ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  فاجعه در غزه- ب.م دانشجو از تهران
بانگ صلح و آزادی
در میان خون و هیاهو گُم شده
 
 
 
 

 

منطقه روزهای سختی را پشت سر می گذارد. سختی و آزردگی اما از دود و آتش و موشک نیست، آنجا آزرده خاطر می شوی که بی اعتنایی و بی انصافی و اشک تمساح را در نگاه ها وحرف ها ببینی.

داستان ها و اخبار و تحلیل های مربوط به آنچه در غزه می گذرد همه ما هرچند با اختلاف و تفاوت شنیده ایم و پیگیری می کنیم. پس مجالی برای افزودن بر تحلیل ها نمی ماند. آنچه ذهن مرا در این روزها به خود مشغول کرده است، بی انصافی حاکم بر فضای تحلیل ها و دیدگاه های خودمان ومردمانمان است. همیشه در مورد تحلیلگران تبعید شده می گفتم اینان بخاطر سال ها دوری از ایران، شناخت درستی از اتفاقات جاری در بطن جامعه ی ایران ندارند. این بار اما می گویم مردم ما بخاطر استبداد زدگی و دوری از دموکراسی، شناخت کافی از آنچه در بطن فلسطین می‌گذرد ندارند. این را در مورد کفن پوشان و لبیک گویان به آقای خامنه‌ای نمی گویم، چرا که آنها یا اسیر فضاسازی ودروغزنی رژیم اند و یا پی لقمه نانی در صف بلیت غزه و حومه. روی سخنم با دانشجویان و قشریست که به عنوان نخبگان و روشنفکران جامعه شناخته می شوند. این روزها در دانشگاه با هرکس صحبت می کنی یا از کمک به حماس گله دارد یا از حق اسراییل برای تلافی فشفشه های ابوقسام- که گمانم همان ترقه پیازی خودمان باشد و با اکریل و سرنج درستش می کنند- با موشک وخمپاره سخن می گوید. دوستی می گفت حق فلسطینیان است که زیر آتش توپخانه و تانک و موشک زنان و کودکانشان بمیرند چرا که به حماس تروریست رای داده اند و دیگری بر طبل عرب وعجم می کوبید که چرا با اسراییل صلح نمی کنیم تا با کمک هم اعراب را نابود کنیم و در حقیقت، تنفر از رژیم جمهوری اسلامی و حماس عده ای را به سمت حمایت از جنایات اسراییل هدایت کرده است. از آن طرف هم سیمای رژیم، شبانه روز آکنده از خون فلسطینیان شده و بسیجی ها هم چاپلوسانه برای نبرد با اسراییل و کشتن یهودیان یا به قول آقا، کفار حربی، اعلام آمادگی می کنند. گویا هیچکس با خونریزی و جنگ مخالف نیست بلکه اختلاف دراینست که چه کسی باید کشته شود.  ماه هاست که باریکه ی غزه، تحت محاصره ی دریایی و زمینی وهوایی رژیم اسراییل قرار دارد وانتظاری هم جز برخورد و جنگ نمی رفت.  این را همه در خودآگاه و یا ناخوداگاهشان می دانستند و منتظر چنین فاجعه ای بودند. در این میان اما یکی نابودی اسراییل را چشم انتظار است و دیگری امید دارد آتش جنگ به ایران هم سرایت کند تا کاری را که خودش جرئت انجامش را ندارد بیگانه ای مفت و مجانی انجام دهد. اینجاست که معنی استبدادزدگی ملت ایران را متوجه می شویم. در مورد بحران غزه مردم ایران به همان دو دسته ی فوق تقسیم شده اند و صدای کسانی که از صلح دفاع کنند و از انسانیت سخن بگویند، در میان تحلیل های یکطرفه گم شده است و اینجاست که معنی این جمله را درک می کنم که انسان تا زمانی که در یک کشور دموکراتیک زندگی نکرده باشد، دموکراسی را نمی فهمد. نخبگان ما فقط در سخن هوادار دموکراسی و حقوق بشرند چرا که معنای واقعی آن را درک نکرده اند.