اولریش تیلگنر، از گزارشگران شناخته شده آلمان است که تخصص او
در امور خاورمیانه و از جمله ایران است. وی در تازه ترین
گزارش خود از تهران در آستانه سیامین سالگرد انقلاب ایران
نوشت: سالگرد انقلاب ایران در بحرانی عمیق سپری می شود.
رادیو آلمان بخش هائی از گزارش وی را به شرح زیر منتشر کرد:
تهران با صرف هزینههای هنگفتی در تدارک جشنهای سالگرد انقلاب
است. جشنوارههای فیلم و تئاتر، همایشها و نمایشگاههای
مختلف. می خواهند خاطرات دوره سقوط شاه و بنیانگذاری جمهوری
اسلامی را زنده کنند. همزمان اما یک بحران سیاسی در حال
اوجگیری در کشور است. زیرا سقوط قیمت نفت اقتصاد ایران را به
لرزه درآورده است.
رئیسجمهور در آستانه درهم ریختگی اقتصادی است. کسری بودجه
کشور پیوسته در حال افزایش است و درآمد نفت دیگر قادر به تامین
یارانههای هنگفت و حجم عظیم واردات نیست.
در تهران احساس بیاطمینانی از اوضاع رو به فزونی است و صدای
انتقاد از دولت روز به روز بلندتر میشود. قیمت گوشت و میوه و
سبزیجات ۵۰ درصد افزایش یافته است. نارضایتی زنان و جوانان از
سختگیریها و کنترلهای پلیسی که در مورد پوشش و آرایش آنها
میشود، محسوس است.
اکنون در ایران دو و نیم میلیون جوان به دانشگاه میروند. این
تعداد ۱۵ برابر دانشجویان در زمان شاه است. دانشجویان دختر
در دانشگاه در اکثریتاند. زنان هر روز با شدت بیشتری وارد
بازار کار میشوند. در یک نگاه طولانیمدت، زیر پوست جامعه
ایران، برابری زنان و مردان درحال تحقق است.
قبل از انقلاب سن ازدواج ۲۱ سال بود. اکنون اما متوسط سن
ازدواج دختران به ۲۶ سال و پسران به ۳۱ سال رسیده است. کاهش
شدید نرخ زاد و ولد در ایران باعث تغییر در ابعاد و اندازههای
ساخت و ساز خانههای مسکونی شده است. آپارتمانهایی که در حال
حاضر در تهران ساخته میشوند دیگر مانند سابق بزرگ نیستند.
دلیل این امر تنها این نیست که خانوادهها کوچک شدهاند، بلکه
قیمت مسکن نیز به شدت افزایش یافته است و هر روز شمار کمتری از
مردم میتوانند از پس هزینهی خرید آپارتمان شخصی برآیند.
کسانی هم که توان خرید آپارتمان دارند، فقط میتوانند
آپارتمانهای کوچک بخرند.
برای از میان برداشتن چنین موانع اجتماعی، محمود احمدینژاد
اقدام به خانهسازی برای قشرهای کمدرآمد کرد، اما چنین چیزی
تنها تا زمانی امکان پذیر بود که میلیاردها دلار یارانه، صرف
سیمان و آهن میشد. این کار خود به مصرف عمومی در جامعه دامن
زد، بیآنکه به رشد اقتصادی ادامهدار در کشور بیانجامد. درآمد
حاصله از افزایش بهای نفت عموما صرف یارانههای دولتی و واردات
شد و همین امر خود مانعی اساسی در برابر بازسازی اقتصادی بوده
و هست.
اصلاح ساختار اقتصادی ایران یکی از هدفهای بعد از انقلاب
بود. برخلاف زمان شاه،
صنعت ایران میبایست مستقل و غیر وابسته به درآمدهای نفت
میشد. لیکن ۸ سال جنگ با عراق، ایران را سالها به
عقب راند. منابع اقتصادی کشور صرف جلوگیری از شکست نظامی در
جنگ شد. جنگ با عراق بر روی سیاست داخلی نیز اثرات فاحشی بجای
گذاشت. به بهانهی این جنگ، حکومت ایران دهان مخالفان را بست.
این جنگ بیش از سقوط رژیم شاه، فرهنگ سیاسی ایران را تحت تاثیر
قرار داد.
با حملهی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، این امید در میان
بسیاری از ایرانیها به وجود آمد که زیر فشارهای خارجی، و حتی
مداخلهی ارتش آمریکا، وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور تغییر کند.
اما مشکلات زیادی که آمریکا در عراق با آن مواجه شد، ایرانیان
را دلسرد کرد. برای بسیاری از منتقدان رژیم اسلامی،
نابسامانیهای داخلی کشور در برابر جنگ در افغانستان و عراق،
شر کوچکتری بود.
افزایش درآمدهای نفتی ایران در سالهای اخیر، روند سیاستگریزی
را در کشور تشدید کرده است. محمود احمدینژاد با استفاده از
این موقعیت به هموطنان خود زندگی بهتر را وعده داد. اما با
سقوط بهای نفت به پایینترین سطح خود در چهار سال اخیر، این
سیاست نیز به بنبست رسیده است. دولت دیگر قادر به تامین مالی
یارانهها نیست. همانند زمان شاه در سالهای دههی هفتاد
میلادی، ایران در معرض مشکلات عظیم سیاسی و اقتصادی قرار دارد.
نظام اسلامی در برابر تصمیمهای تعیینکننده قرار گرفته
است.
در چنین اوضاعی محدودیت اختیارات ریاست جمهوری خود را نشان
میدهد. هنوز هم دربارهی مسائل مهم، تصمیمگیرنده رهبر حکومت،
آیتالله علی خامنهای است که سیاست را از پشت صحنه هدایت می
کند.
تنها در سایهی رهبر حکومت و با تایید او، احمدینژاد
میتوانست سیاست خارجی تندروانهی خود را پیش ببرد. نحوهی
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در بهار آینده، با آیتالله
خامنهای است.
با توجه به نارضایتی فزایندهی مردم به خاطر مشکلات دامنهدار
اقتصادی و اجتماعی، برای محمود احمدینژاد بسیار دشوار خواهد
بود که در انتخابات آتی برای بار دوم به ریاست جمهوری برسد. او
از همینحالا مبارزات انتخاباتی خود را شروع کرده است. با
حملهی اسرائیل به غزه، احمدینژاد از شعار نابودی اسرائیل عقب
نشسته است. حتی تبریک احمدینژاد به باراک اوباما به خاطر
پیروزی در انتخابات، نشان میدهد که او برای بهبود مناسبات
سیاسی با آمریکا آماده است.
احمدینژاد آگاه است که چگونه اکثریت ایرانیان برای حل و فصل
مناقشهی ۳۰ ساله با آمریکا و از سرگیری مناسبات دیپلماتیک با
آن کشور علاقمند هستند. این چنین است که جمهوری اسلامی پس از
۳۰ سال از بنیانگذاری آن، در برابر یک تصمیم تعیینکننده قرار
گرفته است. اگر در بهار آینده، جهتگیری تازهی سیاسی
در ایران پیش نیاید، خطر بستهتر شدن حاکمیت و تحکیم نظام
استبدادی در کشور جدی است. |