"ولادیمیر یفسییف" مفسر و کارشناس نظامی روس، در تفسیری که
روزنامه "نیزاویسیمایا گازیتا" منتشر کرد و خبرگزاری «ریا
نووستی» مخابره، پیرامون اشکال و احتمالات رویاروئی با ایران
اتمی نوشته است. وی در کنار احتمالات مختلف، از جمله براندازی
مخملی، محاصره اقتصادی، نفوذ جمهوری اسلامی در میان مردم عرب
منطقه، جنگ های محلی درایران و موزائیکی شدن کشور و... به
نکاتی را درباره حمله نظامی احتمالی به ایران مطرح می کند که
شاید جالب توجه ترین بخش این تفسیر باشد. این بخش از تفسیر
بلند او را می خوانید:
... بدین ترتیب برگزاری عملیات نظامی و یا تحقق "انقلاب
نارنجی"، حداقل در آینده نزدیک، بسیار بعید است.
امکان تفرقه اندازی بین اقوام مختلف ایران، با وجود تعداد زیاد
اقوام مختلف در این کشور 70 میلیونی که حدود 26 میلیون آن
آذربایجانی، 4.7 میلیون کرد، 2.2 میلیون ترکمن، و 1.4 ملیون
اعراب و بلوچ ها هستند نیز تردید برانگیز است. مسلماً پس از
آنکه کردها منطقه مستقلی در خاک عراق بدست آوردند، تمایل آنها
برای ایجاد دولت خود با متحد سازی کردهای ترکیه، ایران، عراق و
سوریه، بسیار زیاد شد. این مسئله با برخورد شدید، بویژه از سوی
آنکارا و تهران مواجه شد. پیامد آن نیز این بود که فعلاً مشکل
کردها در جمهوری اسلامی به میزان کافی خفه شده است.
تصور می شود که سناریوی حمله نظامی به ایران می تواند این گونه
باشد:
نیروهای هوایی و دریایی آمریکا اولین ضربه را توسط موشک های
بالدار به پدافندهای هوایی، مقرهای فرماندهی، ارتباطاتی،
پایگاه های موشکی و محل استقرار نیروهای ویژه وارد می کنند.
همزمان، عملیات جنگ الکترونی برای تحت فشار گذاشتن کانال های
ارتباطاتی و رادارها و ایجاد اختلال در هدایت نظامی نیروهای
مسلح جمهوری اسلامی ایران انجام می شود. این اقدامات نظم
عملیات نظامی را از بین برده و شرایطی مناسبی برای تحقق اولین
حمله هوایی ایجاد می کند.
پس از آن، از طریق ضربات موشکی و بمباران، از جمله با استفاده
از نزدیک ترین پایگاه های هوایی، آمریکا می تواند مسلط بر حریم
هوایی شده و بدون اینکه پاسخی از سوی ایران دریافت کند به
ترتیب پایگاه های هوایی و دریایی، هسته ای، نظامی و صنایع
دفاعی ایران را نابود کند. در این مرحله از عملیات، استفاده
گسترده از هواپیماهای مستقر روی عرشه ناوهای هواپیمابر و نیز
هواپیمایی استراتژیک آمریکایی ممکن است. هدف نهایی عملیات
نابودسازی کامل توان نظامی و دفاعی ایران خواهد بود. علاوه بر
این، ایران بطور کامل محاصره می شود که عملاً امکان هرگونه
صادرات نظامی به این کشور را منتفی می سازد. دقیقاً یک چنین
استراتژی از سوی ناتو در حین عملیات موفق در یوگسلاوی در بهار
سال 1999 استفاده شده بود.
شایان ذکر است که جنگ بی تماس
نیازی به توافق بین واشنگتن با ترکیه، آذربایجان، کشورهای عضو
شورای همکاری های دول عربی حاشیه خلیج فارس برای در اختیار
گذاشتن حریم هوایی خود به نیروهای آمریکایی و یا گشودن مرز با
ایران ندارد. ترکیب نیروهای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس و
سایر مناطق برای وارد ساختن ضربات خلع سلاح کننده بدون اعزام و
انتقال سایر نیروها کافی است که همین نیز اجازه می دهد عملیات
را بطور ناگهانی انجام داد. در
ترکیب واحد های نظامی آمریکا هم سلاح های فوق دقیق وجود دارند
و هم زیرساخت های لازم برای استفاده از آنها (پایگاه های
نظامی، ناوهای هواپیمابر و یگان های تهاجم) متعاقباً نتیجه می
شود که شمارش معکوس باید از زمانی باشد که تعاملات بین آژانس و تهران قطع شود. (اولین نشان اتخاذ تصمیم سیاسی تهران
برای ساخت
سلاح هسته ای). تا زمانی که ایران تعاملات خود را با آژانس حفظ
می کند و
اجازه می دهد که بازرسی های آژانس در خاک این کشور انجام شوند،
گویای این
است که صحبت درباره زمان مشخص پدیدار شدن سلاح هسته ای در
ایران موضوعی جدی نیست.
کامل این تفسیر را می توانید از
اینجا بخوانید! |