کنفرانس معروف
"برلین" دو دستآورد داشت. یکی برای شاخه های امنیتی زیر
نورافکن رفته دوران اصلاحات و یک هم برای خوش باورانی که هنوز
باور نداشتند دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی چه مانورهائی را
آموخته و چه امکانات عظیم مالی دارند. شاخه های امنیتی مورد
بحث نانی را که در زندان آماده کرده بودند در خارج کشور و در
کنفرانس برلین به تنور چسباندند. با شعارهای پرخاشجویانه و
ظاهر سرخ و آتشین. نه تنها علیه اکبر گنجی، که حتی علیه امثال
عزت الله سحابی و محمود دولت آبادی و متهم کردن همه آنها به
سازکاری و اجرای ماموریت از طرف جمهوری اسلامی( کدام جمهوری
اسلامی؟).
این نان را به
این دلیل در تهران آماده کرده بودند که از میان تواب های
چهارمیخه دهه 60 عده ای دستچین شده و در شبکه ای که حسین
شریعتمداری و سعید امامی سازمان داده شدند، برای همین ماموریت
ها در خارج از کشور. گروه ها و احزاب و سازمان های سوپرچپ و
کمونیست با شعار ضد دین و خدا، یا از میان همین افراد شکل گرفت
و یا آنها مبتکر و رابط آن شدند. آنها روی دیگر این بازی را،
به ترفند حمایت های سیاسی در تهران با به دام بازی کشاندن
امثال اصغر زاده (از دانشجویان اشغال کننده سفارت)، "طبرزدی" و
"منوچهر محمدی" در جریان تحصن دانشجویان در روزهای پس از 18
تیر و یا انتخابات مجلس ششم و یا حتی انتخابات دوره دوم ریاست
جمهوری دوران اصلاحات و ... به صحنه آورده بودند. اخبار این
مقاطع در مطبوعات واقعا خواندنی است. حتی درجریان انتخابات
دوره دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی؛ برای آنکه وی نتواند رای
بیآورد، نه تنها 10 کاندیدای رنگارنگ به میدان فرستاده بودند،
بلکه همین دکتر "جاسبی" عضو رهبری موتلفه را با شعارها و
پلاکاردهای انگلیسی به میدان فرستاده بودند. شکل و شمایلی که
از سردار قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری درست کرده و
ماموریتی که به او داده بودند و یا سخنرانی تلویزیونی احمدی
نژاد که در آن از آزادی حجاب و روسری دخترها دفاع کرد و خلاصه
انبوهی خبر هست که اگر زیر نورافکن قرار گیرد، بیش از پیش
معلوم می شود قدرت "مکار" چگونه مانور می کند.
این بازی کهنه
اکنون و پس از دستگیری و زندان کوتاه مدت برخی دانشجویان مدعی
کمونیسم و چپ و انقلاب، که تا پیش از این دستگیری ها- یکسال
ونیم پس از دولت احمدی نژاد- با کلاه بره ستاره دار چه گوارا
در دانشگاه ها- عمدتا تهران- مانورهای سرخ می دادند، شکل تازه
ای گرفته است. یعنی همان قبای مندرس امنیتی را که اشاره کردم،
تن یک عده دیگر کرده اند. عده ای که شک نیست بیشتر آنها صادق،
اما کم اطلاع و زود گُر گرفته اند و البته در دام چاله بازی.
همانگونه که طبرزدی و منوچهر محمدی و دیگران و حتی پیروز دوانی
در این دام چاله ها و بازی ها افتادند.
از آن جمع که
به زندانی کوتاه مدت رفتند و بیرون آمدند، نقل خاطرات و حوادثی
پیرامون مناسبات ویژه با "بازجویان عزیز" می شود که شاید یک
روزی صلاح بود انتشار یابد. منتهی سطح آنقدر پائین بود که
امثال شریعتمداری و یا رحیم پورازغدی و قاضی مرتضوی و قاضی
حداد و محسنی اژه ای... خودشان آنها را به حضور احضار نکردند ،
بلکه نوچه هایشان برخی ارتباط ها را برای آینده ترتیب دادند و
"حکم معلق" و دادگاهی که همیشه درهایش برای احضار و صدور حکم
باز است، شد "شمشیر داموگلس".
ما نمی دانیم
چه کسانی در میان چه دسته بندی هائی "بُر" خورده و در آب نمک
خوابانده شده اند، اما نسبت به عملکردها می توانیم هشدار بدهیم
تا اشاره ای باشد به عقلای این گروه ها. شاید به دور و برخود
بیشتر نگاه کنند، گذشته را مرور کنند، به واقعیات امروز جامعه
و سمت گیری های دولت حاکم بیاندیشند و کلاه خود را پیش از
گرفتار شدن در چنبره هیجان سازی های هدایت شده امنیتی قاضی
کنند و ابتدا به خود و سپس به جامعه پاسخ بدهند: به کجا می
رویم؟
یکی از حاشیه
های مراسم سخنرانی محمد خاتمی در دانشگاه تهران که در ادامه می
خوانید، بهانه ای شد برای این مرور سریع "از کنفرانس برلین- تا
انتخابات آینده ریاست جمهوری". از قول خبرگزاری ایسنا بخوانید:
«همچنين
زماني كه سخنراني خاتمي
در بيرون از سالن، در راهروها و
طبقات دانشگاه با دستگاههاي ويدئو
پروژكتور پخش ميشد، ويژهنامههايي
كه عنوان انجمن اسلامي دانشجويان
دموكراسي خواه دانشگاه تهران و
علوم پزشكي تهران و همين طور جمعي از
دانشجويان مسلمان دانشگاه تهران روي
آنها درج شده بود شامل مطالبي در
انتقاد از خاتمي بين حاضران پخش
ميشد.
» |