به مناسبت سی امین سالگرد انقلاب در ایران
روزنامه پرتیراژ الشرق الاوسط مصاحبهای با دکتر ابراهیم یزدی
نخستین وزیر خارجه ایران بعد از انقلاب انجام داده است که
ترجمه آن از نظر خوانندگان محترم میگذرد با این توضیح که
ابراهیم یزدی از شخصیتهای کلیدی انقلاب شمرده میشود که در
بیشتر رویدادهای آن شاهدی معتبر به حساب میآید و از نزدیک و با
نگاهی از درون، واقعیتهای روزهای اول انقلاب را برای نسل جدید
منعکس میکند.
س- بعد از گذشت 30 سال، اکنون چگونه به
انقلاب ایران نگاه میکنید؟دستاوردها و شکستهای آن چیست؟
ج- من میان خود انقلاب و رفتار فعلی حاکمان در
جمهوری اسلامی ایران تفاوت قائل میشوم و معتقدم انقلاب ایران
یک انقلابی به اندازه انقلابات کلاسیک جهان، ریشه دار و مردمی
بود و در نبرد تاریخی میان «سنت» و «مدرنیته» در ایران، شرایط
را به نفع مدرنیته تغیر داد. شعارهای انقلاب در سه چیز عمده
بود: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی.
منظور ما از استقلال پایان دادن به سلطه خارجی
بر کشور بود و در نتیجه ما امروز مستقل هستیم. در حال حاضرهیچ
نیروی خارجی نمیتواند خواستههای خود را بر حاکمیت کشور به
همان شکلی که در زمان شاه مرسوم بود دیکته کند.
اما درباره شعار آزادی، منظور ما رهائی از
سرکوب و استبداد بود، به طوری که حقوق
اساسی ملت مانند آزادی بیان، آزادی
اجتماعات و آزادی تحزب و فعالیت سیاسی رعایت شود که این
شعار هنوز تحقق نیافته است. درباره شعار سوم باید بگویم که هدف
ما ایجاد یک نظام جمهوری براساس قانون اساسی که چارچوبهای
اسلامی را رعایت کند، بود.اما امروز قانون اساسی مکررا زیر پا
گذاشته میشود.
س- در چارچوب بازنگری آنچه اتفاق افتاد و
چگونگی آن، آیا جریان روشنفکری مسئولیت عقب نشینی در برابر
حاکمیت دینی، در آغاز شکلگیری حکومت انقلابی را به عهده
میگیرد؟
ج- روشنفکران آن زمان، چه روشنفکری دینی و چه
غیردینی، وظیفه تاریخی خود، گروههای شرکت کننده در انقلاب،
جایگاه آنان و نقش و وزن سیاسی آنها را به درستی درک نکردند.
از اهمیت ارتباط روحانیون با عوام و تأثیر آن بر تودهها
برداشت صحیحی نداشته و دائما این رابطه را کماهمیت تلقی
میکردند و همزمان با آن تأثیر نفوذ تشکل خود را بر مردم بیشتر
ارزیابی میکردند. بر این اساس در نخستین رویاروئی میان دولت
مهندس بازرگان و همکاران وی با حکومت مذهبی، در کنار روحانیون
ایستادند.
س- اختلافات میان گروههای متنوع انقلاب چگونه
آغاز شد؟
ج- در جریان انقلاب همه گروهها و احزاب از
راست گرفته تا چپ و دینی و
غیردینی، بر آنچه که نمیخواستند اتفاق نظر داشتند. این
خواسته مبتنی بود بر رفتن شاه و سقوط رژیم استبدادی وی و
پایان دادن به سلطه خارجی بر امور داخلی ما بود. اما همه این
گروهها بر آنچه که باید جایگزین رژیم شاه شود اتفاق نظر
نداشتند. به همین دلیل اختلافات بلافاصله بعد از سقوط شاه آغاز
گشت. اما دلیل دیگر به ساختار اجتماعی جامعه ایران برمیگردد
که بیشتر مردم به شدت تحت نفوذ روحانیون قرار داشتند. در این
راستا میلیونها انسان در انقلاب شرکت کردند و روشنفکران دینی
و
غیردینی در برابر روحانیون به یک گروه اقلیت تبدیل شدند. در
نتیجه روحانیون با یافتن این پایگاه وسیع مردمی به کمتر از یک
حکومت مطلقه که کاملا در اختیار آنهاست تن نمیدادند. این
وضعیت امور را به آنجا کشاند که شعار «همه
با هم» انقلاب، تبدیل به شعار «همه با من» شد و «هرکس
که با من نیست پس بر ضد من است».
در حقیقت افراد زیادی از روحانیون بودند که
اندیشه آنها تطابقی با افکار دینی و سیاسی آقای خمینی نداشت
اما تأثیر خاص خود را بر عوام داشتند و این موجب شد که رفته
رفته آقای خمینی خواستههای آنها را در نظر بگیرد. من معتقدم
که یک چیزی شبیه به کشمکش میان آقای خمینی و روحانیون
تندروتر(مرتجعین مذهبی) از او شکل گرفت. آنان نظراتی مخالف با
وی داشتند که در نهایت این نظرات اندک اندک بر کشور حاکم شد.
س- بعد از گذشت 30 سال از انقلاب، به نظر شما
برندگان و بازندگان واقعی آن چه کسانی هستند؟
ج- فرزندان انقلاب بازندگان واقعی آن هستند.
کشور ما هزینه بالائی برای ستیز و درگیری میان نیروهای انقلاب
پرداخت کرد. روحانیت نفوذ تاریخی خود را بر مردم از دست داد و
با در اختیار گرفتن مناصب دولتی و حکومتی، یک اشتباه
استراتژیکی بزرگی مرتکب شد. در حقیقت نزاعی که امروز میان
اصلاح طلبان و روحانیون محافظهکار در ایران در جریان است، مرا
به یاد نزاع و درگیری میان نیروهای دینی، لیبرال، چپ و
ملیگرای اوائل انقلاب میاندازد.
فعالیت سیاسی سپاه پاسداران که این روزها مطرح
میشود مخالف صریح قانون است.همچنین ورود آنها به فعالیتهای
اقتصادی در دراز مدت تأثیر منفی خواهد داشت. در حقیقت کسانی که
امروز بر ایران حکومت میکنند مخلوطی از فرماندهان سپاه،
خامنهای، طبقه نوظهور ثروت و تعدادی از آیتاللههای صاحب
نفوذ در نهادهای حکومتی هستند.
س- آیا شما نسبت به آینده ایران بدبین یا
خوشبین هستید؟
ج- من نسبت به آینده کشورم خوش بین هستم. با
توجه به دوری مسافت و بدون در نظر گرفتن اینکه چه زمانی به هدف
میرسیم، ما به سوی دموکراسی حرکت میکنیم. |