ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  گزارش مهم ترین خبرها و رویدادهای ایران و جهان
گرچه ما نبودیم، اما
از زمین و آسمان خبر بارید
 
 
 
 

بشاراسد با ساکوزی  مذاکره کرد. او در ترکیه هم بود. مالکی به تهران آمد. پرونده مجاهدین خلق به اروپا پست شد. لیونی وزیرخارجه اسرائیل  به دیدار حسنی مبارک رفت. مبارک در حال احتضار است. چند سالی از جلال طالبانی هم جلوتر است.

ناگهان پوند انگلیس تقریبا با یورو برابر شد. فرمانده کل سپاه ظاهرا ناشیانه سفارتخانه ها را تهدید به اشغال کرد. بیمارستان های غزه پر شد. سردخانه ها پرتر.

شیرین عبادی به محاصره حماس داخلی در آمد. گیلانی رئیس امنیت پاکستان به جرم حریق و ترور در بمبئی به سرنوشت دری نجف آبادی در زمان خاتمی دچار شد. زرداری که نان ترور همسرش "بی نظیر" را می خورد در افغانستان گفت ما با هند جنگ نمی کنیم. اما "ماهومان سینگ" پرونده امنیتی حوادث بمبئی را نزد پدرخوانده دولت پاکستان، امریکا فرستاد. می گویند در آن پرونده نوشته شده بعضی جاها بجای "آی. اس. آی" عمدا یا سهوا "ام. آی. 6" نوشته شده.

اوباما همچنان مهر سکوت بر لب دارد، اما مشاورانش پاکستان و ایران را محورچالش های مستاجر جدید کاخ سفید می دانند. بوش که برای آخرین بار راهی عراق شد برای سربازان عراقی از چند ده متری بوسه های هوائی حواله کرد و درباره حمله اسرائیل به غزه گفت " اسرائیل با ما همآهنگی نکرده بود"!

خبرهای داغ چند روزه همچنان ادامه یافت: مسکو از سرمای سختی که اروپا را محاصره کرده استفاده کرد و گریبان اوکرئین را برای افزایش قیمت گاز و گرفتن بدهی عقب مانده اش گرفت. اوکرائین که خط لوله گاز روسیه به اروپا از آن سرزمین می گذرد لوله های خالی مانده گاز خود را به لوله های گاز اروپا وصل کرد تا فعلا از پستان اروپا گاز بخورد! اروپا وحشت زده فغانش بالا رفت. هم از گازی که اوکرائین از لوله ها گرفته بود و هم از بیم قطع گاز در این سرما و بلند شدن فغان مردم. قضیه در شرف ختم است. یعنی روسیه سر پل خر بگیری، بموقع گریبان اوکرائین را گرفت. هم پولش را گرفت و هم دندانش را نشان داد تا یادشان باشد حتی بعد از فروپاشی شوروی هم ریش اوکرائین در دست مسکوست!

شبکه اطلاع رسانی کهنه کار انگلستان، یعنی بی بی سی، سرانجام دهان گشود و گفت آنچه تاکنون جهان از هم کم اطلاع است. این که بحران اقتصادی انگلستان حتی عظیم تر از همین بحران در امریکاست! "مارکس اسپنسر" در انگلیس 1200 نفر را اخراج کرد.

بمباران غزه در کنار همه این حوادث ادامه یافت و چنان در صدر قرار گرفت که مردم جهان به یاد نیآورند زیر خاکستر چه آتشی نهفته است. نفر دوم حماس در یکی از همین بمباران ها کشته شد. اسماعیل هنیه رهبر حماس غیب شده. علی مطهری که تا چند ماه پیش یاور احمدی نژاد بود، رسما از او عبور کرد. پیک نت هشدار داد: حمله به غزه مقدمه ایست برای کشاندن ایران به صحنه جنگ.

تانک های اسرائیلی پس از مدتی که کنار مرزهای غزه صف کشیده بودند، از جا کنده شدند و وارد غزه شدند. همه آنها چنان نو و صفر کیلومتر بودند که برق می زدند. شمار آر. پی. جی های ایرانی که حماس شلیک می کرد کم شد. اسم آنها را گذاشته اند "قسام فلسطینی" اما همه میدانند قسمتی از نانی است که از گلوی مردم ایران زده اند. در جنگ با عراق پاسدارها به خمپاره 60 هم می گفتند اسباب بازی، چه رسد به آر. پی. جی!

علی خامنه ای کمی تا قسمتی سرماخورده است. اخیرا زود زود سرما می خورد. دکترها رویشان نمی شود بگویند:آقا! ضعیف شدی.

منوچهر متکی که جلیلی و لاریجانی همراه با مترجمین عرب وظائف او را برعهده گرفته و یک پایشان در لبنان و پای دیگرشان در سوریه است 24 ساعته پیام تلفنی میدهد.

اخبار چند روزه باز هم ادامه دارد:

چین با تایوان به توافق هایی رسیدند که سر و صدای آن هنوز در نیآمده است. صدای بمباران غزه مگر می گذارد کسی بفهمد چه دارد می گذرد؟

در همین هیاهو ایران از ترکمنستان گاز 370 دلاری خرید! بنازم به درازی لوله های نفت که اگر تا سر سفره مردم ایران نرسید، لااقل تا سر سفره ترکمن ها رسید!

فاز دوم آغاز شد:

کارشناسان وضع اقتصادی بریتانیا را به وحشتناکی پس از جنگ جهانی دوم اعلام کردند. از اسماعیل هنیه همچنان خبری نیست اما سر و کله "خالد مشعل" در دمشق پیدا شد. ریشش بلند ترشده بود. قیافه اش یک جورائی بفهمی نفهمی عوض شده بود، مثل سیاستمدارها شده بود تا رهبر یک گروه مقاومت.

اوباما با بوش و شش عقبه دیگر با همدیگر شام خوردند. دولت استرالیا قرارداد فروش اورانیوم به ایران در سال 1975 را از آرشیو بیرون کشید که با انقلاب ایران معلق شده بود. از احمدی نژاد خبری نیست. شاید با اسماعیل هنیه دارند بی سر و صدا شام می خورند. نه آن شام آخری که مسیح با حواریون خورد! مرد جنجال ساز و ماجرا آفرین نبود تا از محو اسرائیل بگوید. به جای او رهبر با داوطلبان ایرانی جنگ در غزه ملاقات کرد و به آنها گفت: "دست ما برای فرستادن شما به غزه باز نیست" و آنها که جمع شده بودند شادمانه پخش شدند و رفتند به خانه هایشان.

بمب در غزه پائین آمد، اما قیمت نفت در جهان کمی بالا رفت و یورو کمی سقوط کرد. فرمانده کل سپاه عقب نشینی کرد و باغ قلهک را به انگلیس ها پس داد. دراین میان سفیر ایران در اردن یک حرف دیپلماتیک زد. گفت "سیاست 6 لایه دارد. لایه اولش را در تلویزیون می گوئیم". لابد زیر 5 لایه دیگرش لالا می کنند!

جلیلی از سفر به غزه بازگشت. پیک نت نوشت " وقتی رئیس شورای امنیت ملی ایران راهی مذاکرات غزه می شود لابد امنیت ایران با امنیت غزه در ارتباط است!".

عاشورا رسید. یعنی اول تاسوعا رسید بعد عاشورا شد. از آن تاسوعا و عاشورای سال 1357 هیچ خبری نبود. همان تاسوعا و عاشورائی که 4 میلیون تهرانی در خیابان ها به حرکت در آمدند و از میدان امام حسین تا میدان شهیاد جمعیت نمی توانست یک قدم حرکت کند و جلو برود. نه کسی قمه می زد، نه سینه. نه علم داشتند و نه کتل. از تعزیه و نوحه خوانی هم خبری نبود. هرچه بود فریاد برای آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی بود و البته با چاشنی "مرگ بر شاه". خود شاه سوار بر هلیکوپتر فاصله میدان فوزیه – امام حسین- تا میدان شهیاد را به شعاع چند کیلومتر دور زد و جمعیت عظیم مردمی که مرگ او را طلب می کردند دید. خود را باخت و پاشنه های کفش را برای رفتن از ایران بالا کشید.

امسال نه تاسوعا و نه عاشورا آن نبود که سال 57 بود. حالا سالهاست که از آن تاسوعا و عاشوراها خبری نیست. همه چیز مصنوعی است و فرمایشی. خیابان ها خلوت بود، اما اطراف بعضی حسینیه ها و مساجد شلوغ. دوربین بدست های سیما هم آنجا بودند. یعنی از پیش میدانستند کجا باید بروند.

حسین پرتوی، عکاس لحظه های ماندگار انقلاب 57 همچنان در بستر احتضار است و آخرین مدال ها را فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی بر سینه اش روی تخت بیمارستان نصب می کنند. همان عکاسی که روزهای تاسوعا و عاشورای سال 57 تاریخی ترین عکس را از سیل بی پایان جمعیت در خیابان انقلاب گرفته بود. از فراز یک ساختمان نیمه ساز در خیابان شاهرضای قدیم و انقلاب جدید. حالا لحظه های غیر ماندگار در اطراف مساجد و حسینه ها رسیده است به جانشینان جوان او تا از سر شکافته قمه زنان عکس بگیرند. چه کسی میداند آنکس که قمه بر سر می کوبد در دل چه می گوید؟ شاید از غم نان و بر باد رفتن همه آرزوها قمه بر سر می کوبد.

در اوج خبرهای غزه، ناگهان بی. بی. سی نسبت به رشد شیعیان در افغانستان هشدار داد. فیلم های خبری "بان کی مون" دبیرکل کم جلوه سازمان ملل بیشتر شد.

عرب ها را به مدارا توصیه کرده اند تا کم کم قیمت نفت بالا برود. راه اندازی تلویزیون بی. بی. سی هم به خبرها اضافه شد. از هفته دیگر با 8 ساعت برنامه شبانه به سمت ایران و تاجیکستان و افغانستان ظاهر می شود که البته بیشترین سهم را ایران دارد. همانقدر که مردم داخل ایران خوشحال شده اند گردانندگان تلویزیون امریکا در واشنگتن تب کرده اند. "جام غم" فیلم های سخنرانی مرحوم علامه جعفری را بعنوان یک تنوع پخش می کند. اما کسی که ماهواره دارد مگر دیوانه است که جام غم بگیرد؟ برنامه کودک یکسره شده برنامه غزه. از همان چفیه هائی که گردن رهبر است، به سر 10- 15 پسر بچه و دختر بچه خردسال بسته اند و یک دختر خانم بی مزه، که خیلی سعی می کند با عشوه مقنعه و صورت بی آرایشش را جبران کند، با صدای لوس و تو دماغی اش حرف توی دهان بچه ها میگذارد: باید با صهیونیست ها در غزه بریم بجنگیم!

یادی هم از تونی بلر نخست وزیر سابق انگلستان اگر نکنیم به او جفا کرده ایم. او که از حامیان اشغال عراق بود، حالا در نقش صلح دوستی ظاهر شده است. سی. ان. ان  به گونه ای او را در هفته پرخبر نشان داد که گوئی الهه صلح و رحمت است! او آمده است، با بسته های صلح اما پنهان در جعبه های قابل اشتعال.

تا یادمان نرفته بگوئیم: اخبار ریاست جمهوری ایران به حاشیه رفته است. نامزدها در کُما رفته اند. عکس یادگاری شیخ مهدی کروبی با علی فلاحیان زینت بخش مطبوعات شد. این هم آخرین خبر:

نرخ بهره انگلیس به یک و نیم درصد تنزل داده شد. آب بینی آقای خامنه ای هنوز بند نیآمده، حزب الله لبنان موشک می اندازد تا بلکه اسرائیل به لبنان هم حمله کند، ظاهرا بعد از سفر جلیلی به لبنان و دیدارهائی که با فرماندهان ایرانی قدس در آنجا داشته کار از کنترل نصرالله خارج شده و موشک ها از جاهائی بطرف اسرائیل شلیک می شود که نصرالله بی خبر است!

چله بزرگه در پیش است، اگر سی دی سریال "دائی جان ناپلئون" را ندارید حتما از یک جائی کرایه یا تهیه کنید. البته با یک پاکت تخمه کدو!