر گروه‌های خودسر را به شعار دادن مقابل دفاتر روزنامه‌ها بكشانند. همچنانکه در مورد روزنامه اعتماد ملی شاهد هر دو مورد بوده‌ايم و حتی در اين‌مورد با چهره‌ای چون آقای كروبی هم برخورد می‌شود.