خود سوزی یک
ایرانی در برابر مجلس که خبرگزاری های داخلی براساس مستنداتی
در نخستین خبر او را جانباز اعلام داشتند، بازتاب های قابل پیشبینی داشت. روز گذشته علی لاریجانی رئیس مجلس و علاء الدین
بروجردی از معاون امنیتی سابق وزارت خارجه و رئیس کمیسیون
امنیتی مجلس شتابزده سخنرانی کرده و "جانباز" بودن آن که
را نیم
سوخته به بیمارستان منتقل شد و هنوز معلوم نیست مرده یا نیم
مرده است تکذیب کردند. این تکذیب بدتر از تائید، نشان داد
که برای آن رئیس و آن رئیس کمیسیون جان انسان ها و درد و
مشکلات آنها که وادارشان به خودسوزی می کند مهم نیست، بلکه مهم
آنست که جانباز جنگ نباشد زیرا فاش میشود، آنچه تلاش می
کنند فاش نشود. این که بنام جانباز دولت و مجلس تشکیل دادهاند، اما جانباز جان به لب رسیده و له شده در زیر آوار گرانی و
بیمسکنی خود را در برابر مجلس آتش می زند.
هر دو سخنران فردی که خودسوزی کرد را معتاد معرفی کردند و این
که زندانی هم بوده است. کدام معتاد در کدام کشور دنیا در مقابل
مجلس خود را آتش زده است که این دومین آن باشد؟ معتاد که حال
خود سوزی ندارد و بیشتر به فکر خودسازی است. زندانی هم می
تواند جانباز باشد.
آنچه درباره این خودسوزی در جلسه روز گذشته مجلس در باره آن
سخن گفته نشد آن دردی بود که آن ایرانی را که جانباز بوده و یا
نبوده وادار به خودسوزی در برابر مجلس کرد. این همان دردی است
که صدها هزار کارگر بیکار شده و حقوق عقب افتاده کارخانه های
نابود شده کشور دارند. همه آنها جانبازند با این تعبیر که با
جان آنها در جمهوری اسلامی بازی میشود. مثل بقیه مردم ایران؛
مثل نویسندگان آن 260 هزار نامه ای که در سفر احمدی نژاد به
کرمانشاه تسلیم او شد. |