دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران اخیر در
کنفرانس مشترک "شبکه ی دویچه وله" و "مرکز بین المللی بن برای
تبدیل (مراکز نظامی)" که در تاریخ 4 دسامبر 2008 در شهر بن،
پایتخت سابق آلمان تشکیل شده بود شرکت کرد. او در این کنفرانس،
با توجه به ورود چهرهای جدید به کاخ سفید و احتمال تغییرات در
سیاست امریکا نقطه نظرات خود را بیان داشت. متن این سخنرانی
توسط پایگاه اینترنتی روابط عمومی نهضت آزادی ترجمه و منتشر
شده است که بخش هائی از آن را- بویژه در ارتباط با مناسبات
ایران و امریکا- می خوانید.
دکتر یزدی ضمن برشماری ویژگی های نظام پارلمانی و متکی به
آزادی احزاب، در باره ایران گفت:
در برخی از کشورهای در حال توسعه، همانند ایران، حاکمان
خود را یگانه نگهبان مشروع سیستم و منتخب خدا می دانند. در
منطق آنان، هر کوشش در جایگزینی آنان از طریق انتخابات آزاد و
منصفانه مارک "انقلاب مخملی" ویا "براندازی قانونی" از نوع
انقلاب نارنجی ویا مخملی زده میشود، چه رسد به براندازی.
دبیرکل نهضت آزادی ایران در ارتباط با مناسبات ایران و
امریکا گفت:
پس از 11 سپتامبر، بسیاری از ایرانیان ابراز همدردی خود
را با مردم آمریکا بیان داشتند. با وجود این، دولت بوش این
موضوع و سایر موضعگیری های انسان دوستانه ایرانیان را نادیده
گرفت و از فرصت استفاده نکرد.
دولت آمریکا چهار شکایت عمده را از دولت ایران بیان
داشته است: برنامه فناوری هسته ای ایران، مخالفت ایران با
"فرایند صلح" بین اسرائیل، اعراب و فلسطینیان، حمایت ایران از
گروه های ترورریست و آخرین آنها نقض حقوق بشر در ایران.
در مورد برنامه هسته ای ایران، موضع حزب من، نهضت آزادی
ایران بعنوان حزبی اپوزیسیون، و نظر بسیاری از ایرانیان بر
اساس منافع و امنیت ملی ما را میتوان چنین خلاصه کرد: بسیاری
از ایرانیان سوال جدی در مورد درست بودن تولید انرژی هسته ای
توسط کشوری مانند ایران دارند. ایران یکی از بزرگترین کشورهای
تولید کننده نفت در دنیا و دومین کشور از نظر ذخیره گاز طبیعی
است. ایران کشوری با بیش از 70% آفتاب در سال است.
تولید انرژی هسته ای در مقایسه با سایر منابع انرژی از
نظر اقتصادی بسیار گران و دارای فناوری پیچیده است. بنابراین،
سوال فنی و اقتصادی ما اینست که چرا وقتی سایر منابع مفید تر و
سالم تر در دسترس است، ایران باید در فناوری هسته ای سرمایه
گذاری کند.
ایران یکی از امضا کنندگان قرارداد منع توسعه سلاح های
هسته ای(NPT)
است و بر این اساس ایران حق اکتساب دانش و فناوری هسته ای برای
مقاصد غیر نظامی را دارد. ایران را نمی توان از این حق
بازداشت. اگر چه، ممکن است بسیاری از ایرانیان مخالفت و تردید
جدی با تولید انرژی هسته ای را داشته باشند، اما حق ایران است
که در باره آن تصمیم بگیرد. قدرت های خارجی نباید بجای ما در
این باره تصمیم بگیرند، همچنان که در گذشته های دور در باره
صنعت نفت ما انجام می دادند.
ایران بعنوان امضا کننده معاهده
NPT
و برای اعتماد سازی همچنین مجبور و متعهد به در نظر گرفتن
مقررات "پادمان" و پروتکل الحاقی و همکاری کامل با آژانس بین
المللی انرژی هسته ای(IAEA)
است. آژانس
(IAEA)
اعتقاد دارد که ایران درگیر فعالیـت های مخفیانه هستهای بوده
و هست. ایران به موقع برخی از فعالیـت های خود مانند فعالیت
غنی سازی ارانیوم در نطنز، تولید کیک زرد در اصفهان و تولید آب
سنگین در اراک را به آژانس گزارش نداده است. بعلاوه، حتی یک
رآکتورتولیدانرژی اتمی در ایران عملیاتی نیست. رآکتور در حال
ساخت بوشهر هنوز فعال نشده است. روس ها مکررً راه اندازی
راکتور بوشهر را به تعویق می اندازند. این وضعیت این سوال را
پیش می آورد که غنی سازی اورانیوم برای ایران چه منافعی دارد؟
بر اساس گزارش اخیر آژانس بین المللی، در حالیکه ایران
با آژانس همکاری کرده است، اما از بازرسی آژانس از تجهیزات آب
سنگین اراک جلوگیری کرده است. همچنین ایران پیشنهاد گروه 5+1
مبنی بر جایگزینی تجهیزات آب سنگین با تجیزات آب سبک را قبول
نکرده است. علاوه بر این، ایران برغم مخالفت آژانس و قطعنامه
های سازمان ملل، به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد.
بسته پیشنهادی 5+1 به ایران، مشروط به برخی از اصلاحات و
اضافات میتواند اساس همکاری برای حل این بن بست باشد.
برای مثال، برخی از این اصلاحات میتواند پایان مخالفت
آمریکا با ساخت لوله نفتی برای انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی
به اروپا از طریق ایران و خلیج فارس باشد. همین موضوع برای
احداث خط لوله نفت و گاز ایران به هند و پاکستان مطرح است.
بسیاری از ایرانیان اعتقاد به انتقال غنی سازی اورانیوم از
ایران به روسیه ندارند. ایرانیان به روسها اعتماد ندارند.
ایران در گذشته و به حق، پیشنهاد شکل گیری کنسرسیوم بین المللی
برای مدیریت تشکیلات غنی سازی اورانیوم در داخل ایران را داد.
تحت جو عدم اعتماد کنونی چنین پیشنهادی قابل قبول بنظر نمی
رسد، اما اگر مذاکرات ادامه یابد و ایران بسته پیشنهادی را
بشرط اصلاحات ارائه شده قبول کند، اعتماد بین المللی لازم بدست
خواهد آمد و تشکیل چنین کنسرسیومی عملی خواهد بود.
بنظر میرسد دولت ایران به حل مسئله مشاجره اتمی تمایل
ندارد. برخی در ایران چنین عقیده دارند که علت اینست که حل
مسئله اتمی به مناقشه بین ایران و کشورهای غربی و بین ایران و
سازمان ملل خاتمه نخواهد داد. مباحثی جدی تر از برنامه هسته ای
مانند زیر پا گذاردن حقوق بشردرایران وجود دارد که خود را به
خط مقدم خواهد کشاند، همچنان که قبل از بالا کشیدن دامنه بحث
انرژی هسته وجود داشت. زیر پا گذاردن حقوق بشر در ایران شدید،
عریان و گسترده است. اعضا گروه های مخالف، گروه های کارگری و
معلمان، سازمان های دانشجویی، گروه های حقوق زنان و حتی
روحانیون شیعه که با دکترین رسمی ولایت فقیه مخالف هستند بطور
سیستماتیک سرکوب و بطور خود سرانه دستگیر و بازداشت میشوند.
در نظر کشورهای غربی ممکن است برنامه هسته ای فوری تر از
سایر مباحث باشد. اما برای ایرانیان توجه جهانیان را از زیرپا
گذاردن گسترده حقوق بشر و نبود دموکراسی در ایران منحرف می
کند. ایران موافقتنامه
NPT
را امضا کرده است ولی فراموش نکنیم که همچنین بیانیه جهانی
حقوق بشر و سایر قراردادهای مربوطه بین المللی راهم امضا کرده
است. بند 9 قانون مدنی ایران به روشنی اعلام میدارد که
قراردادها و معاهدات بین المللی که توسط ایران تایید و تصویب
شده اند بخشی از قانون ایران محسوب شده و باید توسط حکومت
ایران رعایت شود. اما حکومت ایران به این تعهدات و وظایف بین
المللی اعتنا نمی کند. علاوه براین، حتی اصول مصرح در فصل سوم
قانون اساسی، در رابطه با حقوق و آزادی های اساسی مردم را
رعایت نمیکند. برای اکثر ایرانیان، زیر پا گذاردن آشکارای حقوق
بشر در ایران تهدید بزرگتری برای منافع ملی و امنیت ایران و
صلح در منطقه نسبت به برنامه هسته ای است. رعایت حقوق بشر پیش
نیاز دموکراسی در ایران است. توسعه دموکراسی که اساس ثبات
سیاسی و اقتصادی است نیاز به حل نهایی و دائمی مسئله فعلی
ایران و در داخل ایران، دارد.
تحریم هایی که توسط تصمیمات یکجانبه دولت آمریکا یا از
طریق قطعنامه های سازمان ملل اعمال شده اند در وادارساختن
ایران به رعایت خواسته های جهانی موثر نبوده اند. بر عکس این
تحریم ها در حقیقت به مردم عادی ایران آسیب رسانده است نه
حکومتگران. علاوه براین، جو کلی ایجاد شده توسط دولت آمریکا،
دستاویزی شده است برای حاکمان ایران تا فشارهای بیشتری بر
فعالان سیاسی وارد سازند. این نوع تحریم ها در واقع به فرایند
دموکراسی در ایران آسیب رسانده است.
در مورد صلح خاورمیانه، ما بر این عقیده نیستیم که
ایران سد راه صلح است. راه حل مناقشه اکنون بسیار روشن است:
"زمین در مقابل صلح". اجماع نظر بین المللی برای این راه حل
بوجودآمده است. دولتهای عرب متفقاً قبول و اعلام کرده اند که
اگر اسراییل به قطعنامه 242 سازمان ملل گردن نهد، و از سر زمین
های اشغالی درجنگ ژوئن 1967 خارج شود، و کشور مستقل فلسطینی در
این سرزمین ها را به رسمیت بشناسد، آنها اسراییل را به رسمیت
خواهند شناخت و با او رابطه کامل دیپلماتیک برقرارخواهند کرد.
بعلاوه، عبدالله پادشاه عربستان سعودی اعلام کرد که اگر ساکنین
یهودی ساحل غربی مایل به ماندن در ساحل غربی بعنوان شهروندان
فلسطینی نباشند و آنجا را ترک کنند، ده میلیارد دلار بعنوان
هزینه جابجائی خواهد پرداخت.
فرصت تاریخی برای یک صلح پایدار و منصفانه در خاور میانه
وجود دارد. بار صلح به دوش اسراییل است. آیا واقعا ایران مانع
صلح است؟ اگر اسراییل واقعاً این راه حل را اجرا کند و صلح به
دست آید، ایران چگونه می تواند مانع آن شود؟ بنظر نمی رسد
ایران مانع صلح باشد. بر عکس، دو رییس جمهور قبلی ایران، هاشمی
و خاتمی، بطورآشکار بیان کرده اند که اگر اعراب و از جمله
فلسطینیان، با اسراییل بر سر برنامه صلحی توافقی حاصل کنند،
ایران آنرا می پذیرد.
دولت آمریکا همچنین ادعا میکند که ایران تروریست های
لبنان و فلسطینی را حمایت می کند. ایران حمایـت از این گروه ها
را نه پنهان و نه رد می کند. ایران، بر اساس تعریف سازمان ملل
از تروریسم ومطابق با آن گروه هائی که از سرزمین در برابر ارتش
متجاوز دفاع می کنند تروریست نمی داند. با وجود این، درصورت
تحقق صلح کل این مسئله بلاموضوع خواهد شد. صلح به معنی اینست
که اسراییل مزارع شعبا در جنوب لبنان را تخلیه خواهد کرد.
رهبران لبنان، ازجمله حزب الله ، موافقت کرده اند که پس از
تخلیه این مزارع توسط اسراییل و رفتن سربازان اسرائیل از خاک
لبنان، حزب الله اسلحه خود را زمین خواهد گذارد و یک حزب سیاسی
خواهد شد.
این چهار موضوع اغلب بعنوان سدهای اصلی سازش بین ایران و
کشورهای غربی ذکر شده است. اما از طرف دیگر، چالش های جدی
دیگری در برابر ایران و کشورهای غربی و سایر قدرت های برتر
وجود دارد که از آن مشترکا رنج می بریم و اینکه بدون همکاری
متقابل این مشکلات حل نا شدنی هستند.
بنابراین، مسئله اساسی بین دو کشور ایران و آمریکا، لیست چهار
گانه فوق نیست. سی سال بی اعتمادی و دشمنی درروابط بین دو کشور
وجود دارد، جوی که در داخل هر دو کشورتوسط تبلیغات بر روی
مردم تشدید شده است. برای حل اختلافات و حصول درجه ای از
مصالحه، ابتدا باید تمایل به مصالحه و سپس مذاکره وجود داشته
باشد. برای بسیاری از ایرانیان، بهترین عمل برای دولت جدید
اوباما و برای اتحادیه اروپا، و همچنین ایران، مذاکره بدون قید
و شرط، رودررو، آشکار و رسمی است. نه مذاکره تاکتیکی در مورد
یک موضوع مانند امنیت عراق. بلکه، مذاکره جدی، همه جانبه و
راهبردی ای که همه موارد اختلاف و موارد همکاری را پوشش دهد.
چنین گامی پیامی قوی برای مردم دو کشور و سایر کشورها خواهد
فرستاد مبنی بر این که ایران و آمریکا اعتماد و همکاری مشترک
را پایه ریزی می کنند. این بنوبه خود، همانند پایان جنگ سرد،
اجازه خواهد داد تا موج دموکراسی و آزادی به ایران نیز برسد. |