شصت و ششمین مجمع
سالیانه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم
پزشکی تهران، که به انجمن خط امامی در میان تمام انجمن های
اسلامی شهرت دارد، با سخنرانی مهندس میرحسین
موسوی در سالن اجتماعات دانشکده فنی دانشگاه
تهران برگزار شد.
موسوی در سخنرانی خود که نکات برجسته آن را در ادامه می خونید،
به نکاتی اشاره کرد که نه تنها دیدگاه های او، بلکه کارپایه وی
در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و بدست گرفتن سکان
آنست. موسوی گفت:
در فضای دروغ،
تباهی، فساد، نبود عدالت و فضایی که افراد به این فکر هستند که
هر روز سفره آنها
کوچک تر می شود و بی پناه تر می شوند، زمینه آزادی هم از بین
می رود چرا که آزادی زمانی محقق می شود که افراد فرصتی برای اندیشیدن و فکر کردن
پیدا کنند.
عکس این قضیه نیز صادق است. بدین معنا که اکثر مردم خواستار نعمت آزادی که حق آنهاست و چیزی نیست که
به آنها اعطا شود
بلکه برای سلب آن باید دلیل و برهان داشته باشیم، هستند. این
جامعه مدافع ارزش ها،
راه شهیدان و معنویات است ولی در عین حال این اعتقاد در بین
مردم موجب نمی شود که آنها موافق دخالت در امور شخصی خود باشند.
در این جا جامعه هم اصولگرا و هم اصلاح طلب است. جامعه دوست ندارد به مقدسات آنها توهین شود
و دوست دارد
که همه نیز این قداست را پاس بدارند در عین حال مردم راضی
نیستند که برای مثال به
هر بهانه ای کتابی توقیف یا روزنامه ای بسته شود.
مردم می
توانند در درون خود این دو مساله را جمع کنند و راه رشد کشور
نیز همین است. جامعه تحمل زیادی برای دیدن تفاوت ها دارد و دولت ها، حکومت ها و
نهادهایی که می خواهند
متکی به مردم باشند باید از این ویژگی مردم استفاده کنند و از
جوانمردی و پایداری
مردم درس بگیرند.
جامعه ما در مجموع به روحانیت احترام میگذارد، این جامعه دلش
میخواهد در کنار روحانیت باشد و از او حمایت کند و از او توان
بگیرد و روحانیت نیز
به مردم کمک کند و در عین حال این جامعه اعتماد به روحانیت
دارد و این موجب برکات و خیر کثیری در رشد انگیزهها، پیروزی انقلاب و تداومش شده است،
اما این جامعه دوست ندارد روحانیت دولتی شود.
مردم ما نه
اینکه نخواهند روحانیت از نظام و دولت حمایت کند، بلکه این
حمایت را در گرو آن
میدانند که روحانیت مستقل باشد و تحت تاثیر قرارنگیرد.
جامعه
موافق بهبود فضای کسب و کار است و از خصوصیسازی دفاع میکند و
بر این باور است که بخش خصوصی را باید قدرتمند کرد اما این بحث با این موضوع متفاوت
است که جامعه موافق
تبدیل فضای ارزشی به جامعه سوداگرانه باشد که در آن همه چیز
در آن قابل خرید و
فروش باشد، این دو موضوع با یکدیگر متفاوت است.
کسانی که امور را میگردانند و همهی نهادهای برآمده از نظام جمهوری اسلامی که برای کشور مقدساند و
آرزوی ما این است که
تربیت و قوی شوند، باید توجه کنند که نمیتوانیم راجع به عزت
مردم غزه و حزبالله
لبنان صحبت کنیم و درباره عزت مردم خودمان صحبت نکنیم.
جامعه از باج ندادن به قدرتهای بزرگ حمایت میکند و این همان
اصولگرایی است، جامعه دوست ندارد وابستگی داشته باشیم، جامعه
قویا از داشتن تکنولوژی هستهیی حمایت
میکند. جامعه ما سرخم کردن در مقابل قدرتهای بزرگ و
خواستههایشان و اینکه پیشرفت ما در این تکنولوژیها را بگیرند رد میکند و آماده هر
نوع فداکاری برای
ایستادگی در این راه هست و از دولتمردان نیز این انتظار
میرود، این ویژگی
اصولگرایانه است.
درعین
حال از آنجا که در جامعه ما عقل جمعی حاکم است از تحریک بیهوده جهان
دل خوشی
ندارد.
از وظایف گروههایی که دل به حال مملکت میسوزانند باید این
باشد
که با تکیه بر این روحیهای که در داخل مردم است امکان وحدت
بیشتر را در صفوف ملت
فراهم کنند . این ظرفیت
وجود دارد که در میان ملت ظرفیتهای عظیم را برای دفاع از
انقلاب، نظام و دولت به
معنای عام و کلی پیدا کرد. این نظام نیازمند آن است که
دولتهای خود را داشته باشد.
آرزو میکنم کشور به سمت وحدت بیشتر برای حل مشکلات پیش رود. این موضوع جز با وحدت آحاد ملت و
جز با کمک
دانشجویان عزیز و انجمنهای اسلامی، جوانان فرهیخته، زنان،
مردان و مردم امکانپذیر
نیست. کشور را همه میسازنند و نه یک فرد و گروه، این خواست
جمعی است که همه میتوانند موفق باشند.
|