دستگاه سیاست خارجی از دیرباز نقش کلیدی و اساسی در اجرای و
تمشیت سیاست ها و منافع ملی و بین المللی هر دولت ایفا می کند.
به همین دلیل در سفرهای خارجی رئیس یک حکومت، وزیر امور خارجه
در سمت راست رئیس دولت می نشیند. علاوه بر آن گفتار و سخنان
وزیر امور خارجه در هر کشوری برخلاف سایر وزیران، به عنوان
مواضع رسمی آن کشور تلقی و معنا می شود.
با این مقدمه به سراغ وزارت امور خارجه دولت نهم می رویم. در
حالی که با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد انتظار می رفت
با تعیین و نصب یک وزیر کارآمد و فعال، علاوه بر محو نابسامانی
ها و نابرابری های گذشته در این دستگاه عریض و طویل باشیم،
شاهد سیاست ها و منویات سران نظام به ویژه شخص رئیس جمهور در
اجرای سیاست خارجی فعال به جای نقش منفعل و بی تاثیر باشیم.
ولی متاسفانه با روی کار آمدن منوچهر متکی به عنوان سکان دار
دستگاه سیاست خارجی دولت نهم نه تنها انتظارات بدیهی و طبیعی
در اجرای وظایف وزارت امور خارجه محقق نگردید، بلکه رفتار و
عملکرد ایشان و تمام منصوبین وی به قدری ناکارآمد و غیر تخصصی
است که در حال حاضر وزارت خارجه را به وزارتی خمود، بی تاثیر و
صرفا اجرایی تبدیل کرده است.
به نظر می رسد این مشکلات از دو موضوع ناشی می شود: نخست شخصیت
وزیر انتخابی و دوم اقدامات و عملکرد غیر حرفه ای و کاملا
رفاقتی و خانوادگی وی در انتصابات وزارت امور خارجه.
شخصیت ضعیف، ناتوان متکی در وزارت امور خارجه بر هیچکس پنهان
نیست. رفتار غیر دیپلماتیک وی در محافل مختلف، خنده های بلند و
استفاده از عبارت عامیانه و به قول معروف کوچه بازاری به هیچ
وجه در خور یک وزیر به ویژه امور خارجه نبوده و نیست.
موضوع دیگری که در این زمینه قابل ذکر است بحث انتصابات مدیران
و معاونین وزارت امور خارجه است. وی بدون توجه به ساختار و
وظایف ذاتی وزارت امور خارجه در دو سال گذشته اقدامات عجیبی در
تعیین و تغییر مدیران، سفرا و معاونین وزارت خارجه بعمل آورده
است.
بدعت اداره قائم مقامی وزیر و سرپرستی هم زمان معاونت
خاورمیانه و مشترک المنافع در دست یک نفر، ایجاد دو معاونت
جدید آفریقا و آمریکا برخلاف مقررات برنامه پنج ساله،
جابجایی کاملا سیاسی معاون کهنه کار آسیا به اروپا، سپردن
معاونت حقوقی و بین المللی به شخصیتی بدون کوچکترین تجربه
قبلی، ادغام برخی ادارات در یکدیگر و اختراع ادارات جدید، در
کنار اختصاص پست های مهم و جدید به بستگان از جمله اداره کل
امور بین المللی زنان و حقوق بشر به همسر خود و دیگر پست های
سیاسی اعم از داخل کشور و خارج از کشور به وابستگان سببی و
نسبی و دوستان هم دانشگاهی های سابق موسوم به محفل هند،
موضوعی نیست که به تحقیق و تفحص جدی نیاز داشته باشد و تقریبا
اکثر کارکنان وزارت امور خارجه با آن کم و بیش آشنا هستند، با
این حال این روند علیرغم چندین مرتبه زمزمه تغییر متکی،
همچنان با جدیت و آرامش بلکه سریع تر و به دور از عکس العمل
موثر مجلس شورای اسلامی، سازمان بازرسی کل کشور و شخص رئیس
جمهور ادامه دارد.
به نظر می رسد دیگر کسی حوصله تذکر و یادآوری رعایت قوانین را
به وزارت امور خارجه ندارد و یا شاید این احساس وجود دارد که
همگی بی فایده بوده و قهرا باید تا انتخابات بعدی ریاست
جمهوری، وزیر کنونی را تحمل کرد. گویا می توان از خیر منافع
ملی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران تا انتخابات بعدی گذشت و
همه چیز را تا آن زمان رها کرد.
اجازه دهید برای تقریب اذهان صرفا به چند مورد از دسته گل شخص
وزیر امور خارجه و مدیران تحت امر وی بپردازیم و ببینیم آیا
ادامه چنین وضعیتی هرچند برای چند ماه دیگر به صلاح مملکت می
باشد؟
ایران که از اعضای موسس سازمان ملل متحد به شمار می رود. در
سال جاری در پی پایان ماموریت دو ساله پنج عضو غیر دائم شورای
امنیت بر اساس سهمیه منطقه ای، قصد داشت با خروج اندونزی،
سهمیه آسیا را در اختیار گرفته و بدون رقیب به شورای امنیت راه
یابد. ولی نامزدی حساب شده ژاپن به رغم 9 بار عضویت قبلی در
شورای امنیت سبب شد شانس ایران برای پیروزی کم شود. با این
حال و علی رغم تمامی شواهد وقرائن برای راه نیافتن ایران به
شورای امنیت و حتی پاسخ طرف ژاپنی به عراقچی سفیر جمهوری
اسلامی در توکیو، وزارت امور خارجه با القائات واهی نظیر حمایت
تعداد زیادی از کشورها از نامزدی ایران نظیر غیر متعهدها،
اعضای کنفرانس اسلامی، کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی و..
بدون توجه به نتیجه کاملا مشخص در انتخابات شورای امنیت شرکت
کرد و درنتیجه ژاپن با 158 رای در برابر 32 رای ایران به کرسی
غیر دائم شورای امنیت در گروه آسیا دست یافت. اوگاندا با
181رای، ترکیه با 151 رای، اتریش با 133 رای و مکزیک با 185
رای دیگر کشورهایی بودند که به عضویت شورای امنیت درآمدند و
جالب آنکه جزیره 300 هزار نفری ایسلند که از عضویت باز مانده
بود توانست 87 رای بدست آورد. به همین دلیل مطبوعات ایسلندی در
واکنش به این نتیجه خواستار پاسخ وزارت خارجه کشورشان به دلایل
ناکامی خود در عضویت در شورای امنیت شدند. این امر در کنار عدم
موفقیت ایران در بدست گرفتن دبیرکلی اوپک و عضویت در شورای
حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به رغم تمام ظرفیت های
ایران برای حضور موثر، سبب گردید که چهره ضعیف و ناتوانی از
کشورمان در محافل بین المللی رقم خورد.
نتیجه در خواست عدم اقدام ایران به پیش نویس قطعنامه کانادا
علیه نقض حقوق بشر در ایران در سال 2008 در مجمع عمومی سازمان
ملل نیز در خور توجه است. در صورتی که درخواست ایران در مجمع
عمومی سازمان ملل تائید می شد، پیش نویس قطعنامه کانادا علیه
ایران بدون رای گیری از دستور کار خارج می شد. با این حال در
این رای گیری که در تاریخ ا/8/87 صورت گرفت تنها 71 کشور به
نفع ایران رای دادند و 81 کشور علیه ایران رای دادند. این در
حالی است که همین مورد با نتیجه 78 رای موافق و 79 رای مخالف
بدست آمده بود و ایران تنها با اختلاف یک رای نتوانست متن
کانادا را از دستور کار خارج سازد. لازم به ذکر است آقای حسینی
معاون حقوق و بین المللی پیش از تصویب پیش نویس قطعنامه کانادا
در یک تور منطقه ای به غرب آفریقا سفر کرد و در گزارشی به وزیر
امور خارجه با اشاره به تلاش های معاونت حقوقی و بین المللی
پیش بینی کرده بود که برخلاف سال گذشته، از تصویب قطعنامه
کانادا علیه ایران خودداری خواهد کرد.
جالب است بدانید که ناکامی و ناتوانی مشهود معاونت حقوقی و بین
المللی در اداره امور مربوط سبب گردید تا این معاونت در
ابتدای اسفندماه با هزینه گزاف دستور ساخت یک سمفونی به نام
غزه را صادر و در این باره برگ
دیگری بر افتخارات وزارت امور خارجه در دیپلماسی ریتمیک آقای
متکی و یارانش به دست بیاورد. به راستی آیا مرجعی در این خصوص
نباید پیگیر موضوع باشد؟ آیا وظیفه معاونت حقوقی وزارت خارجه
تهیه و ساخت سمفونی است که وزیر امور خارجه و معاون حقوقی وی
در شب اجرای این برنامه با کمال افتخار از آن به عنوان تلاش
برای اجرای منویات مقام رهبری
در حمایت از مردم مظلوم غزه یاد کنند؟
آیا حضور ضعیف وزیر امور خارجه در اجلاس دائوس و ناتوانی وی در
گفتگو به زبان انگلیسی در برابر کوشنر و کریستین امانپور که
دائما او را مسخره می کردند با برخورد قدرتمندانه اردوغان با
پرز و مدیر جلسه مشابه در اجلاس دائوس قابل قیاس است؟
در حالی که ترکیه و قطر نقش کلیدی در تحولات یک سال اخیر منطقه
ای بویژه در بحران غزه، گفتگوهای گروه های مختلف لبنانی در
دوحه، آشتی بین معارضه و دولت سودان و نیز گفتگوهای غیر مستقیم
سوریه و رژیم صهیونیستی ایفا نمودند، ایران به عنوان قدرت
منطقه ای چه نقشی را ایفا کرده است؟
آیا عملکرد وزارت امور خارجه در قبال طراحی ساختگی بحرین و
غوغا سالاری تکراری، عاقلانه و عزتمندانه بود؟ آیا ما هم در
قبال استفاده از نام خلیج عربی و یا تکرار ادعاهای واهی امارات
و اعراب در مورد جزایر سه گانه رفتار مناسبی داشته ایم یا
رفتار به هنگام ملت ایران در سراسر جهان همواره عامل برخورد
وزارت خارجه آنهم به صورت کاملا ضعیف بوده است؟
آیا وزارت امور خارجه در عراق و افغانستان و نزدیک شدن ناتو به
مرزهای کشور، استراتژی معین و قابل قبولی دارد یا صرفا منتظر
است تا ببیند فشار بعدی آن را به کدام موضع و برخورد سوق می
هد؟
آیا وزیر امور خارجه در خصوص دریای خزر هنوز بر این باور است
که "سهم ایران از این دریا
هیچ گاه
۵۰
درصد نبوده است و این رقم نه منطقیاست و نه قراردادی درباره
آن وجود
داشته است."
آیا در مناقشه گرجستان و روسیه، بحران گازی در اروپا، نفت،
تحریم های اتحادیه اروپا و... دیگر موارد که فرصت های طلائی
برای ایفای یک سیاست خارجی فعال و تحرک به عنوان یک بازیگر
موثر برای ما ایجاد کرده بود، به خوبی عمل کردیم؟
آیا نوآوری و شکوفایی در وزارت خارجه یعنی تهیه سمفونی چند
زبانه، همکاری وزیر در تهیه سریال کارآگاه علوی، پیشنهاد تهیه
نود سیاسی و یا کپی برداری لوگوی پشت سخنگو از وزارت خارجه
آمریکا و یا سکوت در برابر اهانت به ایرانیان، مسلمانان و
شیعیان در سراسر جهان است که همواره با مواضع ساختگی سعی می
کنیم افکار عمومی داخلی را توجیه کنیم؟
وزارت امور خارجه فارغ از ناکارآمدی ها یاد شده و نشده در عرصه
منطقه ای و بین المللی برای آزادی دیپلمات دربند خود در
انگلستان و ربوده شده در پاکستان چه اقدام موثری کرده است؟ |