ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

میرحسین موسوی:
وحدت ملی، یگانه ابزار
موفقیت سیاست خارجی است

آمدن میرحسین موسوی به صحنه انتخابات ریاست جمهوری به همان اندازه جدی تر شده است که نیآمدن خاتمی در آخرین سخنرانی او پر رنگ تر. به همین دلیل مصاحبه ها و اظهار نظرهای میرحسین موسوی در روزهای اخیر پیاپی شده و این پیش بینی که او بعنوان کاندیدای مستقل وارد صحنه خواهد شد تا از دو سو، یعنی جبهه اصلاحات و بخشی از جبهه اصولگرا مورد حمایت قرار گیرد جدی تر شده است. موسوی در جدیدترین مصاحبه خود می گوید: عده ای شعار عدالت را به ابزاری پوپولیستی برای جذب آراء و قلوب تبدیل کرده اند. در این مدت تقریبا تمام کلید واژه های مرتبط با عدالت از ادبیات سیاسی و اقتصادی ما حذف شده است. بدتر آنکه ما منابع کمیاب کشور را در خدمت اغراض سیاسی و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ایم و باین ترتیب غول فساد را در کشور بیدار کرده ایم. بنده بعنوان دفاع از انقلاب و امام (ره) می گویم هیچکدام از این رویکردها ارتباطی با اهداف ایشان و نظر یاتشان در مورد عدالت ندارد.

 
 
 
 
 

 

سایت توسعه و صنعت متن مصاحبه جدیدی را منتشر کرده که در آن میرحسین موسوی از سیاست های تنگ نظرانه داخلی انتقاد کرده و آنها را باعث کاهش دایره طرفداران نظام وتضعیف موقعیت جمهوری اسلامی در جهان ارزیابی کرده است. 

با گذشت سی سال از پیروزی انقلاب و بیست سال از وفات حضرت امام باید برای درک آرمان های انقلاب و امام زاویه دیدمان را عوض کنیم و با تغییری که در افق های نگاهمان به جامعه و جهان بوجود آمده لازم است با آن دوره روبرو شویم. در غیر اینصورت نه می توانیم به سادگی معنای شهید را  بفهمیم و نه بفهمیم چگونه می تواند یک موی کوخ نشینان بر همه کاخ نشینان و مرفهین ارجحیت دارد.

به نظر من پایبندی به اصولی که براحتی از نظرات حضرت امام و متون معتبر انقلاب قابل استخراج است بهترین را ه تامین منافع حیاتی و منافع ملی ماست. به شرطی که با ماجراجویی و حادثه آفرینی همراه نشود. ما احتیاج به تجزیه و تحلیل واقعگرایانه از امور بین الملل و جهان و درک بدون توهم از فرصت ها و تهدیدها داریم. همه اینها اگر با درک روشن و بدون خیال پردازی از توانایی های ملی و بایسته های  اعتقادی و اصولی همراه نباشد نتیجه نخواهد داد. اعتقاد دارم داشتن شرایط اقتصادی و سیاسی مطمئن در داخل برای اعمال و پیگیری سیاست خارجی فعال و قدرتمندانه ضروری است. سرنوشت وحدت ملی پیرامون منافع حیاتی و ملی کشور از موفقیت در سیاست خارجی جدایی ناپذیر است. ما برای تامین حداکثر منافع خودمان در رابطه با جهان باید مزیت های نسبی خودمان را بخوبی بشناسیم و بصورت عاقلانه و فعال از آنها در روابط بین الملل استفاده کنیم. سیاست های تنگ نظرانه داخلی که دایره طرفداران نظام را کم کند و یا سیاست های اقتصادی که نتواند عدالت را کنار توسعه و رشد سریع دنبال کند ضمن آنکه منابع داخلی را به هدر میدهد موقعیت مارا در جهان تضعیف می کند. ما باید بررسی کنیم تا چه اندازه از موقعیت و ظرفیت های ژئو استراتژیکی و ژئو پلیتیکی خودمان در سیاست خارجی استفاده می کنیم.

بنده به زبان تمثیل می گویم که برای مجاب کردن غرب و وادار کردن آنها برای دست کشیدن از سیاست های تخاصم آمیز، بیش از انکه احتیاج داشته باشیم نیویورک و پاریس و یا لندن را مجاب کنیم، احتیاج به حضور خردمندانه و فعال در اسلام آباد و انکارا و باکو و دوشنبه و ایروان و کابل داریم. ما کمتر توجه کرده ایم که ابزار و دارایی ما در چانه زنی یا مقابله با دشمنانمان همین مزیت های نسبی ما در جهان اسلام و منطقه است.

پرواز صدها هواپیما از ایران به دبی جز آنکه بازارهایمان را با کالاهای مصرفی بنجل پرکنیم و جیب دشمنانمان را پرکنیم کمکی به تقویت ما در خلیج فارس نمی کند. ما با ید برای حفظ امنیت خودمان در خلیج فارس عمق استراتژیک داشته باشیم. برای اینکار همانطور که برای اقتصاد برنامه های پنج ساله می نویسیم باید استراتژی و برنامه روشن داشته باشیم . دقت در مشکلات ورود ما به سازمان همکاری های شانگهای بخوبی علامت های بیراهه رفتنمان را نشان می دهد .

 در اول انقلاب و در آن دهه جریان چپ همین جریان خط امام خط، دفاع از محرومین و مستضعفین، خط برنامه ریزی و خط توسعه و خط آزادی بود و این چپ ربطی به سوسیالیسم نداشت و دنبال اعمال سیاست های سوسیالیستی و شبه سوسیالیستی نبود . این جریان که اکثریت مردم را نمایندگی می کرد در مجلس و دولت اکثریت بودند و اعتقاد داشتند که تبعیت از "اسلام ناب محمدی" می کنند و برای همین تمامی این مجموعه برای مشخص شدن مرزهای خود با جریانات دیگر خود را خط امامی میخواندند.

سیاست های دوران جنگ در زمان حیات حضرت امام (ره) بکار گرفته می شد. اگر ایشان میدیدند که جریان سوسیالیستی یا شبه سوسیالیستی است و اسلامی نیست لحظه ای برای برخورد تعلل نمی کردند. بعضی از اقدامات چون قیمت گذاری با دستور مستقیم ایشان به قوه قضاییه و قوه مجریه شروع شد و یا دستور تعزیرات نیز همینطور. دلیلش هم شرایط جنگ بود. بارها بنده ناظر پیگیری اینگونه سیاست ها از طرف ایشان بودم. مساله تعاونی ها که به دلیل فشار جریان راست متوقف شده بود دو سه بار بطور مستقیم از سوی ایشان پیگیری شد. البته عده ای در این کشور بودند که این نوع سیاست ها به منافع آنها لطمه می زد دولت را به انگهای مختلف مورد حمله قرار می دادند. بطور طبیعی یک عده ای هم پشت سر این کلیشه سازی جمع می شدند که همه از یک انگیزه در مخالفت با دولت تبعیت نمی کردند. در میان اینها افراد مذهبی و یا انقلابی کم نبودند و بنده همیشه احترام آنها را داشتم، گر چه منافع مردم و کشور را بر هر ملاحظه دیگر ترجیح می دادم، ولی عده ای دیگر بودند که هیچ حسی نسبت به مصالح ملی و دفاع مقدس و خون شهدا نداشتند. اینها نه به هویت اسلامی احساس تعلق می کردند و نه پایبند به مرزهای ملی بودند. تعجب آور نبود که بارها تئوریسین های اینها در شرایطی که در آمد نفت بین 6 تا7 میلیارد دلار نوسان داشت و به سختی روزهای جنگ را می‌گذراندیم و در حالیکه بیش از نصف همین در آمد نیز بطور مستقیم بعنوان هزینه های دفاع مقدس پرداخت میشد بما توصیه می کردند نرخ ارز را آزاد کنیم. آیا حق نبود کسانیکه ارقام و آمار و واقعیت ها دستشان بود نسبت به مقاصد اینگونه افراد شک بکنند. یکبار در سال 64 بنده با یکی از این نظریه پردازها بعد از رای اعتماد دولت از مجلس ملاقات کردم. ایشان حدود یکساعت از مزایای سیاست تعدیل در آن هنگامه جنگ و بحران صحبت کرد و اینکه  اگر اینکار بشود کشور گلستان میشود و چه و چه. ایشان وقتی صحبت را شروع کرد بنده حساس شدم و بخودم گفتم تحمل کنم تا همه صحبت ها را بشنوم . در آخر صحبت بنده گفتم که شما یک نکته را فراموش کردید. وقتی سئوال کرد چه نکته ای، گفتم آنکه بعد از اعمال این سیاست ها دست هایمان را جلوی صدام بلند کنیم. من هنوز یادم هست که در یک ساعت صحبت ایشان کلمه ای در رابطه با دفاع مقدس اشاره نشد و بعدها بنده به این جلسه بارها فکر کردم و به نتیجه رسیدم که برای این فرد و دوستانش مرزهای ملی و مصالح ملی و یا مصالح دینی بی معناست. بعد از اتمام وظایف دولت، بنده هیچگاه تعجب نکردم که آنها همان نظریات را پی بگیرند، بلکه تعجب بنده از دوستانی بود که در زمان همکاری با دولت زمان حضرت امام (ره) از "مای نوعی" تندتر بودند ولی وقتی ورق برگشت ما را به کوپنیسم و سوسیالیسم متهم کردند و حتی شخصیتی چون مرحوم "عالی نسب" با آن همه خدمت و سابقه تدین را با انگلیس مقایسه کردند. بنده در سیاست های دوران جنگ همیشه به اقتصاد اسلامی فکر می کردم و مجموعه سیاست های بکار گرفته شده در آن زمان را تنها راه ایستادگی یک کشور انقلاب کرده و در حال جنگ می یابم و بعدها وقتی شرایط بعضی از کشورهای در حال جنگ را مطالعه کردم و روی سیاستهای آنها دقت کردم این شبهه برای بنده ایجاد شد که آیا در بعضی جا ها کوتاه نیامدیم. شما سیاست های چرچیل را در زمان جنگ مطالعه کنید. آنها حتی کارگاه های دو نفره را از جهت ورود مواد اولیه و خروجی کالا و توزیع آن زیر نظر داشتند. بهر حال بعد از جنگ نه آن گروه مومنی که اشاره کردم بلکه امثال افرادی که اشاره شد کلیشه ای از دولت دفاع مقدس ساختند و سپس با قلم های خود آنرا آماج حملات قرار دادند. بنده هم نیازی به پاسخ نمی دیدم چون ذائقه مردم و رزمندگان و قشرهای مستضعف از نتیجه سیاست های آن دوران پاسخ آنها را می داد. اگر شما سئوال نمی کردید بنده علاقه ای به باز کردن موضوع نداشتم.

با روند موجود تحقق برنامه چشم انداز 20 ساله امکان پذیر نیست. یادمان باشد بعضی از رقیبان ما سرعت زیادی در توسعه پیدا کرده اند و شکاف ما و آنها می تواند تعادل های منطقه را بهم بزند و با توجه به ادعای اسلامیت از سوی ما این شکاف می تواند بضرر هم اسلام و هم ایران باشد. بنده گمان می کنم طراحان و تصویب کنندگان چشم انداز در سند چشم انداز نگران این شکاف بوده اند.

ما یا عدالت را در مقابل توسعه قرار داده ایم و آنرا محکوم کرده ایم و یا کلیشه ای بعنوان توزیع فقر ساخته ایم تا عدالت را مورد حمله قرار دهیم و یا آنرا در مقابل یک ارزش بنیادی دیگر مثل آزادی قرار داده ایم بدون آنکه توجه کنیم آزادی از دل عدالت بیرون می آید . و گاهی هم دیده ایم که عده ای شعار عدالت را به ابزاری پوپولیستی برای جذب آراء و قلوب تبدیل کرده اند. در این مدت تقریبا تمام كليه واژه های مرتبط با عدالت از ادبیات سیاسی و اقتصادی ما حذف شده است. بدتر آنکه ما منابع کمیاب کشور را در خدمت اغراض سیاسی و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ایم و باین ترتیب غول فساد را در کشور بیدار کرده ایم. بنده بعنوان دفاع از انقلاب و امام (ره) می گویم هیچکدام از این رویکردها ارتباطی با اهداف ایشان و نظریاتشان در مورد عدالت ندارد.